غلامعلی عبداحد، پسر حاج حسن عبداحد، است. پدرش یکی از معماران بنام مشهد بود که مرمت مسجد گوهرشاد را انجام داد. او که در نهمین دهه زندگی خود به سر میبرد در محلی به نام قبرمیر به دنیا آمده است و از ۶ سالگی در مکتب میرزا غلامرضا دروس مکتب را گذرانده است.
غلامعلی عبداحد به خاطرهای از دوران کودکی و تحصیل در کوچه آسیابان اشاره کرد و گفت: در آن کوچه اولین بار با امام خمینی(ره) ملاقات کردم. خیلی بچه بودم که با پدرم به دیدن ایشان و برادرشان رفتیم و از آنجا امام به خمین رفتند.
عبداحد در ادامه درباره علاقهاش به ورزش در دوران کودکی گفت: از دوران کودکی ادوات ورزش باستانی را درست کرده بودم و از ۱۰ سالگی ورزش را شروع کردم. در زیرزمین یک کوزهگری در پایین خیابان یک زورخانه کوچک واقع شده بود که آنجا با ورزش آشنا شدم و آغاز مسیر زندگی ورزشی من بود.
این پیشکسوت ورزش کشور در ادامه درباره علاقههای ورزشی خود گفت: از بین ورزشها بیشتر به کشتی و ورزش باستانی علاقه داشتم و میلههای وزنه را با گردن خم میکردم و علاقه داشتم که زور بازوی خودم را در ورزش به کار بگیرم. یک نکته جالب درباره قدرت بدنی بالای من در دوران کودکی وجود داشت و آن هم این بود که وقتی با هم سن و سالهای خودم کشتی میگرفتم هیچ وقت کشتیهای من به 2دقیقه نمیرسید چرا که همه حریفان را در کمتر از یک دقیقه شکست میدادم و به همین دلیل بود که متوجه استعداد بالای خودم در کشتی شدم.
غلامعلی عبداحد در ادامه درباره آغاز دوران حرفهای خود در کشتی گفت: از سال ۱۳۱۶ کشتی را به صورت حرفهای شروع کردم، در آن زمان تشک کشتی در ایران وجود نداشت، روی خاک نرم و سنگ بزرگ کشتی میگرفتیم. آن زمان دور مشهد دیوار بود که به آن دیوار«بَرَه» میگفتند. قسمتی از باره خراب بود که به آن باسیابان میگفتند و ما در آن محل کشتی میگرفتیم. در طول حضورم در کشتی یک بار زمین خوردم و آن هم در همان سال ۱۳۱۶ بود در بره باسیابان اتفاق افتاد و محمد نامی توانست مرا زمین بزند.
عبداحد در ادامه درباره ورزشهای قدیمی گفت: در آن زمان ورزشی جز کشتی و ورزش باستانی به صورت حرفهای و برجسته نبود و در مجموع خیلی به ورزش بها داده نمیشد و هر کس که ورزش زورخانهای کار میکرد زورمند بود و بدن خوبی داشت. بعدها والیبال و فوتبال و بسکتبال ظهور کرد که ما رغبتی به آن نداشتیم.
هر کس که ورزش زورخانهای کار میکرد زورمند بود و بدن خوبی داشت. بعدها والیبال و فوتبال و بسکتبال ظهور کرد که ما رغبتی به آن نداشتیم
این پیشکسوت ورزش زورخانهای در ادامه درباره رقابتش با نامداران کشتی گفت: با بسیاری از پهلوانان کشور مانند پهلوان وفادار، شورورزی، سخدری و طوسی کشتی گرفتم و موفق شدم آنها را شکست دهم اما هیچ وقت در مسابقات شرکت نمیکردم و اهل خودنمایی نبودم.
پهلوان ورزش باستانی مشهد در ادامه درباره مسابقه در خارج از کشور گفت: در خارج از کشور، در سرزمین عراق مسابقهای را با پهلوان اول کشور عراق یعنی حمید کرد بغدادی در زورخانه دُژم نجف برگزار کردم و در حالی که هم سن و هم وزنی بیشتری از من داشت او را شکست دادم که با وجود سن کمم اتفاق ویژهای برای من بود.
عبداحد در ادامه درباره گرفتن مدال طلا از دست رئیس ورزش استان گفت: در یکی از مسابقاتم در مقابل پهلوان وفادار قرار گرفتم که او را شکست دادم، در آن زمان رئیس اداره تربیتبدنی خراسان به من مدال طلا داد . بعدها به دلیل تشویق نشدن از سوی خانواده آن مدال را آب کردم و برای خودم انگشتری از طلا ساختم و بعد به دلیل حرام بودن طلا برای مرد آن را فروختم.
رسیدن به مقام زنگ از در زورخانه دیگر اتفاق شیرینی بود که برای عبداحد افتاده است، او در این باره گفت: در سال ۱۳۵۸ به مقام زنگ از در زورخانه که بالاترین مقام ورزش باستانی است، رسیدم و الان نزدیک ۴۰ سال است که زنگ در زورخانه برای من در تمام زورخانهها زده میشود.
این ورزشکار پیشکسوت زورخانهای درباره تمسک جستن به حضرت علی(ع) در ورزش زورخانهای گفت: وقتی که در ورزش زورخانهای ورود میکنید تمام گوشت و پوست و خونتان با حضرت علی (ع) عجین است و نام علی (ع) در تمام مراحل و لحظات زندگی یک ورزشکار باستانی وجود دارد. عشق علی (ع) و اولاد ایشان اگر نباشد ورزش باستانی صفایی ندارد. عشقی که در علی علی گفتن روی تخته شنو باستانی میگوییم به تمام دنیا میارزد.
عبد احد درباره مرام پهلوانی گفت: در ورزش باستانی همه پهلوان هستند و پهلوان یعنی از خود گذشته، پهلوانان بد کسی را نمیخواهند و همیشه افتاده و همیشه یاریرسان دیگران هستند.
این پیشکسوت ورزش باستانی درباره حرکتهای مختلف ورزش زورخانهای گفت: هر حرکتی از ورزش باستانی شیرینی خودش را برای من داشت، اول میل میگرفتم بعد شنو میرفتم و بعد دو و بعد از آن نرمش باستانی و در آخر هم کباده و چرخ میزدیم و قبل از خروج گود کشتی میگرفتیم. کباده را همه روی سر میزدند و من تنها کسی بودم که کباده را داخل سینهام میزدم.سکته قلبی دلیل دور شدن غلامعلی عبداحد از گود زورخانه بوده است.
او در این باره گفت: از سال ۱۳۸۸ به دلیل سکته قلبی و مغزی ادامه ورزش را دکتر به صلاح من ندید و با ورزش باستانی به اجبار خداحافظی کردم و به شکل سبکتری در منزل ورزش میکنم. نوهام محراب مرشد است و برایم ضرب میزند تا من بتوانم ورزش کنم.