یکی از برکات پیروزی انقلاب اسلامی، تشکیل سازمان نهضت سوادآموزی به فرمان حضرت امام خمینی(ره) در 7دیماه 1358 بود. در اوایل انقلاب بسیاری از جمعیت ساکن در روستاها و حاشیه شهرها از نعمت خواندن و نوشتن محروم بودند، با صدور فرمان امام خمینی(ره) آموزشیاران و معلمان جهادگر نهضت سوادآموزی با رفتن به دورافتادهترین مناطق روستایی ایران نور دانش را در دل تاریکی و جهل بیسوادی تاباندند.
مراکز یادگیری محلی سواد که از 4 سال پیش به همت سازمان نهضت سوادآموزی در کشور فعال و راهاندازی شده، ظرفیتی ارزشمند برای باسوادی و توانمندسازی قشرهای محروم به شمار می رود. در شرح وظایف این مراکز که یکی از آنها در بولوار شاهنامه راهاندازی شده، علاوه بر آموزش و سوادآمورزی، پرداختن به مهارتهای فنی و حرفهای، فرهنگی و اجتماعی و امورتربیتی و مذهبی نیز گنجانده شده است.
مرکز آموزش یادگیری فردوسی، واقع در محله کلاته برفی(شاهنامه24) یکی از 2مرکز یادگیری محلی منطقه ماست که در حوزه سوادآموزی، مهارتهای شغلی و زندگی فعال است.
مدیر مرکز یادگیری فردوسی با اشاره به فعالیت 4 ساله این مرکز آموزش محلی در بولوار شاهنامه گفت: بولوار شاهنامه یکی از مناطق حاشیهای و مهاجرپذیر با ماهیت روستایی است. بخشی از جمعیت ساکن در این منطقه به دلیل مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فرصت آموزش و یادگیری خواندن و نوشتن را پیدا نکردند. با توجه به وجود جمعیت بیسواد در این محله (کلاته برفی) و محلات و روستاهای مجاور در بولوار شاهنامه، در سال1396 مرکز یادگیری فردوسی به کمک آموزش و پرورش منطقه تبادکان و با هدف سوادآموزی، آموزش مهارتهای شغلی، امور تربیتی و آموزش فرهنگ شهروندی به اقشار کمسواد و بیسواد تأسیس و کار خود را شروع کرده است.
فاطمهسادات موسوی با بیان اینکه شاگردان دوره اول این مرکز یادگیری، اکنون دانشآموز کلاس چهارم هستند و در مرحله انتقالی قرار دارند، افزود: در مرکز آموزش یادگیری محلی فردوسی دو کلاس درس برپاست، اولی کلاس سواد است که برای سوادآموزان پایه اول، دوم و سوم برگزار میشود و دومی کلاس انتقالی است که برای دانشآموزان پایه چهارم به بالاتر در نظر گرفته شده است.
وی ادامه داد: در حال حاضر 5سوادآموز در کلاس سواد و 15سوادآموز در مرحله انتقالی مشغول به تحصیل هستند، البته این مرکز آموزشی ظرفیت 40سوادآموز را دارد که با ثبتنامهایی که در دی ماه امسال انجام خواهد شد، امیدواریم به ظرفیت معقول و حدنصاب برسیم.
مدیر مرکز یادگیری فردوسی در ادامه با اشاره به درصد زیاد بیسوادان در بولوار شاهنامه افزود: محله کلاتهبرفی یکی از بزرگترین مراکز سکونت مهاجران در بولوار شاهنامه و منطقه12 است، بخش بزرگی از این افراد بیسواد، مهاجران استان سیستان و بلوچستان هستند که به دلیل فقر مالی و فرهنگی فرصت تحصیل و کسب سواد را پیدا نکردهاند، در بین این مهاجران، بیشتر بانوان بیسواد هستند که در بین آنها دختر بچههای ده، دوازدهساله تا بانوان پنجاهساله قرار دارند.
وی بیان کرد: مرکز یادگیری محلی فردوسی به همراه مرکز یادگیری توس واقع در دبیرستان سکینه افشار (بولوار توس) یکی از دو مرکز یادگیری محلی در منطقه آموزش و پرورش تبادکان است، البته با توجه به وسعت منطقه و جمعیت زیاد بیسواد در منطقه آموزش و پروش تبادکان، ظرفیت پذیرش ما بسیار محدود است، به همین دلیل ما از ظرفیتهای موجود در منطقه مثل مساجد و مراکز فرهنگی برای تشکیل کلاس درس و آموزش سوادآموزی استفاده میکنیم.
