اسکیت روی یخ بهروایت پزشک مخصوص ناصرالدینشاه
سالهاست که نشستن هربرفی بر بلندیهای مشهد، مردم شهر را به پای آنها میکشاند تا سرسرهبازی کنند. اغلب آنها اینکار را با هروسلیهای که دمدستشان هست انجام میدهند، گاهی بر تیوپ پربادی سوار میشوند و گاهی بر لایه نازک پلاستیکی خود را از بلندی به پایین کوه میرسانند؛ البته چندسالی است که پیست زمستانی شیرباد فعال شده است و برخی برای ورزش اسکی به آنجا میروند، اما اگر پیست شیرباد را در نظر نگیریم، میتوانیم بگوییم که مشهدیها تفریحات زمستانی خاصی ندارند، مگر چند موردی که جدیدا در برخی مجتمعهای تجاری سر و شکل گرفته است.
در مقابل این وضعیت میتوان به تفریحات زمستانی فرنگیها اشاره کرد که طبق نوشته «میرزاتقی حکیمالممالک»، پزشک مخصوص ناصرالدینشاه، در سال۱۲۸۴قمری، بهشکل ویژهای تکامل یافته بوده است. نوشته حکیمالممالک که همان سال در «روزنامه ملتی» نشر یافته درواقع درباره اسکیت روی یخ است و اگرچه در آن دوره موجب تمسخر عدهای بوده است و خیلیها گمان نمیکردهاند لغزیدن روی یخ، آن هم در قالب یک عیش یا بازی ممکن باشد، اما از نخستین مطالب ورزشی مندرج در مطبوعات ایران بهشمار میرود.
برف و برفبازی اخیر مشهد ما را برآن داشت که نگاهی بیندازیم به این نوشته ویژه و زندگی شخص «میرزاعلینقی حکیمالممالک» که یک سفرنامه ویژه نیز از خراسان و مشهد دارد.
اسباب عیش اروپاییان
به احتمال زیاد، نخستین گزارش مطبوعاتی ایران از یک ورزش زمستانی یا همان اسکیت اروپاییها روی یخ بهقلم علینقی حکیمالممالک در «روزنامه ملتی» منتشر شده است. حکیمالممالک درواقع ذیل تفصیل تازهای که بهطور حکایت در ادراک بهار و تأثیرات آن نوشته است، اشارهای هم به تفاوت مردم ایران و اروپا دارد و بهدنبال آن توصیفی از اسکی کردن فرنگیها ارائه میدهد.
نوشته او در آن زمان برای ایرانیان بسیار عجیب است و ازآنجاکه بهجز عده معدودی فرنگدیده، بقیه نمیتوانند این داستانها را باور کنند، گوینده را به باد تمسخر میگیرند و او را دروغگو میخوانند. بههرروی آنچه او نوشته از جنبههای مختلف بسیار مهم است و میتوان آن را نخستین گزارش ورزشی مطبوعات ایران بهحساب آورد.
در ادامه عینگزارش روزنامه ملتی شماره۱۸، «بهتاریخ جمعه، بیستوسیم (۲۳) شهر ذیالحجهالحرام مطابق سنه۱۲۸۴ هجری، برابر با ۲۹ فروردین (حَمَل) ۱۲۴۷خورشیدی» را برای شما میآوریم که در بخش ابتدایی آن به این ورزش پرداخته شده است؛ البته در نوشته علینقی حکیمالممالک اسمی از این ورزش یا تفریح فرنگی برده نشده، اما به کیفیت و چگونگی آن اشاره شده است.

درک بهار
میرزاعلینقی حکیمالممالک تفصیل تازه بهطور حکایت در ادراک بهار و تأثیرات نوشته بود، چون خالی از مزه و فایده نبود، در این روزنامه طبع نمود. بدان که طبایع ناس مختلف است و هریک به وضع و طور و قسمی مخصوص درک بهار میکنند. گذشته از طبایع مختلفه به حسب سن و سال و پیری و جوانی و طفولیت درک کیفیت بهار به اختلاف دست میدهد و هکذا در ملل و طوایف مختلفه نیز بهواسطه عادات و رسوم و آب و هوا و ... در تأثیرات بهار تغییرات کلیه است، چنانکه در ملل مختلفه ابتدای سنه و سال هم به اختلاف است. مثلا در قانون فرنگستان ابتدای سنه آنها در زمستان است.
