فرقی نمیکند کدام کوچه و خیابان شهر باشد؛ اصلا داخل کدام محله بنا شده باشد. حرف از مسجد که به میان میآید، همه پای کار هستند؛ مثل اهالی خیابان فاطمیه33 که با هم کار ساخت مسجد المهدی(عج) را شروع کردهاند و همچنان کنار هم برنامهها را پیش میبرند. از حاجعلی زارع که پیشهاش معماری است و سابقه همکاری و رابطه طولانیاش با مسجد زبانزد اهالی است، تا آنهایی که بعدها و کمکم به جمع کوچکشان اضافه شدهاند و هرکس به اندازه بضاعتش گوشهای از کار را گرفته است.
«المهدی» مسجدی ویژه و قدیمی در محله فاطمیه است که سابقه ساختش به سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برمیگردد؛ روزگاری که آبادی به معنی امروز نبود و محله کمجمعیت بود و زمینها کشاورزی. اما همان تعداد افرادی که بودند، با همه توان پای کار آمدند. تاریخ دقیق ساخت، داخل شناسنامه مسجد بر سردرورودی آن ماندگار شده است که برمیگردد به سال1352.
ویژگی مسجدالمهدی(عج) را لابهلای حرفهای اهالی میشود فهمید که هرکدام فرد سرشناسی در شهر هستند و از هنر و تخصصشان نذر مسجد میکنند. مثل دکتر سیدحمید هاشمی که یکی از همسایههاست و پنجشنبه یا جمعههای هرهفته بیماران را در مسجد به صورت رایگان ویزیت میکند، یا حاجیزارع معمار که هروقت پای ساختوساز به میان باشد، آستینها را بالا میزند؛ حتی حالا که دیگر توان جوانی را ندارد.
میگویند 48سال از عمر مسجد محله میگذرد. هیچکدام از آنهایی که این عبارت به زبانشان میآید، باورشان نمیشود که زمان اینقدر سریع گذشته باشد. اما بنای نونوار میانه کوچه حکایت دیگری دارد. تازگی از درودیوار آن میبارد. پلههای سنگی مفروش است. پرزهای نو قالی هنگام گامبرداشتن حس دلچسبی میدهد.
از همان ابتدای ورود به فضای داخلی نگاهمان گیر میکند میان لبخندهای قابگرفته شهدایی که بچههای مسجدی همین محلهاند. انگار شادترین آدمهای محله ردیف نشستهاند روی دیوار و لبخند از لبشان دور نمیشود.
حاجآقا محمدعلی حمیدی پس از بیماری و زمینگیرشدن حاجحسین حیدری، امامجماعت قبلی که 25سال ظهر و شام سر اذان خودش را به مسجد میرساند، حالا هر سه وعده نماز را در مسجد اقامه میکند.
حاجعلی زارع همینجا استخوان ترکانده و بزرگ شده است. او هفتاد بهار این محله را به چشم دیده است و دقیق به خاطر دارد زمستان که میشد، برف تا کجای شانه آدم میرسید، حتی در روزهای ساخت مسجد.
حاجآقا میزبان روحانی مسجد، مردم را برای ساخت مسجد بسیج کرد و اینکه هرکس هرکاری میتوانست بکند، به اندازه توانش انجام میداد.
حاجی از آدمهای نابی است که نظیرشان کمتر پیدا میشود. تعریف میکند که برف را با پاهایمان بهسختی پس میزدیم تا راهی برای عبور پیدا کنیم و در آن اوضاع کار میکردیم و پشتبندش ادامه میدهد: دلیل و چراییاش را نمیدانم، اما از همان اول که یادم میآید، معمار بودهام و در کار آجر و سیمان و... .
حرف توی حرف میآید تا اینکه میرسد به زمان ساخت مسجد. حاجعلی تعریف میکند: بنا بودم. خاطرم هست آن زمان در چابهار کار میکردم، اما حرف ساخت مسجد که شد، به مشهد آمدم و طرح ساخت مسجد را دادم. برای دقیقهای و خیلی کوتاه برمیگردد به همان سالها؛ سالهای ابتدایی دهه پنجاه. پس از این همه سال لبخند روی لبش میآورد، وقتی یادش میآید همه آنهایی که حالا محاسنشان سپید شده است، دستبهدست هم دادهاند و آجرهای دیوارهای مسجد محله را بالا بردهاند.
