آن روز که حاجآقا نعیمی، نانوا و تاجر معروف محله نوغان تصمیم گرفت خانهای برای خود و خانوادهاش به سبک و سیاق معماریهای مدرن بسازد، فکرش را هم نمیکرد که 100سال بعد در نبودش چه بر سر خانهای که خشتخشت آن را با وسواس خاصی روی هم چیده، خواهد آمد.
خانهای یتیم که وسط اختلافنظرهای شهرداری و میراثفرهنگی دستانش از هر طرف کشیده میشود. خانه موسوی (پریشانی) یکی از خانههای قدیمی و تاریخی مشهد است که در سال 1384 در فهرست آثار ملی قرار گرفت. تمام شهرت این خانه قدیمی و تاریخی به هنر و معماری خاص آن است که توسط صاحب اولیه این خانه با نهایت وسواس و ریزبینی در جایجای آن مشهود است.
خانه موسوی (پریشانی) انتهای خیابان نوغان 6، کوچه محمدزاده قرار دارد و شکوه و جلال اولیه خود را از دست داده است اما اگر عینک زیبابینی به چشم بزنید و گرد و غبار ناملایمات روزگار را با دست از آینه نمایش پاک کنید، حتما زیباییهای این خانه را خواهید دید. از 4 طاق زیبا که خانه روی آن بنا نهاده شده و هنوز هم بعد از 100سال وزن سنگین خانه را تحمل میکند که بگذریم، کتیبهها و ایوان زیبا، بیانگر ارزش خانه پریشانی است
با این همه، قبل از هر اتفاق خوب و بدی که قرار است برای این خانه رخ دهد، به سراغ سیدمهدی هاشمینیا (موسویپریشانی) رفتیم تا درباره خانهای که ارثیه مادریاش محسوب میشود، بیشتر برایمان بگوید.
130سال پیش یعنی سال 1268 حاجآقا نعیمی، پولدار و تاجر معروف محله نوغان تصمیم گرفت تا خانهای با معماری که دوست دارد، برای خود بسازد. او زمینی 800متری در نوغان 6 خریداری کرد و با معماری بهروز آن زمان، یعنی معماری دوره پهلوی اول خانهاش را بنا کرد.
صاحب اولیه این خانه، شخصی به نام نعیمی بوده است. قدیمیها میگویند نعیمی به واسطه شغلش یعنی نانوایی بسیار متمول بوده است
سیدمهدی موسویپریشانی در اینباره میگوید: «صاحب اولیه این خانه، شخصی به نام نعیمی بوده است. قدیمیها میگویند نعیمی به واسطه شغلش یعنی نانوایی بسیار متمول بوده است و وقتی تصمیم میگیرد این خانه را بسازد، بزرگترین زمین این اطراف را به مساحت 800 متر خریداری میکند. وقتی خانه را خریدیم، نوادهاش میگفت پدربزرگم این خانه را با ذوق و هنری که داشت، ساخت و به همین علت هر کسی که این خانه را میبیند، احساس میکند خانه نفس میکشد.»
بعد از فوت نعیمی، خانه به پسرانش و بعدها به نوادههای پسریاش ارث میرسد و سال 1367 سرنوشت خانه با موسویها گره میخورد. درست آن روزی که سیدمحمد موسوی بعد از روضه خانه اقوام برای رسیدن به خانهاش به جای اینکه از راسته خیابان عبور کند، کوچهپسکوچههای نوغان را انتخاب میکند: «پدرم از روضه خانه یکی از اقوام برمیگشته که این خانه را دیدهاست.
پدرم همیشه میگفت نما و ایوان خانه او را مسحور کرده و برای چند دقیقه ایستاده و این خانه را نگاه کرده است. از چند همسایه هم درباره خانه و صاحبخانه پرسیده است. همسایهها هم گفتهاند که صاحب خانه، آن را برای فروش گذاشته است. پدرم به هر زحمتی که بود، با مبلغ یکمیلیون و 100هزار تومان خانه را خریداری کرد و چند دانگ از خانه را به عنوان هدیه به نام مادرم حدیقه جمیلی زد؛ اما همه فکر میکنند که خانه به نام مادرم است.»