در هنگامی که ارامنه عید خاج شویان میگویند و چندان وقت خوبی نیست، زیرا که در آن وقت جز باران و برف و گل و سرمای شدید لذتی محسوس نمیشود. کاملترین عیشها در آن وقت لغزیدن بر روی یخ است و این عیش و لذتبازی را هربچهای در ایام طفولیت حکما درک کرده است و خوانندگان این اوراق البته یاد جوانی کرده، خواهند فهمید، اما انصافا فرنگیان این بازیچه را بهطوری کامل کردهاند و اسباب عیش قرار دادهاند که میتوان یکی از صنایع عمده آنها محسوب کرد.
چنان که کفشی اختراع کردهاند که زیرش آهن است و پوشیده بر روی یخ بهطوری با آن کفش راه میروند که بینندگان آنها را مثل مرغی میبینند که در کمال سرعت، حرکت، پرش مینمایند و بسیار مشکل است که بدون مشقت و زحمت کسی بتواند از عهده بازی این قسم بر روی یخ برآید. اغلب استادان این فن خودشان غالب اوقات بر روی یخ بهطوری زمین میخورند که سرودست ایشان مجروح میشود. خلاصه بیان این اختلافات سنه و سایر اختلافات که در میان طوائف و ملل است، مایه تفصیل و دردسر و تطویل کلام است. ما حرف از ملت خودمان میزنیم.»
از تاریخ این گزارش سالها میگذرد تا در دوره رضاخان اسکی کردن روی برف و نه البته اسکیت روی یخ به ایران میآید. اسکی هم سوغات محصلانی است که از اروپا برمیگردند. در ابتدا سوئدیها و سوئیسیهایی که برای احداث راهآهن در ایران به سر میبرند، همراه این جوانان ازفرنگبرگشته در بلندیهای پربرف تهران اسکی میکنند. بهدنبال آن پس از جنگ جهانی دوم و از نیمههای دهه۱۳۲۰ است که باب روابط بازرگانی ایران و اروپا گشوده شده و اسکی هم رونق گرفته و وسایلش به ایران میآید.
نخستین روزنامه توقیفی ایران
«روزنامه ملتی»، روزنامهای تهرانی است که در فاصله سالهای ۱۲۸۳تا۱۲۸۷قمری بهصورت ماهانه توسط علیقلیمیرزا اعتضادالسلطنه و ابوالحسن صنیعالملک منتشر میشود. مدیر و سردبیر آن علیقلیمیرزا اعتضادالسلطنه است که وزیر وقت علوم بهشمار میرود و مجلههای روزنامه دولتی و روزنامه علمی را نیز تحتنظر دارد.
جناب حکیمالممالک بهنوعی با مردم به مهربانی و خوبی سلوک کرده بود که مردم تعجب میکردند
شماره اول آن در تاریخ ۱۵ محرم ۱۲۸۳قمری، برابر ۹ خرداد۱۲۴۵ خورشیدی، به اسم «روزنامه ملت سنیه ایران» انتشار مییابد، اما بعد نامش منقطع و از شماره سوم به اسم «روزنامه ملتی» منتشر میشود. از این روزنامه که مندرجاتش اغلب مربوط به شرح حال شعرای قدیم و جدید ایران و در بعضی از نمرات مختصری از وقایع دربار است، جمعا ۳۴شماره منتشر شده است. یکی از اهداف اعلامشده آن فاصله گرفتن از زبان نوشتاری نخبگان و گرایش به زبان گفتاری تودهها از طریق بهکارگیری سبکی بوده که ارتباط مستقیم با مردم را دنبال میکرده است.
