کد خبر: ۴۹۳۶
۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۲

خانه ابدی شاعران خراسانی در مقبره‌الشعرای توس

دکتر احمد گلچین‌معانی نخستین کسی بود که در آرامستان شاعران خراسانی توس به خاک سپرده شد و امیر بزرگرخراسانی آخرینشان.

جمله «وی در مقبره‌الشعرای توس به آغوش خاک سپرده شد»، آرزوی بسیاری از شاعران خراسانی برای پس از رفتنشان است. دکتر احمد گلچین‌معانی نخستین کسی بود که در آرامستان شاعران خراسانی توس به خاک سپرده شد و امیر بزرگرخراسانی آخرینشان.

چهره‌های خراسانی شعروادب این دیار کهن در همسایگی استاد سخن آرمیده‌اند تا تأسی‌شان به این شاعر پارسی‌گوی پایدار بماند. کتیبه سنگی خاک گلچین، تاریخ پایان زندگی او و آغاز حیات آرامگاه شاعران خراسانی است تا بتوانند زیر سایه فردوسی بزرگ، پیوندشان را با هم نگاه دارند.

شش مرگ اردیبهشتی در آرامستان شاعران، انگار فهم ما را از زیباترین ماه سال عوض می‌کند. گلچین‌معانی، عشرت قهرمان، غلامرضا صدیق‌غریب، محمد قهرمان، احمد شهنا و محمدتقی خاوری، غزل خداحافظی‌شان را در ماه دوم سال سرودند تا طبع شاعرانه‌شان در لطیف‌ترین هوای سال، زمین را ترک بگوید.



جرقه نخستینی که سرخ شد

نخستین تلاش در توس را حسین خدیوجم کرده است تا در سال ۶۵ در این محدوده، به خاک سپرده شود؛ البته این غزالی‌شناس تصور می‌کرد «هارونیه» محل دفن یا خانقاه امام‌محمد غزالی است که بعد‌ها باستان‌شناسان و تاریخ‌پژوهان، این فرضیه را رد کردند و اگر این موضوع را می‌دانست، او هم در محوطه هارونیه دفن نشده بود. وصیتِ خدیو‌جم اگرچه به حکیم توس ارتباطی نداشت، بعد‌ها جرقه‌ای را در ذهن فردوسی‌دوستان روشن کرد که به آن اشاره می‌کنیم.


شوخی‌ای که رنگ حقیقت گرفت

دکتر احمد علوی ماه‌های ابتدایی سال ۶۹ در انجمن فرخ، خاطره‌ای را تعریف می‌کند.

علوی در تبریز مقبره‌الشعرای تبریز را می‌بیند که شاعران کنار هم آرمیده‌اند و در مقبره هنرمندان لنگراد شوروی نیز جمعی شبیه آن را می‌یابد؛ به همین دلیل پیشنهاد می‌کند: «شاعران خوب و بنام مشهدی، چون آقایان قهرمان، کمال‌پور، صاحبکار، قدس‌صدیق، باقرزاده و... هم جایی در مشهد که در شأن این افراد باشد، ترجیحا نزدیک آرامگاه فردوسی، پیشنهاد کنند تا بعد از مرگ نیز دوباره همین جمع در آن دنیا دورهم جمع شوند.»؛ البته در آن جلسه همه به این پیشنهاد می‌خندند و کسی آن را جدی نمی‌گیرد. هیچ‌کدام از آن‌ها نمی‌دانستند که مرگ به‌زودی میزبان یار دیرینشان خواهد بود.

