قدش به میز خیاطی نمیرسد پدر چهارپایه کوچکی را که درگوشه اتاق است برایش میآورد. با رفتن روی چهارپایه، پارچه شلوار برشخورده را زیرچرخ خیاطی قرار میدهد. با دستان کوچکش پارچه دوخته شده را از زیرچرخ بیرون میآورد. مهرانه عادلی دختر بچه هشت ساله هنرمندی است که مقدمات خیاطی را در مدت کوتاهی از پدر و مادرش آموخته است و گفتوگوی ما با او و خانوادهاش به همین بهانه بود.
پدر مهرانه عادلی سابقه 30ساله در خیاطی دارد. مادر عادله هم که خیاط ماهری است، با شیوع کرونا برای تأمین هزینههای خانواده ایده راهاندازی کارگاه کوچک خیاطی در منزل را مطرح میکند. با پسانداز اندکی که داشتند اتاق خوابشان را به کارگاه خیاطی تبدیل کردند و سفارشها را از مغازهها و کارگاههای خیاطی میگرفتند.
شروع کار با دوخت لباسهای عروسکی راهاندازی کارگاه خیاطی باعث کشف استعداد مهرانه، دختر هنرمند خانواده، میشود. او با دوخت لباسهای عروسکی تحت آموزش پدر و مادر با شغل خیاطی آشنا میشود.
مهرانه میگوید: «روزها که مادرم به اتاق خیاطی میرفت و کارش را شروع میکرد من هم همراهش بودم. مادرم برای آنکه سرگرم شوم و به خودم آسیبی نرسانم تکه پارچهها را به من میداد و دوخت و دوز لباس عروسکی را به من یاد میداد. از من میخواست با آن تکه پارچهها لباسهای کوچک عروسکی بدوزم.»
مادرم برای آنکه سرگرم شوم و به خودم آسیبی نرسانم تکه پارچهها را به من میداد و دوخت و دوز لباس عروسکی را به من یاد میداد
بعد از گذشت مدتی استعداد مهرانه در دوخت لباسهای عروسکی آشکار شد و مهرانه از مادرش خواست که خیاطی را به او بیاموزد. برای مادرش باورکردنی نبود چون مهرانه سن و سالی نداشت و کار با چرخ خیاطی صنعتی و برقی بسیار سخت بود. مادر با هماهنگی پدر، بخشهای آسان و ساده خیاطی را به او آموخت و مهرانه نیز با علاقه و جدیت پیگیری میکرد.
در مدت کوتاهی سوزندوزی، بخیه کاری، قیچیکاری و کار با اتوی بخار را آموخت. درحال حاضر و در هشتسالگی کار با چرخ خیاطی و دوخت لباس را کنار دست والدینش انجام میدهد.
حسن عادلی، پدر این هنرمند کوچک، تلاش خود را کرده تا دیگران هم پی به استعداد دخترش ببرند و او را برای ادامه کار تشویق کنند اما تا به امروز نتیجهای نگرفته است. او میگوید: «برای تشویق دخترم کلیپی از خیاطی او تهیه کردم و برای چند روزنامه فرستادم و از آنها خواستم که اول استعداد مهرانه را امتحان کنند و بعد از اطمینان، مطلبی دربارهاش چاپ کنند اما پاسخی دریافت نکردم. کلیپ را برای صدا وسیمای خراسان رضوی هم فرستادم اما آنها هم اهمیت ندادند.
من حتی به دیدن چند نفر از خیاطان قدیمی رفتم و از آنها خواستم که برای دلخوشی دخترم تشویقش کنند و یک هدیه کوچک به او بدهند. اما متأسفانه همه آنها با وجود دیدن هنر دخترم در خیاطی حتی از دادن یک جعبه مداد رنگی دریغ کردند.