ریشه علاقه محدثه آدمیان به خوشنویسی حرف «و» بود!
قلمنیهای ریز و درشت، در چند جاقلمی روی میز چوبی کنار هم ردیف شدهاند و زیر نور ملایم چراغ مطالعه، جلوهای آرام و دلنشین پیدا کردهاند. گلدان سبزی که گوشه میز جا خوش کرده، حال و هوای اتاق را زندهتر کرده است. سکوت اتاق و تمرکز محدثه هنگام حرکتدادن قلم روی کاغذ، آرامش در فضا ایجاد کرده است؛ انگار زمان هم برای او دست نگه داشته است و همهچیز حول هنر و دقت او میچرخد.
محدثه آدمیان چهلو سهساله و متولد تهران، نخستین بانویی است که دوسال پیش در شرق کشور توانسته مدرک استادی خط شکستهنستعلیق را دریافت کند. بانویی از محله جنت که هجدهسال سابقه تدریس در انجمن خوشنویسان مشهد و مرکز آموزشهای فرهنگی دانشگاه فردوسی را در کارنامه دارد.
او در این سالها نهتنها شیوه و ظرافت خط را به هنرجویان آموخته، بلکه تلاش کرده روح و جهانبینی نهفته در خوشنویسی ایرانی را نیز به نسل جوان منتقل کند؛ اینکه هر حرکت قلم میتواند تمرینی برای صبر، نظم و آرامش درونی باشد. تجربه و مهارتش امروز او را به یکی از چهرههای اثرگذار در آموزش خط شکسته در مشهد تبدیل کرده است.
خط خوش خانم معلم
نقطه آغاز علاقه محدثه به خوشنویسی به ۳۲ سال پیش برمیگردد، زمانی که دید معلم خوشنویسی پایه اول راهنمایی او، چطور کلمه «تو» را با گچ روی تخته مینویسد. خط محدثه آن زمان معمولی بود؛ نه بدخط بود و نه آنقدر تحریری مینوشت که همه را مجذوب کند، اما حضور آن معلم کافی بود تا دل در گرو خوشنویسی دهد.
محدثه تعریف میکند: درحقیقت عاشق آن حرف «و» شدم که معلمم خیلی زیبا مینوشت. تمام تمرکزم را گذاشتم تا نهفقط با قلمنی، بلکه با خودکار نیز همانقدر زیبا و مانند او بنویسم.
همین علاقه باعث شد هر روز در خانه، یک برگه سفید مقابلش بگذارد و چند سطری با قلمنی بنویسد. دو سال بعد، بنا به تصمیم پدرش، از تهران به مشهد مهاجرت کردند و دیگر آن معلم خوشنویسی را ندید؛ «علاقهای که آن معلم در من زنده کرده بود هنوز با من بود و نمیتوانستم از آن چشمپوشی کنم، به ویژه وقتی میدیدم خطم نسبتبه همکلاسیهایم در مشهد بهتر است. همان موقع از خانوادهام خواستم مرا در کلاس خوشنویسی ثبتنام کنند، اما آنها تصور میکردند هیجانی زودگذر سراغم آمده است و زود فراموش میکنم.»
وقتی به پیشدانشگاهی رسید، اصرارش برای شرکت در کلاس خوشنویسی بیشتر شد. با وجودی که آن سال برایش سرنوشتساز بود و باید خودش را برای کنکور آماده میکرد، از صمیم قلبش میخواست در هفته، ساعتی را برای علاقهاش وقت بگذارد؛ «اول خانوادهام میگفتند: کنکور را بده، در دانشگاه که قبول شدی بعد به کلاس خوشنویسی برو. اما من پایم را در یک کفش کرده بودم که میتوانم هم برای کنکور درس بخوانم و هم برای علاقهام وقت بگذارم.»

کنکور و هنر، ۲ مسیر موازی
روزی پدر محدثه با یک برگه تبلیغاتی کلاسهای انجمن خوشنویسان مشهد به خانه آمد. برگه را به او نشان داد: «همانطورکه برگه را با دقت میخواندم، رو به پدرم گفتم: شما که این برگه را آوردهاید، مرا در کلاس ثبتنام کنید! و همانطور هم شد؛ پدرم مرا ثبتنام کرد. به نظرم رسیدن آن برگه به دست پدرم تصادفی نبود و بخشی از تقدیر زندگیام بود.»
برای محدثه، بین خواندن کتابهای کمکآموزشی و تست زدن برای کنکور، حضور در کلاس خوشنویسی مانند یک زنگ تفریح دلنشین بود؛ «همان تمرینها و شنیدن صدای قلمنی روی کاغذ و دیدن «تو»هایی که شبیه خط معلمم میشد، به من انرژی مضاعفی میداد تا بهتر درس بخوانم.»