 

روایتی درباره مقبره‌الشعرای باغ توس که بزرگان شعر خراسان را در خودش جای داده است

آغاز از وصیت یک شاعر نوگو

سراینده «زمستان» و «آخر شاهنامه» نفر بعدی است که در وصیت‌نامه لطیفش درباره محل دفنش حرف می‌زند: «من که مُردم، اگر شد، مرا پیش‌پای فردوسی به خاک بسپارید؛ چه بهتر و اگر نشد، بیرون از هر بهشتی، در جایی دوردست که کسی جز خدا نشناسد.» مهدی اخوان‌ثالث در شهریور ۶۹ از دنیا می‌رود. وسط بحبوحه اخبار بازگشت آزادگان و فوت آیت‌الله مرعشی، اخبار سوگ این شاعر گم می‌شود.

روزنامه خراسان سه روز پس از مرگ او می‌نویسد: «شاعر نوگو سه شب پیش، چشم از جهان فروبست و صبح دیروز در تهران تشییع شد و در بهشت زهرا دفن گردید!» البته اشتباه این جریده، دلیل دارد؛ مهدی سیدی، خراسان‌پژوه، در یکی از مصاحبه‌هایش توضیح می‌دهد: «وقتی مهدی اخوان‌ثالث فوت کرد، پیکر او را حتی به بهشت زهرای تهران هم بردند، اما اهل توس بودن اخوان، سروده شدن شعر حماسی توسط وی و فعالیت‌هایش درباره فردوسی، موجب شد که دوستان و خانواده او، آخرین خواسته اخوان مبنی‌بر دفن پیکرش در باغ آرامگاه فردوسی را مطرح کنند.»

 

روایتی درباره مقبره‌الشعرای باغ توس که بزرگان شعر خراسان را در خودش جای داده است

روشنای چراغی که رهبری افروخت

ضلع دیگر این اتفاق به رابطه خوب شاعران مشهدی با رهبر معظم انقلاب بازمی‌گردد. علاقه رهبری به شعر بر کسی پوشیده نیست. ایشان در سال‌های حضورشان با عنوان ریاست‌جمهور و نیز اوایل قرار گرفتن در مقام رهبری، هرگاه به مشهد می‌آمدند، در جمع یاران خراسانی خویش حاضر می‌شدند و همین موضوع باعث شده بود شاعرانی مانند غلامرضا قدسی، احمد کمال‌پور، باقرزاده و حتی مرحوم اخوان، رابطه خوبی با ایشان داشته باشند.

پیکر اخوان چند روزی را در سردخانه بهشت زهرا می‌گذراند تا دوستان او برای آخرین خواسته‌اش تلاش کنند. شاعران خراسانی وصیت شاعر زمستان را از رهبر معظم انقلاب پیگیر می‌شوند و موافقت ایشان با دفن دوست شاعرشان در باغ کهن شاعر شعر پارسی، منجر به انتقال پیکر او به مشهد و همسایگی شاعر نوگوی خراسانی با سراینده شاهنامه می‌شود.


جمعی که مرگ، پریشانشان نکرد

پس از درگذشت اخوان، قصه بعد از مرگ برای شاعران خراسانی پررنگ می‌شود؛ به همین دلیل است که احمد علوی چند هفته پس از مرگ اخوان که سوگی تمام‌ناشدنی برای اهل شعر خراسان بود، دوباره پیشنهاد ساخت آرامگاه شاعران را مطرح می‌کند و این‌بار جمع با او همراه می‌شوند.

او تعریف می‌کند: «یکی از شاعران، آقای غلامرضا قدسی که بیشتر سفر می‌کردند، قرار شد بروند تهران و این درخواست را با آیت‌الله خامنه‌ای که دوست مشترک تمامی شاعران حاضر در جمع بودند، درمیان بگذارند. ایشان هم با پیشنهاد جمع، موافقت و توصیه‌نامه‌ای به میراث‌فرهنگی خراسان ارسال کردند تا محلی برای آرامگاه شاعران خراسان در توس درنظر بگیرند.»