موسوی تصریح کرد: شیوه کاری ما بدین گونه است که در روستاها و محلات دورافتاده بعد از پرسوجو و کنکاش میدانی، افراد بیسواد را شناسایی کرده و آنها را ثبتنام میکنیم. معلمان ما بعد از دیدن آموزشهای مهارتی آموزشیاران از طریق ارتباط با مسئولان مساجد و مراکز فرهنگی هماهنگیهای لازم را انجام داده و کلاس درس را در مکان یادشده تشکیل میدهند.
وی به محدودیت برگزاری کلاسهای درس در برخی مساجد اشاره کرد و گفت: وجود 2مرکز آموزش یادگیری محلی برای منطقهای وسیع، پهن پیکر و حاشیه شهر همانند تبادکان بسیار اندک است و این مهم بزرگترین دلیل وجود و افزایش بیسوادی در این محدوده است.
شیوه کاری ما بدین گونه است که در روستاها و محلات دورافتاده بعد از پرسوجو و کنکاش میدانی، افراد بیسواد را شناسایی کرده و آنها را ثبتنام میکنیم
فاطمهسادات موسوی در ادامه به برخی مشکلات مرکز یادگیری فردوسی اشاره کرده و گفت: با وجودی که 3سال از تأسیس این مرکز یادگیری محلی میگذرد، هنوز ما از داشتن برخی ضروریات در مرکز محروم هستیم، گازکشی ساختمان مرکز هنوز کامل انجام نشده و30درصد مساحت ساختمان بدون گازکشی است.
با توجه به فرارسیدن فصل زمستان و سرما، چند ساعت نشستن در اتاقی که بدون سیستم گرمایشی مناسب بوده، سخت و آزاردهنده است، حتی برخی خانمها(شاگردان) که دارای فرزند کوچک و شیرخواره هستند، تحمل چنین فضای سردی را ندارند به همین دلیل از حضور در کلاسهای درس منصرف شدهاند.
یکی دیگر از مشکلات مرکز، خیابانهای خاکی منتهی به مرکز است، با توجه به خاکیبودن این مسیر با کوچکترین باران یا برفی سرتا سر خیابان شاهنامه24 به منجلابی از گل ولای تبدیل شده و رفتوآمد در آن غیر ممکن است، تعدادی از شاگردها بهویژه خانمهای مسن چون توان عبور از این گلولای را ندارند، از آمدن به مدرسه منصرف شدهاند.
ما بارها جریان آسفالت خیابانهای این محله، بهویژه خیابان منتهی به مرکز را درگذشته از طریق دهیاری و درحال حاضر از طریق شهرداری پیگیری کردهایم اما تاکنون هیچ پاسخ و اقدامی درباره آسفالت خیابان انجام نشده است. سیستم لولهکشی آب گرم در مرکز جود ندارد و اگر ما بخواهیم از آب گرم استفاده کنیم، باید با کلی مکافات و درد سر چند لیتر آب را گرم کنیم.
در مدرسه به اندازه کافی میز و صندلی وجود ندارد و صندلیهای موجود نیز قدیمی و بدون استانداردهای لازم است. همچنین مرکز دارای برخی هزینههای متفرقه و جانبی مانند هزینه تعمیر، لولهکشی، نقاشی و بهسازی ساختمان است که به دلیل نداشتن بودجه، تاکنون هیچ گونه رسیدگی به نمای کلی و بدنه ساختمان مرکز انجام نشده است.
مدیر مرکز یادگیری و سوادآموزی محلی فردوسی در ادامه با اشاره به فقر مالی شدید خانوادههای ساکن در محله کلاتهبرفی و محلات مجاور گفت: بیشتر سوادآموزانی که در این مرکز ثبتنام کردهاند، دارای فقر شدید مالی هستند، خانوادههایی که پدر فوت کرده است و بیسرپرست هستند یا پدر معتاد است و بدسرپرست هستند.
در چنین خانوادههایی مادر سرپرستی خانواده را برعهده دارد، باتوجه به شرایط اقتصادی امروز جامعه حاشیه شهر، همین که سرپرست خانواده (مادر) بتواند هزینه خورد و خوراک فرزندان خود را بپردازد معجزه کرده است و بیسوادی یا باسوادبودن بچهها چندان مهم نیست و جزو اولویتهای زندگی به حساب نمیآید.
