چند روز پیش خاطرهانگیزترین تولدش بود و هدیهای که امسال از پدرش گرفت، بارها اشک شوق را از چشمانش جاری کرد. پدرش، احمدرضا محمدی تا حالا همه جوره حمایتش کرده بود ولی اینبار فرق میکرد و خودرویی را که کمک خرج زندگیاش بود فروخت تا با پول آن دخترش را به آرزویش برساند.
مانا محمدی چند مقام استانی و یک مقام قهرمانی کشوری در مسابقات دوچرخهسواری دارد اما برای رسیدن به جایگاههای بالاتر، نیاز به دوچرخهای حرفهای داشت که آن را شب تولدش از پدرش دریافت کرد.
مانا متولد سال۸۴ است. از کودکی عاشق دوچرخه بازی بوده است ولی هیچ وقت کسی فکر نمیکرد روزی مقام قهرمانی کشوری این رشته را کسب کند. او و خانوادهاش تا سال۹۹ در شهرستان اسفراین در خراسان شمالی زندگی میکردهاند و از آن پس به مشهد آمدهاند و از ساکنان محله سیدرضی هستند. سال ۹۷ در شهرستان اسفراین مسابقات ورزشی برگزار میشود.
پدر مانا، دخترش را تشویق به شرکت در رشته دوچرخهسواری این مسابقات میکند و خودش او را به تمرین میبرد تا آمادگی بیشتری داشته باشد. مانا تعریف میکند: «در این مسابقه بدون داشتن مربی و دوچرخه حرفهای مقام اول شهر را به دست آوردم و سپس در مسابقهای دیگر، نفر برتر خراسان شمالی را کسب کردم و راهی مسابقات کشوری شدم که آنجا هم توانستم مقام اول قهرمانی کشور در رده سنی نوجوانان را به دست آوردم.»
قهرمانی برای من نه یک آرزو بلکه یک هدف است که مطمئنم خیلی زود به آن میرسم و پرچم کشورم را در آن سوی مرزها برافراشته میکنم
او که تاکنون با دوچرخهای بسیار معمولی تمرین میکرده است، میگوید: «بعد از مصدومیت در مسابقات کشوری امسال، تمرین نداشتم اما شب تولدم که پدرم دوچرخهای حرفهای را به من هدیه داد از ذوق داشتن آن دوباره شروع به تمرین کردم.»
مانا موقع فوتکردن شمع تولدش مهمترین آرزویش سلامتی خودش و خانوادهاش و پس از آن، رسیدن به سکوی قهرمانی المپیک بوده است. او میگوید: «قهرمانی برای من نه یک آرزو بلکه یک هدف است که مطمئنم خیلی زود به آن میرسم و پرچم کشورم را در آن سوی مرزها برافراشته میکنم.»
او معتقد است: «موفقیت در دوچرخهسواری بیش از هرچیز مستلزم داشتن هدف است. پس از آن، برخورداری از سلامت جسمی به فرد در رسیدن به هدفش کمک میکند و فراهم بودن امکاناتی ازجمله دوچرخه حرفهای و... در آخرین مرحله قرار میگیرد.»
این ورزشکار پرتلاش به تمریناتش اشاره کرده و ادامه میدهد: «با وجود اینکه تاکنون دوچرخه مناسبی نداشتهام از مدرسه که میآمدم تکالیفم را انجام میدادم و سپس به دوچرخهسواری میرفتم و اینقدر تمرین میکردم که شبها از درد پا خوابم نمیبرد. حتی ماه رمضان با وجود اینکه روزه میگیرم تمریناتم را انجام میدهم.»
او آرزو دارد هیچ ورزشکاری بهدلیل مشکلات مالی از پیشرفت بازنماند و در این راستا دوست دارد روزی بتواند باشگاهی با تمام امکانات دایر کند و اجازه دهد افراد مستعدی که توان مالی کافی ندارند در آن تمرین کنند.