در بخش بالایی همه صفحات اولش نیز تصویر یک مسجد چاپ میشده که بیانگر ماهیت ملی آن بوده است. بد نیست بدانید که «روزنامه ملتی» اولین روزنامهای است که در ایران توقیف میشود.

علینقی حکیمالممالک کیست؟
«حکیمالممالک» لقب میرزا علینقى، از رجال معروف دوره ناصرالدین شاه قاجار است؛ پدرش، حاجآقااسماعیل جدیدالاسلام، پیشخدمتباشى محمدشاه و ناصرالدین شاه است و از همین مسیر در شانزدهسالگى به منصب پیشخدمتى حضور ناصرالدینشاه میرسد. مقدمات علم طب را نزد میرزاابوالحسن سلطانالاطبای اصفهانى فرامیگیرد و سپس به دستور ناصرالدینشاه، به تحصیل حکمت، ریاضیات، زبانهاى خارجى و طب در دارالفنون مشغول میشود.
درس طب را نزد یاکوب ادواردپولاک اتریشی میآموزد که هم مدرس دارالفنون است، هم پزشک مخصوص ناصرالدینشاه. بعد از فارغالتحصیلی، در سال۱۲۷۲قمری همراه فرخخانامینالدوله (سفیر ایران در عثمانى و «سفیر فوقالعاده» در دربار فرانسه و انگلستان)، به سفارتخانهای میرود که مأمور حل منازعه ایران و انگلیس بر سر هرات است. او همچنین در مأموریت امیرنظامِ گروسى، وزیر مختار ایران در فرانسه، در سفارت حضور دارد و مجال مییابد علاوه بر انجام دادن امور سفارت، به تحصیل طب ادامه دهد.
در همان زمان، همراه فرخخان امینالدوله به بلژیک میرود، اما میرزاآقاخاننورى، صدراعظم ناصرالدینشاه، به همراهى او با فرخخان معترض است و میگوید اگر میرزاعلینقى در علم طب تحصیل کند، مفیدتر خواهد بود. میرزا آقاخان در حاشیه نامهای از فرخخان امینالدوله نوشته است: «یقینیقین میرزاعلینقی وزیر امور خارجه نمیشود و در صاحبمنصبی سفارت هم هیچ نخواهد فهمید، اما اگر حکیم بشود، محتاج الیه من و همه مردم خواهد شد. شما هم او را بیجهت معطل نکنید و سرش بدهید برود تحصیل نماید و کسب علم طب نماید، والسلام. ۲۴ ذىحجة الحرام۱۲۷۲.»
نهایتا میرزاعلینقی پس از گرفتن دیپلم و اجازهنامه مخصوصِ طبابت، به ایران برمیگردد و پزشک مخصوص ناصرالدینشاه میشود. در نخستین سفر ناصرالدینشاه به خراسان در سال۱۲۸۴ قمری، در مقام پیشخدمت و طبیب همراه شاه است و روزنامه این سفر را مینویسد که امروز بهواسطه لقب «حکیمالممالک» که در همین سفر از شاه میگیرد، به نام «روزنامه حکیمالممالک» شهره است.
او از نزدیکان ناصرالدینشاه بهشمار میرود، ازاینرو علاوه بر ناصرالدینشاه، طبیب زنان شاه (امیناقدس، منیرالسلطنه، مادر نایبالسلطنه و انیسالدوله) نیز هست و ضمن همراهی شاه در سفرهای اروپایی، مقام و منصبهای بسیاری نیز دریافت میکند. از جمله در سال۱۲۹۸قمری وزیر معادن میشود و بعدتر در سال۱۳۰۶ قمری به عضویت «دارالشوراى کبرى» (مجلس دربار اعظم) درمیآید.
