صدای تشویقها هر لحظه بیشتر و بیشتر میشود. چند دقیقه بیشتر نمانده است. باید برنده این میدان شود. به مادرش قول داده است با مدال طلای مسابقات به خانه برگردد. خوب میداند اگر تشویقها و حمایتهای مادرش نبود، ورزش را رها کرده بود و حالا نمیتوانست برای خانواده و محلهاش افتخار آفرینی کند.
ثانیههای آخر است و مهدی پنج بر یک جلو. حریفش را ناکاوت میکند و مدال طلای مسابقات کشوری کیکبوکسینگ کشور را میگیرد. با چشمان گریان، از مربیاش میخواهد خبر قهرمانی او را به مادرش بدهد. مهدی خیلی خوشحال است، نه برای پیروزی بر حریفش، برای خوشحال کردن مادر و عمل به قولی که به او داده بود.
لحظهای را که با مدال طلای کشوری به خانه برمیگردد فراموش نمیکند، مدالی که به محض ورود، به افتخار حمایتهای مادرش آن را به گردن او میآویزد. این بهترین خاطره مهدی شبانی از دوران ورزش است.
او متولد سال 1386 در محله کوی امیرالمؤمنین است. ورزش را از هشتسالگی با کاراته شروع میکند. بعد از مدتی، در اولین مسابقات این رشته، بدون اینکه مقامی به دست آورد آسیب میبیند. در مسابقات بعدی هم مقامی کسب نمیکند و این موضوع باعث میشود این رشته ورزشی را بعد از سه سال تلاش بیسرانجام برای همیشه کنار بگذارد.
مهدی میگوید: مادرم دستبردار نبود. احساس میکردم طلسم شدهام و هیچوقت نمیتوانم حتی مدال برنز مسابقات را حتی در حد باشگاه و شهرستان بگیرم. از ورزش بدم آمده بود. با خودم عهدبستم ورزش را کنار بگذارم و دیگر به دنبال ورزش حرفهای و قهرمانی نروم اما بعد از چند ماه و با تشویقهای مادرم، ورزش ووشو را از یازدهسالگی و به صورت حرفهای شروع کردم.
احساس میکردم طلسم شدهام و هیچوقت نمیتوانم حتی مدال برنز مسابقات را حتی در حد باشگاه و شهرستان بگیرم
مادرم به من اطمینان داد بهزودی مدال طلای قهرمانی کشور را بگیرم و در گردنم بیاویزم، بعد از آن نیز برنده مسابقات بینالمللی شوم. همانجا به او قول دادم اگر مدال طلای مسابقات کشوری را به دست آوردم، به عنوان هدیه به او تقدیم کنم.
همان سال در مسابقات ووشوی استان مقام اول را کسب کردم. بعد از آن نیز چند مقام اول، دوم و سومی استان را به دست آوردم تا اینکه در مسابقات کشوری ووشو و کیکبوکسینگ، بعد از شکست چند حریف، موفق شدم مقام قهرمانی را به دست آورم و مدال طلا بگیرم. از خوشحالی روی پایم بند نبودم. با مادرم تماس گرفتم و گفتم: موفق شدم! بالأخره مدال طلای مسابقات کشوری ووشو را گرفتم!
مادرم با خوشحالی گفت: میدانستم موفق میشوی! مطمئن باش با تلاش و پشتکار، حتی به مدال طلای مسابقات بینالمللی و المپیک هم دست پیدا خواهی کرد! بعد از این مسابقه، در حالی که خودم را برای مسابقات انتخابی تیم ملی ووشو آماده میکردم، مسابقات به علت همهگیری کرونا برگزار نشد. با وجود این، به تمرین ادامه دادم و در چند مسابقه مجازی شرکت کردم. چند عنوان دوم و اولی مسابقات مجازی را نیز در سطح کشور و استان به دست آوردم.
او ادامه میدهد: چند ماه آینده برای حضور در مسابقات انتخابی بازیهای آسیایی ووشو آماده خواهم شد.