10سال از نخستینبار که دیدمش میگذرد؛ مردی با چهره خندان و روحیهای شاد که در نگاه اول من را شیفته خودش کرد. او را بهسان پدری دلسوز و مهربان میدیدم؛ کسی که با بیان شیرینش جوانانی همچون من را به خودش نزدیک کرده بود. خاطرههای او از دوران مبارزه علیه استبداد پهلوی در زمان ملیشدن صنعت نفت و آشناییاش با شهید نوابصفوی و مراوده نزدیکش با مقام معظم رهبری برای همه درسآموز بود. سراسر زندگی او عدالتخواهی و ظلمستیزی بود. او و دوست قدیمیاش، مرحوم علامه محمدرضا حکیمی، همیشه بهدنبال تحقق عدالت در جامعه اسلامی بودند. وی از همان دوران نخست مبارزه همراه امام(ره) بود.
روایت حاجحیدر از دیدار او و استادش شیخ مجتبی قزوینی با امامخمینی(ره) از زبان او شنیدنی است. میگفت: «یادم هست سر کوچه که رسیدیم، مرحوم حاجآقا مصطفی و امام از خانه بیرون آمدند. معمولا امام تحتتأثیر جذبه کسی قرار نمیگرفت و سرشان پایین بود و به مخاطب یا بهسمتی نگاه نمیکردند. وقتی حاجآقا مصطفی اشاره کرد که حاجشیخ مجتبی دارد میآید، امام به آن سمت خیره شد و بعد که بههم رسیدند، یکدیگر را سخت در آغوش گرفتند و بیآنکه سخنی بگویند، سر بر شانه هم گذاشتند و شاید گریستند.»
او پس از این دیدار کوتاه در درس امام(ره) نیز حاضر شد و سؤالهایی از ایشان پرسید. او درباره برخورد مهربانانه امام(ره) با خودش میگوید: «درس که تمام شد، طلبهای آمد و گفت آقا میفرمایند خراسانیها بیایند! ما رفتیم و امام احوالپرسی کردند. پرسیدیم آقا! از کجا متوجه شدید ما خراسانی هستیم؟ امام لبخندی زدند و فرمودند اشکالتان خراسانی بود! بعد هم از جیبشان 100تومان درآوردند و به ما دادند.»او سالها با رهبر معظم انقلاب ارتباط نزدیکی داشته است.
درباره شناختش از ایشان میگوید: «آقای خامنهای از نظر سنی 7سال از من کوچکتر هستند. من با ایشان دوست صمیمی بودهام و هستم و ایشان را کامل میشناسم. آقای خامنهای یک عالم و روحانی متدین و متشرع است که اگر همه دنیا علیهاش باشند، دست از حق و حقیقت نمیکشند و برای دفاع از حق از هیچ اقدامی دریغ نمیکنند. آقای خامنهای پیرو واقعی مکتب امامصادق(ع) است. من هیچوقت ندیدم ایشان حرفی بزند یا کاری بکند که برای خودش باشد، یعنی همیشه سعی میکردند طبق آموختههایشان از مکتب امامصادق(ع) عمل کنند.»
حاجحیدر انقلابی بود و انقلابی زیست و تا آخرین لحظه بر این عهدش استوار ماند. او ظهر جمعه ۱۹شهریور در هشتادونهسالگی دار فانی را وداع گفت.
استاد حسن رحیمپور ازغدی، اندیشمند نامآشنای مشهدی، از فرزندان مرحوم حاجحیدر رحیمپور ازغدی است. استاد رحیمپور در معرفت و سیاست و زاویه نگاه به زندگی و بینش دینی و اجتماعی، پدرش را معلم خود میداند و همچنان در مسائل مهم زندگی شخصی و اجتماعی از او بسیار آموخته است. به بیان استاد، اگر هدایتهای علمی و فکری ایشان و حمایتهای روحی و مادی پدر و مادرش نبود، او قطعا به مسیر دیگری میرفت و هیچ تردید ندارد که مسیر زندگیاش متفاوت میبود.