خانه پریشانی زیباییها و ویژگیهای زیادی دارد. سردر ورودی اصلی این بنای رفیع و مزین به آجرهای نقشدار و کاشیرنگ فیروزهای است. این نمای زیبا رو به گذر قرار دارد و دسترسی بنا همراه با نقوش متنوع آجری است که در سراسر بدنه ظاهری آن قابل مشاهده است.
تلفیق نقوش با کاشیهای نره و دندانموشی فیروزهای که در بدنه و رخبام بنا اجرا شده، زیبایی این بنا را دوچندان کرده است
تلفیق نقوش با کاشیهای نره و دندانموشی فیروزهای که در بدنه و رخبام بنا اجرا شده، زیبایی این بنا را دوچندان کرده است. همچنین وجود ستونهای ایوان با آجرهای منقوش و ایوان بنا در طبقه دوم با فرمی متناسب در میانه بنا، از ویژگیهای شاخص اثر یادشده است.
صاحب فعلی خانه پریشانی در اینباره میگوید: «نقشه اصلی خانه را نعیمی به معمارش داده است. میگویند خانهای که همیشه در رؤیاهایش بوده را ساخته، اما آنطور که بعدها شنیدم، در ساخت خانه معماری دوره پهلوی اول هم نقش زیادی دارد. به عقیده من این خانه ویژگیهای زیادی دارد که ایوان آن از زیباترین و مهمترین ویژگیهای خانه محسوب میشود.»
درست است که دیگر درِ حوضخانه بسته و حوض هم با گچ و سیمان پر شده، اما این خانه دو حوضخانه زیبا برای تابستانها داشته که موسویپریشانی، مالک فعلی خانه آن را به خوبی به یاد دارد: «بچه بودم که به این خانه نقل مکان کردیم. وقتی پا به حیاط گذاشتم، حوض بزرگ و پر آب آن نظرم را جلب کرد. البته حوضخانه تابستانی هم داشتیم که حوض کوچکی وسط زیرزمین بود. چند سالی است که حوضها را با گچ و سیمان پر کردهایم.»
34 گچبری موجود در اتاقهای پایینی و رو به حیاط خانه هم هنوز زیبایی خاص خود را دارند و موسویپریشانی درباره آن میگوید: «خانههای قدیمی کتیبهها و گچبریهای زیادی داشتند. این یک ویژگی معماری مهم دوران گذشته بوده است. این خانه چون با سبک و سیاق معماری آن دوران ساخته شده، گچبریهای زیبایی دارد که هنوز هم در اتاقهای پایینی موجود است.»
خانه پریشانی در ابتدای ساختش بسیار پر زرق و برق بوده است. کاشیکاریهای زیبا، نقوش هندسی متقارن و آجرکاریهای زیبا همگی از زرق و برق این خانه به شمار میرود. این خانه دوطبقه است و درِ چوبی آن از ابتدای کوچه خودنمایی میکند و بالای آن قابی آجری با آجرهای منقوش اجرا شده که درونش، نقوش هندسی متقارن با آجرهای منقوش و کاشی نره قرار گرفته است.
نمای طبقه بالا از نمای طبقه پایین متفاوت است و دسترسی به این طبقه از طریق دالان باریک که پلکان در آن قرار دارد، ممکن است. پافیلیهای خانه در نمای طبقه دوم و در میان قاب آجری قرار دارد.
این ایوان قبل از فروریختن، 3 قوس نیمدایره داشت که روی 2 ستون در میان نما بنا شده بود
موسویپریشانی درباره ایوان خانه که به عقیده او خانه پریشانی را از سایر خانههای تاریخی متمایز ساخته است، میگوید: «ایوان خانه هنوز هم خیلی زیباست؛ اگرچه سال 1375 در اثر بارش برف سنگین، ایوان خانه ریزش کرد. این ایوان قبل از فروریختن، 3 قوس نیمدایره داشت که روی 2 ستون در میان نما بنا شده بود.»