ما دانشآموزانی داریم که حتی قادر به تهیه کتاب، دفتر و نوشتافزار نیستند، به همین دلیل به کمک خیران و آموزش و پرورش نوشتافزار این دانشآموزان را تهیه و در اختیار آنان قرار میدهیم تا آنها بتوانند درس بخوانند و ترک تحصیل نکنند.
علاوهبر نوشتافزار، والدین دانشآموزان به دلیل فقر مالی برای تهیه لباس، کیف و کفش دانشآموزان نیز مشکل داشته و برخی دانشآموزان یک جفت کفش سالم و درست و حسابی برای آمدن به مرکز یادگیری ندارند. در زمینه تغذیه و خورد و خوراک نیز وضعیت همین گونه است، ما فقط با کمک خیران و بودجه اندکی که سازمان آموزش و پرورش در اختیارمان قرار داده است، کمکهایی به این دانشآموزان و خانوادههایشان داشتهایم اما این کمکها کافی نیست و همت بیشتر خیران را میطلبد.
ما دانشآموزانی داریم که حتی قادر به تهیه کتاب، دفتر و نوشتافزار نیستند، به همین دلیل به کمک خیران و آموزش و پرورش نوشتافزار این دانشآموزان را تهیه و در اختیار آنان قرار میدهیم تا آنها بتوانند درس بخوانند و ترک تحصیل نکنند.
کارشناس مسئول ساماندهی آموزشهای داوطلبانه در آموزش و پرورش منطقه تبادکان با اشاره به آخرین تعریف از معنای باسوادی گفت: اولین تعریفی که از سواد در اوایل قرن بیستم ارائه شد فقط به توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری معطوف بود، در اواخر قرن بیستم تعریف دومی از سواد ارائه شد و آن نیز از این قرار بود که هر فرد باید علاوهبر توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری، توانایی استفاده از رایانه و تسلط بر یک زبان خارجی(غیرمادری) را نیز داشته باشد، در دهه دوم قرن21 تعریف سومی از سواد ارائه شد، در این تعریف فرد باسواد به کسی اطلاق میشود که علاوهبر موارد فوق، بر مهارت و سوادهای دوازدهگانه مسلط باشد.
طاهره میزانی در توضیح مهارتهای دوازدهگانه بیان کرد: سواد عاطفی (برقراری روابط عاطفی با خانواده و دوستان)، سواد ارتباطی (توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و دانستن آداب اجتماعی)، سواد مالی(توانایی مدیریت مالی خانواده، دانستن روشهای پسانداز و توان دخل و خرج)، سواد رسانهای(اینکه فرد بداند کدام رسانه معتبر و کدام نامعتبر است)، سواد تربیتی(توانایی تربیت فرزندان به نحو شایسته)، سواد رایانهای(دانستن مهارتهای راهبری رایانه)، سواد سلامتی (دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم و کنترل بیماریها)، سواد قومی و نژادی(شناخت نژادها و قومیتها بر اساس احترام و تبعیض نگذاشتن)، سواد بومشناختی(دانستن راههای حفاظت از محیط زیست)، سواد تحلیلی(توانایی شناخت، ارزیابی و تحلیل نظریههای مختلف و ایجاد استدلالهای منطقی بدون تعصب و پیشفرض)، سواد انرژی(توانایی مدیریت مصرف انرژی) و سواد علمی(علاوهبر سواد دانشگاهی، توانایی بحث یا حل و فصل مسائل با راهکارهای علمی و عقلانی مناسب) از مواردی است که در ردیف مهارتهای دوازدهگانه قرار گرفته و یادگیری آن برای انسان باسواد در عصر حاضر الزامی است.
وی تصریح کرد: از آنجا که باسواد بودن به یادگیری این مهارتها وابسته شد، سیستم آموزشی کشورها هم باید متناسب با این مهارتها تغییر رویه میداد، متأسفانه در حالحاضر سیستم آموزشی کشور ما هماهنگی چندانی با این تعریف از سواد ندارد و هنوز هیچ تغییری در زمینه آموزش مهارتهای فوق نداشته است.
با توجه به تعریف جدید از علم و سواد، سعیکردهایم در کنار آموختن سواد، مهارتهایی در حوزه تربیت فرزندان، ارتباطات، تنظیم دخل و خرج و آموزشهای شغلی را به سواد آموزان مرکز بیاموزیم و کلاسهایی آموزشی در زمینه بهداشت، آسیبهای اجتماعی و روابط در خانواده را برگزار کردهایم.