او درباره خصوصیات بارز پدرش اینگونه میگوید: «شفافیت، صداقت و صراحت و دوری مطلق از ریا و تظاهر در همه امور از مسلمات شخصیت پدرم بود و همه حتی منتقدان او آن را قبول دارند.»
پس از اعلام خبر درگذشت این یار دیرین امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، استاد حسن رحیمپور ازغدی برای ما اینگونه نوشت: «حاجحیدر رحیمپور ازغدی که تا پایان انقلابی ماند، پدر یک نسل از عدالتخواهان، مرد اندیشه و قلم و مجاهدی بود که همه عمر با درد دین و مردم زیست و از آن نوشت و گفت. او اینک به دیدار خدایش رفت.»
سیدعزتالله ضرغامی زاده ۶اسفند۱۳۳۸ تهران است که هماکنون بهعنوان وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی دولت سیزدهم فعالیت میکند. وی برای ۱۰سال در فاصله سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳ ریاست سازمان صداوسیما را برعهده داشت و او یکی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بود که در اشغال سفارت آمریکا نقش داشت.
حاج حیدر رحیمپور ازغدی بهمعنای واقعی کلمه یار دیرین انقلاب و بهتعبیری دیگر پدر نسلهای عدالتخواه امروز است. او مرد اندیشه و قلم بود. باتوجهبه شناختی که از او داشتم، مردی بسیار دوستداشتنی و صریح و مطایبهگو بود و از این طریق سخنهای جدی خودش را ایراد میکرد. من نیز بهنوعی خودم را شاگرد این بزرگوار میدانم. او با همین شیوه حرفهای جدی و نقدهای صریحش را قلمی میکرد و این ویژگی بسیار درخور ستایش او بود. من بارها به استاد حسن رحیمپور که ارتباط نزدیکی با او دارم و همین هفته گذشته احوال مرحوم پدرش را پرسیدم، بهشوخی بیان کردهام که این ویژگی شما ناشی از این است که پسر همان پدر هستید. مردم ما آشنایی کمتری با حاجحیدر دارند و بیشتر با فرزندش آشنا هستند. خاطرات زیادی نیز از حاجحیدر شنیدم و او را فردی استثنایی میدانستم. او حتی یک لحظه از مسیر انقلاب، راه نورانی امام(ره) و مکتب امامخامنهای دور نشد. او از نزدیک با رهبر معظم انقلاب آشنایی کامل داشت و بهراحتی نقدهایش را به ایشان ابراز میکرد و با نگاهی دلسوزانه بهدنبال رفع مشکلات کشور بود. من فقدان این مرد بزرگ را به همه مردم مشهد و همه عدالتخواهان و انقلابیون تسلیت عرض میکنم. انشاالله از سفره پربرکت اباعبدالله(ع) متنعم شوند.
مهدی نصیری در سال۱۳۴۲ در شهرستان دامغان متولد شد. وی تحصیل دروس حوزوی را از سال۱۳۵۴ در حوزه علمیه دامغان نزد پدر و دیگر عالمان آن حوزه آغاز کرد. در سال۱۳۵۸ برای ادامه تحصیل عازم حوزه علمیه قم شد و تا سال۱۳۶۶ دروس سطح حوزه را ادامه داد و همزمان در مدرسه علمیه رسالت به تدریس ادبیات و منطق پرداخت. در سال۱۳۶۵ همکاری با مؤسسه مطبوعاتی کیهان را در قم آغاز کرد و یکسال بعد برای ادامه همکاری به تهران رفت. وی سردبیر و مدیرمسئول هفتهنامه صبح و روزنامه کیهان بوده است و اکنون نشریه سمات را در دست انتشار دارد.
حاجحیدر رحیمپور، از مبارزان و انقلابیون خراسان و مشهد، پس از تحمل دوره بیماری طولانی به دیار باقی شتافت.
استاد حیدر رحیمپور که افتخار 30سال آشنایی و دوستی و درسآموزی از محضرش را داشتم، از شاگردان آیتالله حاجشیخ مجتبی قزوینی و آیتالله میلانی و در زمره تفکیکیان بود.
