از زمانیکه اولین استکان چای را جلو نمازگزارها گذاشت، تا امروز 58بهار گذشتهاست. آن زمان احمدآقا پسربچه هشتسالهای بود که صرف همسایگی با مسجد دم ظهر و غروب میان بازی در کوچه، خودش را به مسجد میانداخت تا هم خودش نفسی تازهکند و هم به قول مرحوم پدرش خادمی اهلبیت(ع) را انجام دهد.
آن روزها کسی چه میدانست روزی احمدآقا همهکاره مسجدی شود که به نام عربها مهر خوردهاست. روزگار او را که به گفته خودش هیچوقت از خدا مال دنیا را نخواسته و بهجای آن عاقبتبهخیری را طلب کرده است، در این مسیر انداخت تا هم نوکر اهلبیت(ع) باشد و هم با مسجدداری، مردمداری کند.
احمد بهرامینیا حالا 66سالهاست و همهکاره و البته به گفته خودش خادم مسجد عربهاست و کمترین کارش بازوبستهکردن در مسجد قدیمی کوچه حمامباغ(شهیدکاشانی8) موقع نماز ظهر و مغرب است. با او این هفته درباره مسجد عربها، تاریخچه و فعالیتهای آن و مسجدیشدن خودش گپ کوتاهی زدیم. مهمترین حرف احمدآقا این بود: «نباید چراغ مسجد خاموش بماند.»
احمدآقا معتقد است قدیم پسرها زود مرد میشدند. به همین دلیل از همان کودکی کار را شروع میکردند؛ کاری که بهازای آن گاهی پول میگرفتند و گاهی هم نه: زمان کودکی من بچهها از سن دبستان همراه پدرشان میشدند برای کارکردن. پدر من کارمند ثبت احوال بود و خانهمان در کوچه بختیاریها. هشتساله بودم که فعالیتم در مسجد عربها، نزدیکترین مسجد به خانهمان، شروع شد. آن زمان به نمازگزارها چای میدادم.
آنطور که او تعریف میکند، هیئت حبیببنمظاهر را کربلایی امرالله پیش از سال 1310 در مسجد راهانداخته بود که هم مسجدداری و هم هیئتداری برعهده خودش بود: نزدیک سی سال پیش کربلایی امرالله از کوچه حمامباغ رفت و امور مسجد را دست برادرم مختار داد که مداح مسجد بود.
اگر کسی باشد یا نباشد، هر روز ظهر و مغرب در مسجد را باز میکنم، چراغها را روشن میکنم و از بلندگو اذان پخش میکنم
برادرم هم از همان موقع کارها را به من واگذار کردهاست. البته آن روزها مسجد شلوغ بود. جمعیت برای نماز و مراسمهای مذهبی بیرون میماند. به همین دلیل مرحوم ماشاءالله بنازاده را آوردم تا مسجد را بزرگتر کند. او هم بدون گرفتن حتی یک ریال، حیاط را به شبستان اضافهکرد.
آنطور که احمدآقا میگوید و خودم هم موقع نمازظهر شاهدش هستم، جز دونفر آقا کسی در مسجد نیست: با طرح نوسازی و خرید خانهها، بیشتر مردم محلی از این کوچه رفتهاند و این محدوده زواری شدهاست.
برای همین بهندرت مردم برای نمازجماعت مسجد میآیند. البته من معتقدم چراغ مسجد نباید خاموش بماند. به همین دلیل اگر کسی باشد یا نباشد، هر روز ظهر و مغرب در مسجد را باز میکنم، چراغها را روشن میکنم و از بلندگو اذان پخش میکنم تا مسجد سوتوکور نماند.
اولین تصویر احمدآقا از مسجد عربها حصیرهای خرمایی آن است. با یاد از همان حصیرها گریزی میزند به حرف پیرهای قدیم محله و سندهای وقفی مسجد و میگوید: 250سال پیش عربهای شاهرود(استان سمنان) که اهل ییلاق و قشلاق بودند، وقتی به مشهد میآمدند، چندین ماه در این شهر زندگی میکردند و دامپروری داشتند.
طبق سندها، آنها آن زمان برای خودشان خانهای را در این کوچه خریده و وقف مسجد کردهاند. از همان زمان هم این مسجد نام عربها را دارد. البته دیگر خبری از آنها هم نیست.آنطور که او به یاد دارد، مرحوم حجت الاسلام شیخ اسماعیل امامی که ساکن کوچه حمام باغ بود، تأکید زیادی بر این مسجد داشت.
از همینرو به پسرش شیخ میرزاحسین که طلبهای در تهران بود، وصیتکردهبود بعد از فوتش او به مشهد بیاید و امامجماعت این مسجد شود. به همین دلیل سی سال امامجماعت این مسجد میرزا حسین بود و حدود بیست سال پیش فوت شد.
مسجد عربها خلاف ظاهر هر روز نمازهای جماعتش که خلوت است، هیئت حبیب بن مظاهرر ادارد که از حدود نود سال پیش تاکنون تعطیل نشدهاست. احمدآقا میگوید که هیئتشان بیشاز صد عضو دارد که بیشتر در برگزاری مراسمهای مذهبی مانند دهه محرم و سفر، ماه رمضان و شهادت ائمهاطهار(ع) دور هم در مسجد جمع میشوند.او بر فعالبودن این هیئت در همه روزهای سال تأکید میکند و میگوید: اعضا هر روز در مسجد حضور ندارند، اما در برنامه کمکرسانی شرکت میکنند.
در ایام کرونا بیشاز هزار بسته معیشتی شامل برنج، مرغ، ماکارونی، خرما، رب، سویا، حبوبات، روغن و... بین نیازمندان پخش کردهایم
درواقع مسجد هیچ بودجهای از هیچ نهادی نمیگیرد و با کمک خود هیئتیها اداره میشود. از طرف دیگر دستگیر مردم هم هست. بهعنوان نمونه فقط در ایام کرونا بیشاز هزار بسته معیشتی شامل برنج، مرغ، ماکارونی، خرما، رب، سویا، حبوبات، روغن و... بین نیازمندان پخش کردهایم.
همچنین 65نیازمند شناسایی کردهایم که از نظر اقتصادی ضعیف هستند. به این افراد هر ماه بهصورت مستمر هدیه معیشتی میدهیم. به این صورت که من پول را جمع میکنم، خرید اقلام را انجام میدهم و با کمک هیئتیها در مسجد بستهبندی و توزیع میکنیم. همچنین در یکی از روستاهای اطراف مشهد قراردادی با نانوایی بستهایم که هر روز به اندازه 100هزار تومان نان رایگان به حساب این مسجد و هیئتش به نیازمندان میدهد.