در زمینه اقتصادی و مهارتهای شغلی نیز با توجه به وضعیت اقتصادی ضعیف و نامناسب بیشتر خانوادههای ساکن در محله، کلاسهای آموزشی نظیر خیاطی، گلدوزی، رایانه، سفالگری و سوزندوزی را برای ساکنان محله برگزار کردیم. برطبق توافقی که سازمان آموزش و پرورش با سازمان فنی و حرفهای داشته است، تمام حاضران در کلاسهای مهارت شغلی، علاوه بر دریافت مدرک شغلی معتبر، میتوانند وام خوداشتغالی نیز دریافت کنند.
مسئول سوادآموزی در منطقه آموزشی تبادکان در ادامه با اشاره به دیدگاه اشتباه درباره آموختن سواد گفت: در سال جدید 1050نفر در طرحهای سوادآموزی منطقه تبادکان ثبتنام کردهاند، اما بر اساس آمار و بررسیهای میدانی و کارشناسانه ما، تعداد بیسوادان ساکن درمنطقه (تبادکان) خیلی بیشتر از این تعداد است.
وی درباره دلیل این تناقض بیان کرد: افراد بیسوادی هستند که به دلیل خجالت و شرمندگی، از بیان بیسوادی خود و حضور در کلاسهای سوادآموزی ترس و واهمه داشته و سر باز میزنند، تعدادی از این افراد حتی زمانی که برای ثبتنام فرزند خود به مدرسه مراجعه میکنند، برای اینکه فرزندشان در بین همکلاسیهای خود شرمنده و خجالتزده نشود، خود را باسواد معرفی میکنند.
این اطلاعات نادرست باعث میشود، این افراد در سامانه آموزش و پرورش بهعنوان باسواد ثبت شده و بعدها اگر برای ثبتنام به مراکز آموزشی سوادآموزی مراجعه کنند، بهدلیل ثبت اطلاعات به عنوان فرد باسواد، از پذیرش آنها معذور خواهیم بود. مجموعه این عوامل باعث شده است که آمار دقیق و صحیحی از تعداد بیسوادان در منطقه آموزشی تبادکان نداشته باشیم.
طاهره میزانی افزود: همه ما باید این نگاه اشتباه و تحقیرآمیز به بیسوادبودن را تغییر دهیم، طوری که افراد بیسواد بتوانند بدون هیچ خجالت و سرافکندگی، باافتخار و داوطلبانه در کلاسهای سوادآموزی ثبتنام کنند.
مشکل دیگری که در زمینه سوادآموزی وجود دارد، مهاجرپذیربودن و جابهجایی جمعیت ساکن منطقه است، درصد زیادی از جمعیت بیسواد ساکن در منطقه (تبادکان) جمعیت مهاجری هستندکه سکونتگاه ثابتی ندارند و بعد از یک سال سکونت دریک محله، به محلات دیگر کوچ میکنند، این جابهجایی دائم سبب شده است که آمار درستی از سوادآموختگان منطقه نداشته باشیم و سرنوشت ادامه تحصیل و کسب مدارج علمی آنان برای ما نامعلوم و نامشخص باشد.
همه ما باید این نگاه اشتباه و تحقیرآمیز به بیسوادبودن را تغییر دهیم، طوری که افراد بیسواد بتوانند بدون هیچ خجالت و سرافکندگی، باافتخار و داوطلبانه در کلاسهای سوادآموزی ثبتنام کنند
میزانی به ظرفیت محدود مراکز یادگیری محلی در منطقه تبادکان اشاره کرده و گفت: هر سال40نفر در مرکز یادگیری فردوسی(شاهنامه24) و 300نفر نیز در مرکز یادگیری توس (توس97، دبیرستان سکینه افشار) تحت آموزش سوادآموزی قرار میگیرند.
باتوجه به وسعت زیاد منطقه تبادکان و تعداد زیاد بیسوادان، این دو مرکز به هیچ وجه جوابگوی نیازهای ما نیست، البته بهتازگی مرکز سوادآموزی دیگری در توس65(محله نوده) راهاندازی شده است، امیدواریم با افتتاح این مرکز جدید سوادآموزی بتوانیم افراد بیسواد بیشتری را از نعمت سواد و مهارتهای زندگی بهرهمند کنیم.