او از جوانی با بزرگان فکری و انقلابی مشهد ازجمله آیتا...العظمی خامنهای، استاد محمدتقی شریعتی، دکتر علی شریعتی و استاد محمدرضا حکیمی روابط نزدیک و پیوستهای داشت.
استاد رحیمپور پس از پیروزی انقلاب پیوسته در زمره منتقدان و خیرخواهان نظام و ایران بود و لحظهای به خصلتهایی چون دنیاطلبی، مقامخواهی، چاپلوسی و مماشاتگری با مفاسد و انحرافات آلوده نشد.
فقدان این انسان شریف، دانا و وارسته را به همسر، فرزندان، بستگان بهویژه به دوست و برادر عزیزم استاد حسن رحیمپور ازغدی و برادر فاضلم آقای حبیب رحیمپور ازغدی تسلیت میگویم و برای آن مرحوم از خداوند منان طلب رحمت و مغفرت دارم.
دکتر محمدکمال سرویها سال1340 در مشهد متولد شد. پس از پایان دوره ابتدایی و راهنمایی، دوران دبیرستان او با شروع انقلاب اسلامی مقارن شد و او با شرکت در راهپیمایی و جلسات سیاسی و توزیع اعلامیه همگام با امت مسلمان برای تحقق حکومت دینی اهتمام ورزید. او در سال71 در رشته دندانپزشکی دانشکده علومپزشکی مشهد در کنکور سراسری پذیرفته شد و در کنار تحصیل همواره در جلسات مذهبی، سیاسی و نقد مدیران و امور اجتماعی تلاش کرد. در سال78 در رشته دندانپزشکی فارغالتحصیل شد. سرویها 2دوره ریاست شورای اسلامی شهر مشهد را برعهده داشت. پدر او از دوستان قدیمی مرحوم حاجحیدر رحیمپور ازغدی بود و خاطراتی شنیدنی از این ارتباط در ذهن دارد.
من علاقه زیادی به مرحوم حاجحیدر رحیمپور ازغدی داشتم و آشناییام با استاد به سالهای آغازین انقلاب اسلامی بازمیگردد. مرحوم رحیمپور با پدرم رفاقت قدیمی داشت و این آشنایی از مهدیه حاجی عابدزاده و آشنایی با جریان فداییان اسلام شروع شد. از سال1320 بهنظرم این ارتباط شروع شد. ایشان خاطرات زیادی از جریان ملیشدن صنعت نفت و جریانهای سیاسی آن دوره نقل نمیکرد، به این دلیل که استاد از افراد تأثیرگذار سیاسی و اجتماعی آن دوره بود و تلاش فراوانی برای انسجامبخشی میان نیروهای انقلابی انجام داد. ایشان خاطراتی شنیدنی از سفر نوابصفوی به مشهد داشت. ساواک نیز با مرحوم رحیمپور مشکلات فراوانی داشت و بهدنبال ایجاد مشکل برای او بود.
مقالات و یادداشتهایی که مرحوم استاد در جهت عدالتخواهی و رفع ظلم مینوشت، همواره سرلوحه کار عدالتخواهان بوده است. ایشان با شفافیت معضلات جامعه را تبیین میکرد. جلسههایی که در منزل ایشان برگزار میشد، با همین رویکرد پیگیری مشکلات و بررسی معضلات فرهنگی و اجتماعی جامعه بود. در 10سالی که در شورای شهر بودم، مطالعات زیادی که ایشان درباره وضعیت اجتماعی کشور و شهر مشهد و همینطور درباره کشورهای دیگر داشت، سبب شد ارتباط بیشتری با مرحوم رحیمپور برقرار کنم. توصیههای ارزشمند استاد به ما برای مدیریت شهر بسیار ارزنده و شایان توجه بود. ما نیز تلاش میکردیم بهاندازه وسع خودمان به این پیشنهادها جامه عمل بپوشانیم.