کد خبر: ۱۷۶۹
۰۵ آبان ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

چه دردمند و غریبانه زیستی ای مرد!

پس از تحصیلات حوزوی در مشهد به خدمت آموزش و پرورش درآمد و در کسوت معلمی دلسوز و پرتلاش به آموزش دوست‌داران ادب و دانش پرداخت تا اینکه در سال 1373 شمسی از خدمت بازنشسته شد.در دوران جوانی بود که استاد در مشهد به محفل شعری که آقای فرّخ و تنی چند از شاعران دیگر تشکیل داده بودند، راه یافت و از این محفل ادبی بهره‏‌ها برد. ایشان در غزل به «حافظ و صائب تبریزی» و در قصیده به «مسعود سعد سلمان» نظر داشت و خود در سرودن غزل شاعری متبّحر بود. استاد صاحبکار، شاعری خوش‌ذوق و آشنا به اسلوب و قالب‌های کلاسیک شعر فارسی بود و بیشتر همت خود را صرف بسط و گسترش شعر دینی و متعهّد کرد.

ذبیح‌الله صاحبکار متخلص به سهی فرزند ابراهیم در ستاره‌ بارانِ نیمه‌شبی از خرداد سال 1313 یا به گفته‌ پدرش در سال 1314 شمسی در روستای دولت‏‌آباد واقع در 30کیلومتری تربت حیدریه دیده به جهان گشود. پدر ایشان به صاحبکاری (کارفرمایی) اشتغال داشت، به همین دلیل به ذبیح‌الله صاحبکار شهرت یافت.

پدر و مادر وی، هر دو شب‌زنده‏‌دار و بسیار پارسا بودند. پدرش به شعر علاقه‌ای وافر داشت و گاهی اشعار فارسی را برای فرزندش می ‌خواند و این مسئله عاملی شد تا استاد ذبیح‌الله صاحبکار از خردسالی با شعر و شاعری آشنا شود و به‌تدریج سرودن شعر را تجربه کند. حمایت‏‌ها و تشویق‏‌های پدر موجب شد تا وی در همان خردسالی اشعاری موزون و دارای قافیه بسراید. وی تا سن ده، پانزده سالگی مرثیه می‏‌سرود ولی بعدها کمتر به این موضوع روی آورد و به سمت غزل گرایش پیدا کرد.

استاد ذبیح‌الله صاحبکار تحصیلات ابتدایی را در دبستان روستای دولت ‌آباد طی کرده و برای ادامه تحصیل رهسپار تربت جام شد و در آنجا ابتدا به فراگرفتن درس‌های دوره‌ متوسطه مشغول شد؛ اما پس از مدتی دبیرستان را رها کرده و به تحصیل علوم دینی و حوزوی در مدرسه‌ «علمیه‌ مهدیه» روی آورد و در ضمن تحصیل مسئولیت برخی امور مدرسه را نیز به عهده گرفت. در مدت اقامت استاد در تربت جام، تنها انیس و هم‌صحبت ایشان «حاج قاضی فخرالدین» پیشوای مسلمانان حنفی تربت جام بود که مردی عارف و مهربان بود. اشعار استاد صاحبکار در این ایام مبیّن تنهایی و حزن ایشان است.

استاد پس از چهار، پنج سال اقامت در تربت جام به تأکید و راهنمایی «قدسی» شاعر توانا و خوش‌قریحه، رهسپار مشهد شد و در مدارس «باقریّه» و «نوّاب» تا سال 1340 شمسی به تکمیل تحصیلات حوزوی پرداخت و در این مدت از محضر استادان برجسته‌ای مانند «حاج آقای صالحی» و «حجّت هاشمی» بهره‌‏ها برد. درس حاشیه را نزد «شیخ محمد آخوند»، لئالی را نزد «شیخ محمّد رضا دامغانی» و لمعه را نزد مرحوم «مدرّس» و رسائل و کفایه را نزد استاد «علم‌الهدی» و «شیخ هاشم قزوینی» گذراند.