وی با اشاره به مشکل ثبتنام دانشآموزان بیهویت گفت: دانشآموزان ثبتنام شده در مراکز یادگیری، دودسته هستند دسته اول که با هویت هستند و شامل اتباع خارجی بوده که دارای برگ سبز و مدارک اقامتی قانونی میباشند، ما برای ثبتنام این دانشآموزان حتی دانشآموزان افغانی و عرب هیچ گونه مشکل و محدودیتی نداریم.
دانشآموزانی (ایرانی یا خارجی) نیز هستند که بدون هرگونه مدارک هویتی و شناسنامهای هستند، این افراد یا مدارک خود را گم کردهاند یا پدر خانواده مدارک آنها را برای تهیه پول مواد فروخته است، پدر خانواده را ترککرده و سرپرستی خانواده با مادر است، این خانوادهها عموما دارای مشکلات و آسیبهای اجتماعی زیادی بوده و چون دارای پشتوانه هویتی و حمایتی مشخصی نیستند، جذب کارهای غیرمعمول و خلاف میشوند.
آموزش و پرورش ثبتنام این افراد و بچههای بدون هویت را در مراکز یادگیری محدود و ممنوع کرده است، با ساماندهی و رسیدگی به مشکل این کودکان و خانوادههای بیهویت میتوان شرایط بهتر زندگی و تحصیل را برای آنان فراهم کرد.
بیبیصد ده مرده، 47ساله و دارای 7 فرزند که در دوران کودکی شرایط یادگیری خواندن و نوشتن را نداشته است با اشاره به این مثل معروف که «خواستن، توانستن است» گفت: در دوران کودکی به دلیل مشکلات اقتصادی و خانوادگیای که داشتم، موفق به یادگیری خواندن و نوشتن نشدم، بعد از ازدواج و تولد فرزندانم دیگر فرصت سرخارندن هم نداشتم.
دو سال قبل معلمان مرکز برای ثبتنام به در منزل ما آمدند و از من خواستند که در کلاسهای سوادآموزی ثبتنام کنم، اما من با این بهانه که سن و سالم بالا رفته است و ذهن و عقل آموختن سواد را ندارم، ثبتنام نکردم.
چند روز بعد خانم معلم جوانی دوباره برای ثبتنام آمد، من هم حقیقت ماجرا و ترس از اینکه نتوانم سواد بیاموزم را بیان کردم. او با بیان این نکته که هیچ وقت برای آموزش و یادگیری سواد دیر نیست، زندگینامه چند دانشمند بزرگ را که در سنین میانسالی شروع به درس خواندنکرده بودند، همانند «سراجالدین سکاکی» که از دانشمندان بزرگ اسلام است و تا چهلسالگی به کار آهنگری اشتغال داشت و آیتالله شیخ مرتضی طالقانی از مراجع شیعه که او نیز تا چهلسالگی در روستای دیزان طالقان به شبانی مشغول بود، برایم تعریف کرد.
با شنیدن این داستانها، به این حقیقت پیبردم که با اراده قوی و مصمم میتوان به هر هدفی رسید، از همانزمان عزمم را جزمکردم تا سواد بیاموزم و حالا بعد از دوسال حضور در این مرکز یادگیری، سواد خواندن و نوشتن را آموختهام و قصد این را دارم که ادامه تحصیل داده و تا مقاطع بالای تحصیلی پیش بروم.
سارا شیرمحمدی، 43ساله که دارای 5فرزند است هم با تأکید بر اینکه از زمانی که سواد آموخته توانسته زندگی بهتری برای فرزندان و همسرش فراهم کند، گفت: به عنوان مادر 5فرزند و همسر، همیشه در برقرارکردن ارتباط بین فرزندان و همسرم دچار مشکل بودم.
در بحثها و گفتوگوهای خانوادگی نمیتوانستم به اوضاع مسلط باشم و هرگاه که به طرفداری یکی از فرزندانم برمیخاستم، دیگری ناراحت میشد، به همین دلیل و با وجود تلاش و جاننثاری فراوانی که برای فرزندانم میکردم، باز هم محبوب و معتمد در بین آنان نبودم.
اما از زمانی که در کلاسهای آموزشی درباره تربیت فرزند و روابط بین همسران شرکتکردم، متوجه اشتباهات رفتاری خودم شدم و حالا بعد از گذشت دوسال ارتباط و دوستی صمیمانهای با فرزندانم برقرار کردهام و آنها نیز بدون هرگونه مخالفتی با من یکدل و همراه هستند، روحیه خودم نیز بهتر و آرامتر شده است.