یک درخواست شاعرانه

نقل دیگری هم هست. می‌گویند شاعران از طبع نازکشان بهره بردند و شعری خطاب به رهبر معظم انقلاب سرودند؛ شعری که البته هرچه گشتیم، اصل آن را نیافتیم، ولی مهدی‌سیدی درباره‌اش می‌گوید: «آقای قهرمان در جلسه‌ای که در منزل ایشان بود، شعری خطاب به رهبری می‌سراید؛ با این مضمون که ما چند رفیق کنارهم شعر می‌خوانیم، در این دنیا چیزی از شما نمی‌خواهیم، اما چه خوب است محبت کنید و زمینی به ما بدهید تا پس از مرگ کنار هم باشیم.»

روایت دیگری هم می‌گوید ازآنجاکه در آن زمان یکی از برادران رهبر معظم انقلاب به نام سیدحسن، رئیس اداره ارشاد خراسان بوده، قهرمان نزد او می‌رود، شعر را در پاکت می‌گذارد و می‌گوید: «هروقت آقا را دیدید، این پاکت را خصوصی به ایشان بدهید.»

این خواسته اجابت می‌شود و در دیدار بعدی آیت الله خامنه‌ای با شاعران مشهدی، این درخواست دوباره مطرح می‌شود. معظم‌له دوباره توصیه‌نامه‌ای می‌نویسند و مدیریت و اختیار اینکه زمین کجا باشد و چه کسانی در آن دفن شوند، را به خود شاعران واگذار می‌کنند. استاد قهرمان و دوستانش هم اساس‌نامه‌ای برای آن می‌نویسند که سه شرط شاعر، شهیر و خراسانی بودن در آن پررنگ است.

 

روایتی درباره مقبره‌الشعرای باغ توس که بزرگان شعر خراسان را در خودش جای داده است

پیشخوان فردوسی؛ آرامگاه شاعران

طبق آنچه گفته شد، پذیرش درخواست آرامگاه شاعران باید مربوط به اوایل دهه ۷۰ باشد، اما این اتفاق تا سال ۷۸ شکل واقعی به خودش نمی‌گیرد. آن موقع هیئت‌امنای شکل‌یافته از محمد قهرمان، احمد کمال‌پور، ذبیح‌ا... صاحبکار، علی باقرزاده و احمد علوی، محوطه هارونیه را پیشنهاد می‌دهند تا آرامگاه در جوار حسین خدیوجم شکل بگیرد.

اما باتوجه‌به قرار گرفتن هارونیه در قلب شهر، میراث‌فرهنگی با این درخواست مخالفت می‌کند. بعد از آن، شاعران درخواست می‌دهند نزدیک‌ترین محل به آرامگاه فردوسی دراختیار آنان قرار گیرد.

درنهایت محوطه فعلی که پیشخان نامیده می‌شود، پس از گمانه‌زنی و پیدا نشدن آثار باستانی، در سال ۱۳۷۸ خورشیدی تبدیل به مزار شاعران می‌شود و قطعه‌زمین ۲ تا ۳ هزار متری آرامگاه شاعران خراسانی، در محوطه جلوی باغ آرامگاه فردوسی دراختیار هیئت‌امنا قرار می‌گیرد. در این سال، رئیس میراث‌فرهنگی و استاد جعفر یاحقی هم به جمع پنج‌نفره هیئت‌امنا افزوده می‌شوند.


نخستین همسایه فردوسی و اخوان

از زمانی که زمین آرامگاه دراختیار شاعران قرار می‌گیرد تا نخستین تدفین، فقط چند ماه فاصله بوده است. احمد گلچین‌معانی، مصحح، استاد دانشگاه و شاعری که چهل سال از عمر خودش را در مشهد سپری کرد، اولین میهمان این قطعه می‌شود. قصه این را که چگونه گلچین‌معانی تهرانی در جوار فردوسی ماندگار شده است، هم باید از زبان پسرش پرویز شنید.

او می‌گوید: «پدرم خادم آستان قدس بود و یک قبرجا هم در حرم مطهر رضوی داشت، اما وقتی که بیماری‌اش پیشرفت کرد و درمانش مؤثر واقع نشد، وصیت کرد که در جوار فردوسی به خاک سپرده شود و آن قبرجا را پس داد. این درخواست خود او بود که در مقبره‌الشعرای توس دفن شود. دستخط پدرم هم موجود است.»

