کد خبر: ۱۳۷۳۰
۲۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
دکتر دهستانی بخاطر بیماری قلبی مادرش متخصص قلب شد

دکتر دهستانی بخاطر بیماری قلبی مادرش متخصص قلب شد

مادر دکتر رضا دهستانی، متخصص قلب و عروق در جوانی و در ۳۵‌سالگی به دلیل بیماری قلبی فوت می‌کند و او از همان زمان تصمیم می‌گیرد متخصص قلب و عروق شود. می‌گوید: در کارم دنبال پول نبودم.

ندا معصوم| تعداد افرادی که در تمام مراحل عمر، در پی رسیدن به خواسته‌های دوران کودکی خود هستند و بالاخره به آنها می‌رسند، چندان زیاد نیست. دکتر رضا دهستانی، یکی از این معدود انسان‌هاست. او تعریف می‌کند مادرش در جوانی و در ۳۵‌سالگی به دلیل بیماری قلبی فوت می‌کند و او از همان زمان تصمیم می‌گیرد متخصص قلب و عروق شود. این علاقه و تمایل باعث می‌شود که طی سال‌ها، راهی پر‌پیچ و‌خم را طی کند تا جایی که در حال حاضر یکی از محبوب‌ترین پزشکان بیمارستان امام زمان (عج) است و بیماران زیادی دارد.

اتاق دکتر رضا دهستانی، متخصص قلب و عروق برای خیلی از بیماران مکان آشنایی است. قرار ما با آقای دکتر در همین اتاق هماهنگ می‌شود در کنار انبوه آدم‌هایی که از صبح برای گرفتن وقت معاینه منتظر نشسته‌اند.

دکتر دهستانی مثل همه پزشک‌های این بیمارستان متدین و مقید به اخلاق اسلامی است و با حوصله و نظم بیماران را ویزیت می‌کند؛ برای همین وقت زیادی برای گفت‌و‌گو نمی‌ماند.

 

-چطور شد که پزشکی را انتخاب کردید؟

سال‌۶۵ هنگام خدمت سربازی پزشکی قبول شدم. بعد از درس چند سمت اجرایی داشتم؛ ازجمله چند سال رئیس مرکز بهداشت و درمان اسفراین و دو سال هم رئیس اورژانس خراسان بودم. سال‌۷۷ در رشته جراحی قلب قبول شدم و بعد از آنکه تخصصم را گرفتم، به خاطر علاقه به کار در مناطق محروم، در این بیمارستان مشغول شدم.

 

-کار در این بیمارستان چه فرقی با دیگر مجموعه‌های درمانی دارد؟

بیماران اینجا افراد خاصی هستند؛ آدم وقتی به آنها خدمت می‌کند، لذت می‌برد.

 

-چرا از بین این همه رشته قلب را انتخاب کردید؟

یادم می‌آید هنوز کودک بودم که مادرم در سن جوانی به بیماری قلب مبتلا شد و درگذشت؛ از همان زمان تصمیم من برای موفقیت در این رشته دو‌چندان شد.

 

-اگر دوباره به عقب برگردید باز هم قلب را انتخاب می‌کنید؟

بله، حتما.

به خاطر علاقه به کار در مناطق محروم، در بیمارستان امام زمان(عج) مشغول شدم

-چرا؟

ببینید قلب، یاری خوب است که در تمام تنگنا‌ها و سختی‌ها و شادی‌ها همیشه برای شما به تپش درآمده است! این قلب همیشه دوست و یار شماست.

 

-شما هم اعتقاد دارید که قلب، جایگاه عشق و عاطفه است؟

بله، چون هر هیجانی که احساس می‌شود بر روی قلب اثر می‌گذارد و با تپش قلب احساس می‌شود.

 

-از نظر علمی که محل عشق و عاطفه مغز است؟!

درست است که اصل اثرات و اعمال و فرمان‌ها از مغز صادر می‌شود، اما به هر حال همگی توسط تپش قلب احساس می‌شوند، مثل عشق.

 

-آقای دکتر شما را در حرفه خودتان به عنوان یک آدم موفق می‌شناسند. می‌خواهم بدانم شما به عنوان یک آدم موفق موفقیت را برای اهالی محل که این مطلب را می‌خوانند، چطور تعریف می‌کنید؟

رسم بر این است که دیگران به آدم بگویند موفق، یعنی موفقیت به نوعی تایید دیگران است. وقتی مردم با حرف‌ها، حرکات یا حتی نگاهشان تو را تایید کنند، حس خوبی به تو دست می‌دهد و خود‌باوری‌ات بیشتر می‌شود، اما نکته مهم این است که موفقیت یک امر نسبی است یعنی ممکن است شما نسبت به یک نفر موفق باشید و نسبت به یک نفر دیگر ناموفق. ضمن اینکه هر آدمی ممکن است در بخشی از زندگی‌اش موفق باشد و در بخش دیگر، ناموفق.

دکتری که بخاطر بیماری قلبی مادرش متخصص قلب شد

-به نظر خودتان آدم موفقی هستید؟

من کارم را دوست دارم و همیشه سعی کرده‌ام بیمارانم از کارم رضایت داشته باشند.

 

-به این ترتیب شما رضایت شغلی دارید. چطور می‌شود به این رضایت رسید؟

لذت بردن از کار مهم است، مسائل اقتصادی هم همین‌طور و...

 

 -پول در‌آوردن چقدر در موفقیت اقتصادی نقش دارد و تاثیر‌گذار است؟

این به خود آدم بستگی دارد. بعضی‌ها فقط به خاطر پول می‌روند دنبال یک حرفه در حالی که پول برای خرج کردن است. ما اگر به نیاز‌های خودمان واقع‌بینانه نگاه کنیم، دنبال پول نمی‌رویم. برای بعضی‌ها پول معنای دیگری پیدا می‌کند؛ آنها پول را به خاطر قدرت می‌خواهند. این آدم‌ها فکر نمی‌کنم از زندگی‌شان بتوانند لذت ببرند، چون در مسابقه‌ای وارد شده‌اند که همیشه عده زیادی از آنها جلوترند و همیشه باید افسوس بخورند. به نظر من آدم باید به اندازه‌ای دارایی داشته باشد که آبرومندانه زندگی کند.

 

-آقای دکتر در زندگی شما هم لابد مشکلات و شکست‌هایی وجود داشته است. آنها را چطور حل کردید؟

واقعیت این است که بعضی از آنها را اصلا حل نکردم، اما از تمامشان درس گرفتم. به نظرم هر مشکلی که ما را نکشد، قوی‌ترمان می‌کند. اصلا قرار نیست که همیشه مشکلات حل شوند! مثل یک کاسه آب که از دستمان می‌افتد و می‌شکند، کاسه می‌شکند و آب می‌ریزد.

 

-به نظر شما چه می‌توان کرد تا راه پیشرفت برای جوانان باز‌تر شود؟

به نظر من یک مشکل اصلی که در کشور ما وجود دارد، حسادت‌هاست که در اسلام نهی شده است. در اسلام غبطه داریم. غبطه یعنی وقتی من می‌بینم که کار شما خوب است، سعی کنم مثل شما خوب باشم، اما حسادت یعنی من جلوی کار شما را بگیرم. ما باید سعی کنیم جلوی حسادت‌ها را بگیریم و آنها را سرکوب کنیم.

 

* این گزارش در شماره ۵۸ شهرآرا محله منطقه ۵ مورخ ۱۰ تیرماه سال ۱۳۹۲ منتشر شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44