وی افزود: در دوران بیسوادی هر زمان یکی از فرزندانم مریض میشد، هر کدام از همسایهها و اقوام دوا و دارویی را تجویز میکردند، به بچه میدادم، بعد از چند روز نهتنها مریضی بچهام بهتر نمیشد، هر لحظه بدتر هم میشد. از زمانی که سواد دارم متوجه این اشتباه شدم که دادن این داروها به بچه مریض بدون تجویز دکتر چقدر خطرآفرین و مضر است.
به تدریج با بالارفتن آگاهیها و اطلاعاتم در زمینه خانواده وتربیت فرزندان، توانستم زندگی بهتر و آرامتری را برای فرزندان و همسرم فراهم کنم. این تأثیر و تغییر بزرگ را مدیون خانم موسوی و همکارانش در مرکز یادگیری فردوسی هستم.
سهیلا محمدی، 20ساله، یکی دیگر از دانشآموختگان این مرکز یادگیری که با شرکت درکلاسهای آموزش شغلی، به تولید و فروش دست ساختههای سنتی پرداخته است نیز بیان کرد: در خانوادهای پرجمعیت با 8خواهر و برادر به دنیا آمدم. پدرم کارگر سادهای است که این روزها به علت کهولت و پیری دیگر توان کارکردن ندارد.
به عنوان یک دختر باید کاری انجام میدادم تا بتوانم کمکخرج خانوادهام باشم، دوسال قبل که برای یادگیری سواد به این مرکز آمدم، با کلاسهای آموزشی و کارآفرینی آشنا شدم و با شرکت در کلاسهای صنایع دستی، ریزهکاریهای حرفه خیاطی را آموختم و با تهیه چرخ خیاطی به دوختن لباسهای سنتی و محلی مشغول شدم. حالا بعد از یکسال، درآمد ثابتی دارم و بخشی از هزینههای خود و خانوادهام را تأمین میکنم.
وی افزود: در محله کلاتهبرفی دختران و زنان هنرمند زیادی ساکن هستند اما به دلیل نداشتن امکانات مالی و فضای مناسب کارگاهی بیکار هستند. اگر شرایط و سرمایه کار برایشان فراهم شود، از کارکردن ابایی ندارند، یکی از برنامههای آیندهام راهاندازی یک کارگاه صنایع دستی و سنتی در محله است، کارگاهی که خانمهای محله بتوانند در آن مشغول به کار شوند.
مرجان سالارزهی 30ساله که یکی از شاگردان موفق این مرکز یادگیری است هم بیسوادی را عامل اصلی بزهکاریهای اجتماعی در محله و جامعه دانسته و گفت: اعتیاد، خرید و فروش موادمخدر و سرقت از جمله بزهکاریهای اجتماعی هستند که در محله کلاتهبرفی درحال افزایش است.
بیشتر کسانی که برای اولینبار به سمت این بزهکاریهای اجتماعی میروند، نوجوانان کم سن وسال و بیسوادی هستند که هیچ گونه شناخت و اطلاعاتی درباره این جرائم ندارند. اگر این نوجوانها سواد و مطالعه کافی درباره مصرف مواد مخدر و اثرات سوء آن میداشتند، این قدر بیپروا و بیمحابا به سمت استفاده و فروش مواد مخدر نمیرفتند، اما چون سواد و درک درستی از بحرانهای خانوادگی، اجتماعی، روحی و جسمی ناشی از مصرف و فروش مواد مخدر ندارند، خیلی زود گرفتار اعتیاد شده و پس از مدتی برای تهیه پول مواد مخدر مصرفی خود دست به دزدی و سرقت میزنند.
وی افزود: یکی از کمبودهای اصلی در محلات بولوار شاهنامه نبود کتابخانه و فرهنگسراست. وجود کتابخانه و فرهنگسرا میتواند علاوهبر پرکردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان، شرایط دستیابی به اطلاعات و آگاهیهای مفید را نیز افزایش دهد. ساخت کتابخانه و فرهنگسرا یکی از خواستههای اصلی ساکنان بولوار شاهنامه بوده و هست، امیدوارم این مراکز فرهنگی بهزودی در این منطقه پرجمعیت و حاشیهای شهر مشهد آغاز به کار کنند.