باوجوداین کارنامه موفقی در والیگری ندارد و از حکامی بهشمار میرود که نه میتواند خراج دربار را بپردازد و نه آنچنان رضایت مردم را جلب کند. باوجوداین ذکر خیر او در خاطرات حاجسیاح از حیث حسنخلق با مردم ثبت شده است. روایت حاجسیاح از حکیمالممالک که او را در دوران حکومتش در عراق عجم ملاقات کرده است، نشان میدهد که او قبل از رشدیه و یحیی دولتآبادی و مهدیقلیخان مخبرالسلطنه و میرزاعلیخان امینالدوله، در تأسیس مدرسه برای کودکان بیسرپرست پیشگام بوده و به تأمین مخارج آنها و معالجه رایگان بیماران تهیدست پرداخته است. در خاطرات او آمده است:
«جناب حکیمالممالک بهنوعی با مردم به مهربانی و خوبی سلوک کرده بود که مردم تعجب میکردند. زیرا حکام را همیشه جز درندهای ندیده بودند. حکیمالممالک مدرسهای برای ایتام و اطفال بیکس دایر کرده معاش میداد و تعلیم میشدند. خودش به عیادت مریضان و معالجه ایشان مجانا میپرداخت.»
محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، وزیر انطباعات عهدناصری، اما با آنکه او را همردیف اطباى اروپا بهشمار آورده، در روزنامه خاطراتش، با تعابیری، چون متملق، نادان، فضول و بدذات از او یاد کرده است. او نوشته است: «میرزاعلینقی حکیمالممالک، پسر حاج اسمعیل، مردی است طبیب و امینی حبیب، رفیقی شفیق و مهربان و نزدیک به دل و خوشزبان، چنانکه در تملق و مداهنه مشهور است و اسمش در طومار خوشگویان مذکور. برای خدمتگزاری هرکسی از اعلا تا ادنا و برای هر خدمت از علیا تا سفلا حاضر است.
از جاروکشی تا رتبه امارت و مقام صدارت هرچه به او رجوع شود، حرفی ندارد و آن کار به وجهی میگزارد. دشمنترین مردم به شخص وی خود اوست، چه از بیمبالاتی به قدری کارش تودرتوست که با مواجب گزاف و دخل کلی هرگز نشده است که چیزی داشته باشد. در تحصیل نقود در هر راه میدود و هرکاری میکند که با وجود این اغلب گرسنه و پریشان است و احتیاج او را به انجام کارهای ناشایسته وامیدارد. از بیچارگی برخلاف آداب و رسوم انسانیت راه میرود و هر بیوه زن متمولی را برای خوردن مال خواستگار است و هر یتیم و بیمار بامکنتی را پدر و پرستار.»
بنا بر نوشتههای اعتمادالسلطنه، شعر نیز میسروده است. او حکیمالممالک را ثانى خاقانى نامیده است؛ همچنین ازآنجاکه بر زبان فرانسه مسلط بوده است ترجمههایى نیز میکند، ولى اعتمادالسلطنه ترجمههاى او را درخور اعتماد نمیداند. بههرروی حکیمالممالک در محرم۱۳۲۱ در تهران وفات مییابد. محله «حکیمیه» در شرق تهران همان روستای چاهک است که حکیمالممالک از املاک میرزامحمدلواسانی وزیر خریداری میکند و پس از اقدامات عمرانی از قبیل احداث باغ و قنات آن را حکیمیه مینامد.
شاه پس از عبور از معابر شهر دستور میدهد تا سقف بازار جنب صحن را تعمیر کنند
نوشتن سفرنامه اول شاه
ناصرالدینشاه قاجار در طول حکومت و فرمانرواییاش دو سفر به مشهد دارد. اولی در بیستویکمین سال سلطنتش است که شرح آن را علینقیخان حکیمالممالک به رشته تحریر درآورده است. شاه و ۴ هزارو ۵۰۰ همراهش پانزدهم ذیالحجه۱۲۸۳ از تهران حرکت میکنند و روز دوشنبه، چهاردهم صفر ۱۲۸۴ قمری، به مشهد میرسند. بنا بر نوشته حکیمالممالک مراسم استقبال از شاه از دروازه پایینخیابان شروع میشود و از ابتدای خیابان خارج شهر تا درب دروازه، سربازان ملتزم رکاب در دو سمت میایستند و از دروازه تا درب صحن مقدس افواج متوقف ارضاقدس حاضر میشوند.