محدثه در رشته اقتصاد بازرگانی دانشگاه باهنر کرمان پذیرفته شد و برای چهارسال از مشهد به کرمان رفت. همان ابتدای حضورش در شهر جدید، بیدرنگ در کلاس خوشنویسی ثبتنام کرد؛ نمیخواست آن شعله تازه علاقهاش خاموش شود؛ «کلاسهای انجمن خوشنویسان در کرمان با برنامههای دانشگاه گاهی تداخل داشت، و برگزارشدن کلاسها محدودتر بود، اما برای من کافی بود تا با تمرین و ممارست، مسیرم را ادامه دهم.»
آموختن هنر، زمان میخواهد
بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی، دوباره راهی انجمن خوشنویسان مشهد شد و آموزشهایش را از سر گرفت؛ «خوشنویسی از آن هنرهایی است که زمان میخواهد. نمیتوان در مدت کوتاه آن را آموخت و اگر کسی دل و علاقه نداشته باشد، همان ابتدای مسیر آن را رها میکند.»
شنیدن صدای قلمنی روی کاغذ و دیدن «تو»هایی که شبیه خط معلمم میشد، به من انرژی مضاعفی میداد
محدثه که در این سالها توانسته بود در خط نستعلیق پیشرفت چشمگیری داشته باشد، در آزمونهای کتابت و چلیپا شرکت کرد و خوش درخشید؛ «در آزمون کتابت باید با قلم ریز چند سطری متن را به خط نستعلیق بنویسیم، اما در آزمون چلیپا دو بیت شعر بهشکل مورب نوشته میشود.»
بعد از گرفتن گواهینامه ممتاز و فوقممتاز نستعلیق، تصمیم گرفت خط شکستهنستعلیق را هم یاد بگیرد؛ «با تشویق محمود نامجو، استاد نستعلیقم، به استاد علیاکبر رضوانی معرفی شدم تا خط شکسته را بیاموزم. از همان ابتدا جذب اخلاق و منش استاد رضوانی شدم؛ شیوهای که هنرجویان را با صبر و دقت راهنمایی میکرد و هر نکتهاش درس و الهامبخش برای ما بود.
سکوت معنادار استاد
محدثه خاطرهای جالب از حضورش در کلاس استاد رضوانی دارد؛ «به یاد دارم یک روز استاد، براساس خط هنرجویان، ویژگیهای هرکدام از ما را میگفت، اما آن روز چیزی درباره من نگفت. فکرم خیلی درگیر شده بود و ازطرفی روی این را نداشتم که از او سؤال کنم.»
او با دلتنگی و ناراحتی به خانه برگشت و مدام با خودش فکر میکرد که یعنی من یک ویژگی خوب هم ندارم؟ یا خطم آنقدر ضعیف است که استاد چیزی دربارهام نگفت؟
محدثه تعریف میکند: خیلی ناراحت بودم و جلسه بعدی هم به کلاس نرفتم؛ مدام در اتاقم تمرین میکردم و گاهی هم اشکی از چشمم میریخت. کمسنوسال بودم و این موضوع برایم خیلی اهمیت داشت.
جلسه بعد، با تعدادی از برگههای تمرینش، دوباره به کلاس رفت و از پشت سر استاد، یکی از برگهها را روی میز گذاشت؛ «استاد که خط من را دید، با صدای بلند تعریف کرد و پرسید: این اثر کیست؟ درجا با خوشحالی گفتم کار من است. آنجا کمی دل و جرئت پیدا کردم و از او پرسیدم که هفته پیش، چرا هیچ ویژگی از من نگفته است.»
استاد به محدثه گفت که تنها یک دلیل داشته است؛ او نمیخواسته محدثه احساس غرور کند، چون غرور میتوانست در روند یادگیریاش تأثیر بگذارد.

تدریس، تجربهای شیرین و ماندگار
چند ماه بعد، محدثه فهمید انجمن خوشنویسان بهدنبال مدرس خط نستعلیق است و برای این منظور آزمونی برگزار میکند؛ «انجمن سه مدرس میخواست. به دلیل علاقه زیادم در آزمون شرکت کردم و توانستم نفر اول شوم.»
تدریس برای او رنگ و بوی دیگری داشت؛ حالا افرادی مقابلش مینشستند که مانند خودش تشنه یادگیری بودند؛ «سن هنرجویان متفاوت بود؛ از نوجوان تا بزرگسال، اما همه یک نقطه مشترک با من داشتند: شیفته یادگیری بودند. حالا من هم هنرجوی استاد رضوانی بودم و هم مدرس کسانی که علاقهمند به خوشنویسی بودند، و در هر دو حیطه باید وظایفم را درست انجام میدادم.»
همین موقع بود که ازسوی مرکز فرهنگی دانشگاه فردوسی نیز برای تدریس خوشنویسی دعوت شد؛ «در انجمن خوشنویسان یا کانون فرهنگی دانشگاه فقط یک یا دو روز مشغول بودم و مابقی وقتم به تمرین برای خودم میگذشت.»