پس از تحصیلات حوزوی در مشهد به خدمت آموزش و پرورش درآمد و در کسوت معلمی دلسوز و پرتلاش به آموزش دوست‌داران ادب و دانش پرداخت تا اینکه در سال 1373 شمسی از خدمت بازنشسته شد.
در دوران جوانی بود که استاد در مشهد به محفل شعری که آقای فرّخ و تنی چند از شاعران دیگر تشکیل داده بودند، راه یافت و از این محفل ادبی بهره‏‌ها برد. ایشان در غزل به «حافظ و صائب تبریزی» و در قصیده به «مسعود سعد سلمان» نظر داشت و خود در سرودن غزل شاعری متبّحر بود. استاد صاحبکار، شاعری خوش‌ذوق و آشنا به اسلوب و قالب‌های کلاسیک شعر فارسی بود و بیشتر همت خود را صرف بسط و گسترش شعر دینی و متعهّد کرد.

مجموعه اشعار ایشان، دوبار در هجوم حادثه مفقود شد؛ یک‌بار در سال 1342 که قرار بود آقای ساکت اشعار ایشان را برای چاپ به تهران ببرد و بار دیگر در مسافرتی که خود آقای صاحبکار داشت و این مسئله، رنجش و دل‌آزردگی شاعر را در پی داشت.

مرحوم صاحبکار پس از انقلاب اسلامی به پشتوانه‌ آثار مذهبی و متعهّد خود در بسیاری از مجامع و محافل ادبی حضور داشت و مسئولیت‌‏های مختلفی از جمله ریاست شورای سیاست‌گذاری شعر خراسان، ریاست شورای شعر ارشاد، مشاور ادبی مدیر کل ارشاد خراسان، ریاست گروه ادبیات و هنر مرکز آفرینش‌های هنری و شورای شعر آستان قدس رضوی را بر عهده داشت.

استاد صاحبکار علاوه بر سرودن شعر در کارهای پژوهشی و تحقیقی نیز همّت وافری داشت و از جمله کارهای وی می‏‌توان به «تصحیح تذکره‌ عرفات العاشقین و عرصات العارفین تقی‌الدّین اوحدی» و نیز «تصحیح دیوان مشفقی بخارایی» اشاره کرد. از جمله دیگر آثار چاپ شده ایشان می‌توان به «تصحیح دیوان حزین لاهیجی» و گردآوری بهترین مراثی با عنوان «شفق خونین» و «سیری در تاریخ مرثیه عاشورایی» اشاره کرد.
از دیگر آثار استاد صاحبکار می‌توان به «گزیده‌ ادبیات معاصر(مجموعه اشعار ذبیح‌الله صاحبکار)»، «ستایشگران خورشید»، «ستایش نور»، «تصحیح دیوان محمدعلی حزین لاهیجی»، «حریم سبز عشق»، «افسانه‌ ناتمام» و «از کعبه تا محراب» اشاره کرد.

ذبیح‌الله صاحبکار پس از عمری تلاش و فعالیت پیگیر در عرصه فرهنگ و ادب سرانجام در اسفند ماه 1381 شمسی بر اثر سکته‌ مغزی و قلبی وفات یافت و پیکر ایشان ساعت 9 صبح دوشنبه 19 اسفند از منزل مسکونی وی واقع در خیابان شهید دکتر بهشتی به سمت مقبره‌الشعرا تشییع شد و سرانجام این شاعر خراسانی در کنار نگاهبان بزرگ شعر پارسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی آرام گرفت.

مرا که عمر به پنجاه سال نزدیک است / نشانه‌ای است که گاه زوال نزدیک است

میان زندگی و مرگ یک قدم راه است / ز بس که فاصله ماه و سال نزدیک است

دریاب شب عشق که تا صبح قیامت / بسـیار بخوابیم و شب آید سـحر آید

ساقی به من پیر رسـان رطل نخستین / ترسـم اجل از نوبـت من زودتـر آید.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44