حاجعلی بیشتر از هرکسی درباره تاریخچه مسجد میتواند اطلاعات بدهد و کمکمان کند: دنبال خرید زمین بودیم. حاجمحمد کریمی برای اهدای زمین پیشقدم شده بود. زمینی پانصدمتری خریده بود و 275مترش را برای ساخت مسجد گذاشت. بعد از او هم دیگران به میدان آمدند. حاجآقا میزبان روحانی مسجد، مردم را برای ساخت مسجد بسیج کرد و اینکه هرکس هرکاری میتوانست بکند، به اندازه توانش انجام میداد.
مسجدیها حالا از آدمهای سرشناس شهرمان هستند. غلامحسین بشارتی یکی از آنهاست که چندین دوره فرماندار شهرستان بوده و بعد هم عضو شورای اسلامی شهر مشهد در دوره دوم شده است. محمدرضا طیرانی هم جزو هیئتامنای مسجد است و رئیس اتحادیه آهنفروشان مشهد.
حاجیزارع میگوید: بیشتر زحمت در زمان بازسازی مسجد روی دوش آقای طیرانی بوده است. خود محمد طیرانی باور زیبایی دارد. میگوید: اتحاد و همدلی که باشد، مشکلات خیلی پاگیر نیست و میشود آنها را از سر راه برداشت. مسجد بهتازگی بازسازی شده است و از تکتک کسانی یاد میکند که در این جریان مخلصانه خدمت کردند و بار به دوش کشیدند.
بعد نگاهی میاندازد به تصویر شهدای روی دیوار و ادامه میدهد: اجر حاجحسین خندان، پیرمردی که بیهیچ چشمداشتی کار سنگکردن دیوارهای مسجد را انجام داد و با عشق کار میکرد، کمتر از این شهدا نیست.
مسجد خیلی قدیمی و کهنه بود. اهالی به این نتیجه رسیده بودند که باید بازسازی شود. حاجمحمد طیرانی سال1393 داوطلبانه این کار را عهدهدار شد و دو سال طول کشید که بنا به شکل جدیدش آماده شود.
طیرانی تعریف میکند: نیمهشعبان سال1395 بنا کامل شد و زمان بهرهبرداریاش به سالروز میلاد حضرت صاحبالزمان(عج) برمیگردد که نام مسجد هم از ایشان گرفته شده است. البته در زمان ساختوساز، خانهای در همسایگی مسجد اجاره شده بود و برنامههای مسجد ادامه داشت.
حاجآقا حمیدی، امامجماعت مسجد، از فعالیتهای مختلفی تعریف میکند که این سالها در مسجد المهدی جریان داشته است؛ اینکه در سالهای جنگ پایگاه بسیج شهیدمدرس محل اعزام رزمندگان به منطقه عملیاتی بوده است و 33نفر از کسانی که از پایگاه بسیج اعزام شدهاند، به شهادت رسیدهاند.
حاجآقا تعریف میکند که خیلیهایشان با هم دوست بودند و برخی هم برادر؛ مثل شهیدان علی و حسن عسکری. انگار یاد موضوعی افتاده باشد، میگوید: البته در این میان یک شهید محله هم مربوط به جریانهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است و انگشت اشارهاش را میگیرد به سمت شهید محمد برومندراد. حاجآقا مقید است پیش از هر اذانی در مسجد باشد؛ حتی نماز صبح.
میگوید: این تنها مسجد محدوده است که نماز صبحش 43سال است به جماعت اقامه میشود.
مسجدیها میگویند چه خوب است در کنار پزشکی زندگی میکنیم که حق همسایگی را ادا میکند. دکتر سیدحمید هاشمی پنجشنبهها عصر رایگان ویزیت میکند و اگر بنا به هر دلیلی در این بازه زمانی انجام نشود، حتما برنامه به صبح جمعه میافتد. دکتر هاشمی میگوید: هشتسال است ساکن این محلهام و فکر میکنم در اوضاع سخت اقتصادی میتوانم خدمتی کوچک به مردم انجام دهم.
نمیدانم تخصص من تا چه اندازه گره از کار آنها باز کرده، اما کاری است که از دست من در حوزه سلامت برمیآید و امیدوارم خدا نذرم را قبول کند. بیماران دکتر فقط بومیهای محله نیستند و از نقاط دیگر مشهد هم مراجعهکنندههایی دارد که رایگان ویزیت میشوند. پنجشنبهها افراد دیگری هم دکتر را همراهی میکنند تا کار درمان بیماران راه بیفتد.