دراینمیان، برخی افراد ازطریق دوست و آشنا به محدثه معرفی میشدند تا بهشکل خصوصی آموزش ببینند؛ «برخی بهدلیل مشغلههای کاری یا زندگی، فرصت حضور در کلاس را نداشتند و من برای آنها در خانه خودم بهصورت کلاس خصوصی تدریس میکردم. همین موضوع باعث شد با یک پیشنهاد ویژه مواجه شوم.»
استاد که خط من را دید، با صدای بلند تعریف کرد و پرسید: این اثر کیست؟ با خوشحالی گفتم کار من!
یکی از هنرجویان محدثه، بعداز چند جلسه، پیشنهادی به او داد تا در شرکت آنها بهعنوان حسابدار مشغول به کار شود. محدثه میگوید: علاقهام به خوشنویسی، تدریس خصوصی و فعالیت در انجمن بسیار زیاد بود، اما همانطور که میدانیم هنر منبع درآمد زیادی ندارد. وقتی این پیشنهاد را شنیدم، بسیار خوشحال شدم و پذیرفتم.»
رسیدن به قلههای موفقیت
سالها یکی پس از دیگری گذشت و محدثه همزمان با تدریس، در کلاسهای استاد رضوانی نیز شرکت میکرد. او دو سال پیش موفق شد مدرک استادی خط شکسته نستعلیق را دریافت کند.
با اینکه اولین بانویی است در شرق کشور که توانسته مدرک استادی خط شکسته نستعلیق را کسب کند، بسیار فروتن است و با همان تواضع میگوید: خوشنویسان بسیار خوبی در شهر داریم که سخت تلاش میکنند و به زودی استادان دیگری نیز در این رشته خواهیم داشت.
محدثه تاکنون در بیش از ۲۵نمایشگاه گروهی شرکت کرده و دو نمایشگاه انفرادی در نگارخانههای رضوان و سروش برگزار کرده است. همچنین دو سال پیاپی در سالهای۹۲ و ۹۳، لوح تقدیر جشنواره خوشنویسی رضوی را دریافت کرده است.
خوشنویسی برای او همیشه راهی برای بیان زیبایی و تمرکز ذهن بوده بنابراین هیچوقت در پی نامآوری نبوده است. هر خطی که با دقت و حوصله مینویسد، نه فقط کلمهای بر کاغذ است، بلکه لحظهای از زندگی او و عشقی است که به هنر دارد.

آدمیان، الگویی الهامبخش برای هنرمندان
علیاکبر رضوانی، استاد خط شکسته محدثه، درباره او میگوید: حدود بیستسال است که محدثه آدمیان را میشناسم و همیشه شاهد پیشرفت او در هنر قدسی خوشنویسی بودهام. بانویی هنرمند که جایگاه ویژهای درمیان بانوان شکستهنویس دارد.
او ادامه میدهد: آدمیان نهتنها خوشنویس توانمندی است، بلکه خوب میاندیشد و اخلاق نیکویی دارد. تلاش، پشتکار و پیشرفت این بانوی هنرمند در طول سالها بسیار چشمگیر بوده و میتواند الگویی الهامبخش برای هنرمندانی باشد که در مسیر خوشنویسی قرار میگیرند.
آدمیان نهتنها خوشنویس توانمندی است، بلکه خوب میاندیشد و اخلاق نیکویی دارد
استاد رضوانی میافزاید: محدثه که استاد خوشنویسی است، شخصیتی متواضع دارد که باعث میشود هنرجویان با انگیزه و علاقه زیاد مسیر یادگیری را ادامه دهند. بیشک تأثیر او در پیشرفت هنر خوشنویسی در شرق کشور شایان توجه است.
شاگردی او باعث افتخارم است
سیما روشن، یکی از هنرجویان محدثه، از سال۹۶ یادگیری خوشنویسی را زیرنظر او آغاز کرده است. سیما میگوید: دو سال در کانون فرهنگی دانشگاه فردوسی و بعد از آن، بهصورت ناپیوسته، در انجمن خوشنویسان مشهد هنرجوی استاد آدمیان بودم.
او ادامه میدهد: استاد آدمیان آنقدر دلسوز و مهربان است که شخصیتش شما را جذب هنر خوشنویسی میکند. فردی بدون ادعا و درعینحال بسیار حرفهای که حتی اگر هنرجوی او نباشید، دلتان میخواهد درکنارش بنشینید و هنگام خوشنویسی از دیدن خط زیبایش لذت ببرید.
سیما که از ابتدا تا دوره ممتازی، شاگرد محدثه بوده، است، توضیح میدهد: باعث افتخارم است که بگویم هنرجوی او هستم و اگر تا این مرحله پیش آمدهام، همه به دلیل تشویقها و تأثیری است که او روی من گذاشته است.
* این گزارش سهشنبه ۱۸ آذرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۴۰ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.
