فضای مغازه کوچک است. تعدادی ساعت دیواری روی دیوار و ساعتهای رنگارنگ مچی در ویترین قدیمی مغازه دیده میشود. پیرمرد ساعتساز که حالا در آستانه هشتاد سالگی است با ذرهبینی که بر چشمش دارد درحال تعمیر ساعت دیواری مشتری است.
دیگر چشمانش سوی تعمیر ساعتهای ظریف مچی را ندارد و از روی ناچاری مجبور است که مشتریهایش را رد کند. 60سال از زمانی که بهعنوان شاگرد پا به مغازه ساعتسازی در یکی از بازارهای اطراف حرم گذاشت میگذرد. محمد ابراهیم رحیمی یکی از معدود ساعتسازهای قدیمی مشهد است که هنوز هم مشغول به کار است و در محله کاشانی مشتریان خودش را دارد.
زائرانی که این روزها برای سفر به مشهد میآیند زمانی که قصد بازگشت به شهر و دیار خود را دارند سری به بازارهای اطراف حرم میزنند تا سوغاتی متبرک مشهد مثل: جانماز، نبات و زعفران را تهیه و به عنوان سوغات برای اقوام و خویشان خود ببرند.
اما سالها قبل و در روزگار جوانی محمد ابراهیم رحیمی، ساعت مچی یکی از اقلام معروف و شیک سوغاتی شهرهای مذهبی مثل مشهد و قم بود و هرکدام از زائران به عنوان تحفه و سوغات ساعت مچی را خریداری و برای اقوام هدیه میبردند. بیشتر ساعتها ساخت کشور ژاپن و سوئیس بودند.
رحیمی میگوید: ساعتهای ژاپنی و سوئیسی ساعتهای بسیار باکیفیت و زیبایی بودند برخی از این ساعتها برای مدتهای طولانی کار میکردند حتی بعد از مرگ صاحبش به عنوان یادگاری باقی میماند. قیمت یک ساعت مچی معمولی بین چهار تا پنجتومان بود ساعتهای گرانتر نیز وجود داشت. مثل امروز که ما بازار طلافروشان داریم در آن سالها نیز در بخشی از بازارهای اطراف حرم مطهر ما راسته ساعت فروشان را داشتیم که همیشه پر از مشتری بود.
در بین سالهای 30 تا 50 ساعتهای مچی الماسنشان و طلاکوب وجود داشت یکی از راههای نشاندادن ثروت طبقه سرمایهدار، در دست داشتن ساعت گرانقیمت الماس نشان و طلاکوب شده بود.
این ساعتساز 80ساله میگوید: همانطور که برای برخی زنان، طلا و جواهرات مهم است در بین سالهای دهه30، 40، 50و تا حدودی دهه60 ساعتهای الماسنشان و طلاکوبی مچی مردانه مرسوم بود و هواداران خودش را داشت. برخی از این ساعتهای مچی در زمان تولید و در کارخانه با طلا و الماس تزیین شده بودند و برخی دیگر ساعتهایی بودند که توسط ساعتسازها و به صورت دستساز تزیین شده بودند.
در تهران که مغازه ساعتسازی داشتم مردان بسیاری برای تزیین ساعتهای مچی خود با طلا و الماس به مغازه میآمدند. قیمت برخی از این ساعتهای الماس نشان با پول امروز به 200میلیون تومان و حتی بیشتر هم میرسید. برخی از این ساعتها به دلیل زیبایی و طراحی خاصی که دارند امروز به عنوان عتیقه در کلکسیونهای ساعت نگهداری میشوند.
در بین سالهای دهه30، 40، 50و تا حدودی دهه60 ساعتهای الماسنشان و طلاکوبی مچی مردانه مرسوم بود و هواداران خودش را داشت
رحیمی میگوید: با آمدن گوشیهای همراه ساعتدار استفاده از ساعت مچی خیلی کمتر شده است بهویژه نسل جوان امروزی تمایل چندانی به در دست داشتن ساعت ندارند و تنها کارکرد باقیمانده از ساعت مچی برای آنان در همان حد و اندازه ساعت عروس و داماد است که جنبه سنتی و رسمی دارد. خیلیها حتی همین ساعت عروس و دامادی را هم نمیخرند.
دوران اوج استفاده از ساعتهای مچی چندین سال است که افول کرده است. حتی ساعت دیگر آن جنبه زیبایی و تفاخر دهههای گذشته را ندارد. باوجوداین هنوز هم برای قدیمیها و افراد میانسال ساعت مچی یادآور خاطرات خوب گذشته است و همیشه آن را در دست دارند.
در سالهای گذشته مغازه ساعتسازی پر از مشتری بود و برخی مشتریها برای تعمیر ساعت خود نوبت ماهانه میگرفتند. صاحبان برخی از این ساعتها نیز دیگر هرگز به دنبال ساعت خود نمیآمدند و این ساعتها بهطور امانت سالها در مغازه میماند. رحیمی میگوید: مشتریها ساعت را به امانت میگذاشتند و میرفتند بعد از یک یا چند ماه برای بردن ساعتشان میآمدند.
تعدادی از این ساعتها سالهای سال درمغازه بهطور امانت میماند. هر زمان که صاحبش میآمد با دادن مشخصات آن را تحویلش میدادم. یکی از این ساعتهای مچی را بیش از 25سال در مغازه نگه داشته بودم. یک روز جوانی به مغازه آمد و با دادن رسید و مشخصات از من خواست که ساعت پدرش را به او بدهم. از او پرسیدم که پدرش کجاست. جوان عکس پدرش را نشانم داد و گفت: شهید شده است.
بیشتر ساعتهای مچی رایج در دهه 30 و40 با باتری کار میکردند. در این دوره علاوهبر ساعتهای مچی باتریدار ساعتهای مچی نبضی نیز وارد بازار شده بود. این ساعتها بدون باتری و با سیستم نبض انسان کار میکردند به همین دلیل برخی شایعهها درباره این ساعت ها رایج شده و استفاده از آن را خطرناک میدانستند.
شایع شده بود که ساعتهای مچی نبضی، انرژی حرکت خود را از بدن انسان میگیرند و اگر کسی از این ساعتها استفاده کند دچار سکته و مرگ ناگهانی خواهد شد
محمد ابراهیم رحیمی میگوید: کارکردن ساعت مچی بدون نیروی باتری برای عوام مردم آن سالها خیلی عجیب بود به همین دلیل شایع شده بود که ساعتهای مچی نبضی، انرژی حرکت خود را از بدن انسان میگیرند و اگر کسی از این ساعتها استفاده کند دچار سکته و مرگ ناگهانی خواهد شد.
رواج این شایعه خرید ساعتهای مچی نبضی را کم و به صفر رسانده بود. بعد از مدتی که در تبلیغات تلویزیونی نشان داده شد ساعتهای مچی نبضی را افراد ورزشکار و جوانهای خوشتیپ و قوی استفاده میکنند این نظر تغییر کرد و حتی استفاده از ساعتهای مچی نبضی را باعث سلامت و قدرت میدانستند و آن شایعات از بین رفت.