در اول دروازه پایینخیابان ناصرالدین شاه سوار بر اسب و یراق تمامالماس، وارد مشهد میشود. دکانها و اطراف خیابان را کسبه و اصناف تزیین کرده و جمعیت زیادی از مرد و زن در دو طرف پایینخیابان نظارهگر حضور شاه بودهاند؛ «بعد از برداشتن جیقه و تقدیم آن، داخل صحن شدیم، یعنی داخل بهشت گشتیم از آنجا صحنبهصحن اتاقبهاتاق تا رواقبهرواق و روضه مطهره مشرف شدیم. حالتی روی داد که به وصف نمیآید. خداوند انشاءالله نصیب همه مسلمین فرماید.»
بازدید از مدرسه میرزاجعفر و دستور برای تعمیر آن از محل موقوفه از دیگر کارهایی است که بنا بر نوشتههای حکیمالممالک از سوی ناصرالدینشاه پیگیری و انجام شده است. شاه پس از عبور از معابر شهر دستور میدهد تا سقف بازار جنب صحن را تعمیر کنند و تغییراتی برای در خانههای کوچک و بدترکیب شهر صورت دهند و مانند خانههای شهرهای بزرگ یا پایتخت، درهایی بلندتر بنا کنند و به رونق و تمیزی کوچههای شهر توجه بیشتری شود.
او در هفدهمین روز حضورش در مشهد برای قرائت فاتحه به خواجهربیع میرود و حکم به تعمیر آن بقعه میدهد؛ همچنین در اول ربیع الاول۱۲۸۴ از دارالشفای جدید آستانقدس که از بناهای مشیرالدوله است، بازدید میکند و سپس به حرم مشرف میشود. در آنجا کتابچه جمع و خرج آستان را بررسی میکند. توجه به فقرا از دیگر اقدامات درخورتوجه ناصرالدینشاه در اولین سفرش به مشهد است. او مبلغ هزار تومان وجهنقد برای بذل به عموم فقرا و ضعفای مشهد پرداخت میکند تا بین فقرایی که خارج شهر ساکناند، تقسیم شود.
خرید پارچه با قیمت مناسب و تشویق صنایع از دیگر رهآوردهای این سفر است؛ «ناصرالدینشاه برای ترویج صناعت و تشویق کسبه و اربابان صنایع مقرر داشت از هرقسم اجناس خراسان، اعم از حریر یا پشمین، به حضور مبارک آورده، مقدار کثیری از آنها را به قیمتهای گزاف خریداری فرموده و شالبافان و سایر صنعتگران را امیدوار ساخته، در ترقی صنعت خود و ازدیاد کارخانجات ترغیب و تحریص نمایند.»
در این سفر آقارضا عکاسباشی تصاویری از حرممطهر و ابنیه تهیه میکند و فرصتی نیز دست میدهد تا ناصرالدینشاه از تفرجگاههای مشهد نیز بازدید کند؛ همچنین در ۲۲ صفر به روستای گلستان و طرقبه و جاغرق میرود و بازدیدی از بند گلستان دارد. سفر به ییلاقات شاندیز، چشمهسبز و روستای اسجیل از دیگر برنامههای تفریحی شاه قاجار بهشمار میآمد.
به استناد آنچه در این سفرنامه آمده، در روز هفدهم ربیعالاول، سلام عید در حرممطهر برگزار شده و ناصرالدینشاه پس از ۳۳روز اقامت در مشهد، در روز یکشنبه، هجدهم ربیعالاول، به سفرش پایان داده و عازم پایتخت شده است.
سایرمنابع:
- اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی.
- جلد اول دانشنامه جهان اسلام از بنیاد دائرة المعارف اسلامی.
- پیج اینستاگرام حسین فراستخواه.
* این گزارش سهشنبه ۲دیماه ۱۴۰۴ در شماره ۴۶۵۹ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.