موسویپریشانی به درِ ورودی خانه اشاره میکند و در ادامه صحبتهایش میگوید: «میگویند نعیمی از درِ اصلی خانه ورود و خروج میکرده، اما این خانه که اصطلاحا به آن هشتی میگفتند دو درِ دیگر هم دارد که نمای درِ رو به حیاط بنا سراسر از بدنه آجرهای نقشدار پوشیده و فضای بالای پنجرهها سنتوری و با آجرهای منقوش مزین شده است. درِ دیگر خانه نیز فلزی است و در انتهای حیاط قرار دارد و رو به کوچه باز میشود که محل رفتوآمد ساکنان بعد از نعیمی است.»
این خانه به واسطه مکنت صاحب اصلی آن، دارای اصطبل بوده که در نزدیکی درِ اصلی و ورودی خانه قرار داشته است که به گفته مالک فعلی، قبل از انقلاب و توسط پسران نعیمی اصطبل بسته و خراب شدهاست.
آنطور که مالک فعلی خانه پریشانی میگوید، حیاط خانه چند درخت کهنه و زیبا داشته که البته امروزه از آنها نشانی نیست: «وسط حیاط یک درخت توت بود که توت خیلی خوبی هم داشت. مردم محله میآمدند و توتش را میتکاندند.
درخت انار خوبی هم داشتیم. پدرم اهل فردوس بود و میدانست چطور باید به درخت انار رسیدگی کرد. بعد از فوت پدرم درختها خشک شدند. تمام خاطرات کودکی من در حیاط این خانه و درختهایش خلاصه میشود. ما 3 پسر بودیم که فصل بهار و تابستان همیشه روی درختها بازی میکردیم و گاهی وقتها همان بالای درخت خوابمان میبرد!»
موسویپریشانی از این خانه داستانها و روایتهای زیادی شنیده که یکی از جالبترین آنها داستان ازدواج تاجر معروف محله است: «در خانه ما عروسی برگزار نمیشد؛ البته این به علت فوت نعیمی بعد از جشن عروسی پسرش است. داستان از این قرار است که وقتی پسر بزرگ نعیمی داماد شد، 3 روز تمام در این خانه جشن و پایکوبی برپا شد.
بعد از عروسی، نعیمی بیمار شد و فوت کرد. با فوت نعیمی فروغ از این خانه رفت. مردم محله معتقدند که او را چشم کردند! اما به یاد دارم که درِ خانه ما باز بود و زنهای محله همیشه برای دید و بازدید با مادرم به خانه ما رفتوآمد داشتند.»
خانه پریشانی تا به حال نه بازسازی به خود دیده و نه مرمت. بعد از فوت حاجآقا موسویپریشانی، خانه به دلیل رفتوآمد مستأجران متعدد فرسوده شد: «خانه را تا به حال بازسازی نکردهایم. فقط چند جای خانه را که نیاز به تعمیر داشته است، اندکی تعمیر کردهایم. نمیخواستیم به شکل و فرم خانه دست بزنیم.»
مالک فعلی خانه معتقد است که خانه باید در اختیار شهرداری باشد تا بازسازی و مرمت شود و در اختیار عموم قرار بگیرد: «چند سال است که به شهرداری پیشنهاد خرید خانه را دادهایم. شهرداری هم قبول کرده است، اما هر زمان که حرف خرید و فروش این خانه میشود، واقعا ناراحت میشوم؛ چرا که تمام کودکی و نوجوانی من در این خانه رقم خورده است.»
این در حالی است که صابری، معاون برنامهریزی شهرداری منطقه ثامن از تعیین تکلیف خانه پریشانی در سال جاری خبر میدهد و میگوید: «شهرداری منطقه امسال به طور جد پیگیر رفع مشکلات خانه پریشانی است. تا جایی که میدانم، مالک خانه نیز برای فروش خانه به شهرداری رضایت دارد.»
وی ادامه میدهد: «قیمتی که ما برای این خانه در نظر گرفتهایم، 30درصد بیشتر از عرف منطقه است.»
صابری درباره آینده این خانه بعد از خریداری نیز میگوید: «شهرداری تمام خانههای تاریخی خریداریشده را بازسازی و مرمت خواهد کرد و برای بازدید در اختیار عموم قرار خواهد داد.