این نوشته، تاریخ اسفند ۱۳۷۸ را دارد و در کتاب‌نامه فرزانگان علی باقرزاده به چاپ رسیده است. پانزده اردیبهشت، گلچین از دنیا رفت و دوستان دیرینش به وصیت‌نامه‌اش عمل کردند تا نخستین فردی باشد که در آرامگاه شاعران خراسانی دفن می‌شود.


نوبت به کمال و دیگران رسید

گاهی که از احمد کمال‌پور می‌پرسیدند: «مقبره‌الشعرا چه شد؟» مزاح می‌کرد و می‌گفت: «با ساخت مقبره‌الشعرا موافقت شده، منتها منتظرند تا من بمیرم و آن را افتتاح کنند!» چند ماه بیشتر طول نکشید که پس از افتتاح آرامستان، قبر دوم هم در آن پر شد. این‌بار کمال به‌دلیل بیماری قلبی از دار دنیا به آغوش خاک پناه برد. شهریور ۷۹ آرامگاه شاعران دوباره میزبان اشک و آه اهالی شعر خراسان شد. جواد غلام‌پور، متخلص به آویژن (تن‌ها کسی که بدون اجازه هیئت‌امنا در این آرامستان دفن شد) در آذر ۱۳۸۱ درگذشت و نفر سومی بود که نامش، در فهرست دفن‌شدگان جوار آرامگاه جای گرفت.

«ذبیح‌الله صاحبکار»، متخلص به سهی، نیز در اسفند ۱۳۸۱ به جمع یاران خراسانی‌اش پیوست. «عمادالدین‌حسن برقعی»، معروف به عماد‌خراسانی، یار دیرین اخوان که در غزل‌سرایی و قصیده‌سرایی مشهور بود، هم بهمن ۱۳۸۲ میهمان خاک شد. «عشرت قهرمان»، متخلص به نکیسا، تنها بانوی این جمع است که در اردیبهشت ۱۳۸۴ مرگ را پذیرا شد. غلامرضا‌صدیق‌غریب که سال‌ها در منزلش جلسات شعر برگزار می‌کرد، اردیبهشت ۱۳۸۸ در جمع شاعران آرمید. پس از عشرت، برادرش «محمد قهرمان»، شاعر برجسته سبک هندی، اردیبهشت ۱۳۹۲ به خواهرش پیوست.

بعد از آن‌ها، «احمد شهنا» (ضلع سوم شاعران اهل توس مقیم پایتخت درکنار اخوان و عماد خراسانی) اردیبهشت ۹۴ به خاک عطرآگین این قطعه پیوست. همچنین «علی باقرزاده»، متخلص به بقا، در آذر ۱۳۹۵ با دیگر شاعران رفته همراه شد. «غلامرضا شکوهی»، از پیش‌گامان غزل نو و غزل آیینی و مذهبی، هم در مرداد ۱۳۹۶ به مقبره‌الشعرا آمد.

پس از و‌ی «محمدتقی‌خاوری» که اخوان‌ثالث او را شبیه نیکلای نکراسوف، شاعر روسی برآمده از دل اجتماع می‌دانست، اردیبهشت سال ۱۳۹۸ در سکوت ابدی فرورفت. امیر برزگرخراسانی نیز تیرماه ۱۳۹۸ دعوت قاصد مرگ را پذیرفت و میهمان شاعران خراسانی شد. اکنون هرگاه به آرامگاه حکیم توس رفتید، کافی است راهتان را کج کنید و به‌سمت راست پیشخان قدم بردارید تا در جمع یاران خراسانی جای بگیرید؛ جمعی که پس از مرگ هم جدایی را برنتابیدند و آرامگاهی شاعرانه برای خودشان برپا کردند.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44