قالیهای دستباف سیدعلی به آفریقای جنوبی صادر میشود
سکینه سرچاهی | دستش را دراز میکند و سر نخ لاکی را از میان نخهای پشمی رنگی که بالای سرش ریسه شدهاند، میگیرد. گره پشت گره میزند و آنها را روی تارهای سفید مینشاند. سر نخ سبز را پایین میکشد و گره مینشاند، لاجوردی، نخودی، گردویی، یک رج، دو رج، سه رج... از ۶ سالگی که پای دار قالی نشست، رنگها را خوب میشناخت. حتی کم کم نقشه خواندن را هم آموخت تا حالا که یکی از معدود استادان قالی باف در محله شهید قربانی مشهد است.
۸ سالگی استاد شدم
سیدعلی یعقوبی سینی سال ۱۳۴۷ در یکی از روستاهای کلات نادر به نام سینی متولد میشود. خواهر بزرگ ترش قالی باف بود به همین خاطر او نیز به این کار علاقهمند شده و از ۶ سالگی به عنوان شاگرد کنار دست خواهرش پای دار قالی مینشیند؛ خودش میگوید: آن قدر به این کار علاقهمند بودم که دو سال بعد استاد کار شدم و توانستم نقشهخوانی کنم؛ آن موقع شاگردانم همسن وسال خودم بودند.
به ۲ هزار نفر قالی بافی یاد دادهام
هنرمند محله ما از سال ۱۳۷۰ به مشهد میآید و در منطقه ما ساکن میشود. او اکنون نزدیک به ۴۰ سال است که با قالی بافی روزگار میگذراند. یعقوبی در این سالها شاگردان زیادی هم داشته است؛ آن طور که خودش میگوید بیش از ۲ هزار نفر از او قالی بافی یاد گرفتهاند: وی میگوید:بسیاری از شاگردانم هنوز به قالی بافی مشغولند و گاهی برای رفع اشکالاتشان نزد من میآیند و من هم کمکشان میکنم.
آن طور که یعقوبی میگوید بیش از ۲ هزار نفر از او قالی بافی یاد گرفتهاند
نخستین قالی را یادگاری نگه داشتم
یعقوبی ادامه میدهد: نخستین کارم یک قالی ۶ متری بود که به همراه خواهرم در ۶ سالگی بافتم و در دو ماه تمام شد. آن قالی را خیلی دوست داشتم و برایم ارزشمند بود؛ به همین خاطر آن را یادگاری نگه داشتم و تاکنون که در خانه پهن است.
نقشه هم میکشم
این هنرمند که نخستین طراحی نقشه را در ۱۲ سالگی انجام داده، میگوید: نقشه، همان طرحی است که قرار است بر روی دار قالی بافته شود و آن را روی صفحه شطرنجی میکشند. او میگوید: ابتدا کشیدن نقشه برایم خیلی سخت بود، اما وقتی این تجربه را تکرار کردم هم شیرین و هم آسان به نظرم میرسید.
به قالی بافی عشق می ورزم
یعقوبی جزو آن دسته قالی بافانی است که طرح های مورد علاقه خودش را کار می کند؛ او کارهایی را که در آن لچک ترنج (گل وسط) و نقشه افشان (طناب) باشد، بسیار دوست دارد و بیشتر با این طرح کار می کند.
یعقوبی به کارش عشق می ورزد؛ این را می توان از آرامشش هنگام بافتن قالی دریافت. می گوید: هنگام قالی بافی همه چیز را فراموش می کنم و کاملا در دنیای خودم فرو می روم و سرشار از آرامش می شوم؛ آرامشی که آن را فقط هنگام کار به دست می آورم. به همین دلیل کارم را خیلی دوست دارم و به آن عشق می ورزم.
از سختی های کارش که می پرسم، می گوید: کمردرد، پادرد و کم بینایی از مهم ترین بیماری هایی است که قالی بافان به آن دچار می شوند.یعقوبی میان سختی ها و خستگی های کارش لحظاتی را می آفریند تا روحش را سبک کند. او از گره هایی حرف می زند که به نیت یک نذر یا برای اهدا به مساجد روی تارهای قالی نشانده است و خوشحال است که یک بار سجاده امام جماعت یکی از مساجد را به دست خودش بافته است.
قالیهایم به آفریقای جنوبی فرستاده میشود
یکی از افتخارات یعقوبی این است که فرش هایش به کشور آفریقای جنوبی فرستاده می شود و می تواند از این طریق فرهنگ کشورش را به آن ها معرفی کند؛ او در این باره می گوید: بیشتر فرشهایم توسط واسطهای، به آفریقای جنوبی فرستاده میشود اما متاسفانه به تازگی اتحادیه از صادرات خارجی حمایت نمیکند؛ قیمت قالیهای دستی در صادرات داخلی هم بسیار کم است و جبران این همه زحمت قالیبافان را نمیکند.
بیشتر فرش هایم توسط واسطه ای ،به آفریقای جنوبی فرستاده میشود
آرزو دارم همیشه فرش ایران در دنیا اول باشد
او که می گوید اخیرا خرید فرش های ماشینی به دلیل ارزان تر بودن آن بیشتر شده و مردم کمتر از قالی های دستی استفاده می کنند، فرش های داخلی ایران را از بهترین فرش های دنیا میداند و میگوید: آرزو دارم چیزی باعث نشود که توجه به فرش ایرانی کم شودو این فرش مانند همیشه در دنیا اول باشد.
*این گزارش یکشنبه، ۳۰ مهر ۹۱ در شماره ۲۶ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.

