
خداحدافظی حسین توانا از داوری لیگ برتر فوتسال
حسین توانا، ساکن محله ارشاد، سوتزن بیادعای عرصه فوتسال ایران است که پساز سیزدهسال حضور پررنگ، خرداد امسال از داوری حرفهای خداحافظی کرد.
این خداحافظی خواسته دوساله او بود، اما فدراسیون با آن موافقت نمیکرد. او برای رفتن، دلایل خود را داشت؛ «همه داوریهای لیگ برتر را تجربه کرده بودم. میخواستم در زمان اوج خداحافظی کنم و برای داوران جوان فضا را باز کنم.»
عشق توانا به صدای سوت در زمین فوتبال، مسیر زندگیاش را تغییر داد و او را به دنیای داوری کشاند؛ دنیایی که سالها میزبانیاش را کرد و اکنون در چهلوپنجسالگی از آن خداحافظی کرده است.
عشق به سوتزدن در بازی
«دوست داشتم در بازی سوت بزنم.» این را که میگوید، لبخند بر لبانش مینشیند. عشق به سوت، برای حسینآقا، به روزگاری دور برمیگردد؛ روزگاری که با مقوا برای خودش کارت زرد و قرمز درست میکرد و در همان بازیهای دوستانه جوانی و نوجوانی، علاوهبر بازی، سوت به لب، داوری میکرد.
ریشههای این عشق را باید در همان کودکی جستوجو کرد؛ در کوچهپسکوچههای کوی کارگران؛ روزهایی که با دوستانش چنان غرق بازی میشدند که همسایهها را به ستوه میآوردند. شکستن شیشه و دردسرهایش دیگر برایشان عادی شده بود.
حالا با گفتن این خاطرات، خودش هم میخندد. توانا ادامه میدهد: آن زمان هفتهشت سال بیشتر نداشتیم. جز بازی به چیزی فکر نمیکردیم. در همان کوچههای محله مشغول بودیم تا اینکه فهمیدیم باید فکری به حال فضای بازیمان کنیم. بعداز کلی پیگیری، بالاخره یک زمین در خیابان چمن پیدا کردیم و بازیمان را به آنجا بردیم تا مزاحم همسایهها نباشیم.
با همان لبخندی که به لب دارد، یادآوری میکند: کلا بچهها فارغ از پست و جایگاه، فقط برای دل خودشان بازی میکنند؛ من هم همینطور بودم. کمکم متوجه علاقهام به این رشته شدم. در دبیرستان، دانشگاه و حتی محیط کار، همیشه عضو تیمهای فوتبال و فوتسال بودم.
او چندسالی در جلسات قرآنی مجمع یاسین قاریان نوجوان مشهد حضور داشت. در آن دوران هم تعدادی تیم فوتسال تشکیل داد تا در مسابقات شرکت کنند و بعضی از آنها تا پلههای قهرمانی هم پیش رفتند.
قد و قامتم مناسب داوری فوتبال نبود
طی این سالها دانش و دقت نظر او درباره قوانین بازی و مشاهده داوریها باعث شد مسیر قضاوت را بهجای بازی انتخاب کند.
توانا میگوید: بهخاطر علاقهام به ورزش، رشته تربیت بدنی را در دانشگاه انتخاب کردم. سال۱۳۸۰ که ۲۱ سال داشتم، روی برد دانشگاه آگهی برگزاری کلاسهای داوری درجهسه را دیدم. من هم که عاشق داوری و سوتزدن بودم، بدون معطلی در این کلاس شرکت کردم و زیرنظر استاد مرحوم تقیپور این دوره را گذراندم. کمکم در این حوزه فعالیتم را آغاز کردم.
حسینآقا تعریف میکند: پساز گذشت ششهفت سال به سطح داوری کشور معرفی شدم. اول بهعنوان داور فوتبال، اما در مراحل بعدی، من را بهعنوان کمکداور معرفی کردند. متوجه شدم در استانها، شرایطی برای انتخاب داور گذاشتهاند که یکی از آنها قد و قامت است. باتوجهبه قد و قوارهام، من را بهعنوان کمکداور گذاشته بودند. اگر قرار بود کمکداور فوتبال شوم، به خواستهام نمیرسیدم. از استادان مشورت گرفتم و درنهایت به سمت قضاوت در فوتسال رفتم.
داوری و خاطرات شیرینش
فوتسال جایی بود که توانا میتوانست سوتزن باشد، نهفقط ناظری در خط کنار. از سال۱۳۹۱، وارد لیگ برتر فوتسال شد و سیزدهسال تمام، سوتش نوازنده ریتم بازیها بود. اولین تجربه رسمی داوری او، در زادگاهش، مشهد، درکنار حسین شفایی، داور قدیمی، رقم خورد. توانا تعریف میکند: در آن بازی، من داور چهارم بود. او با حوصله همه نکات را به من آموزش داد و هنوز هم هر بار او را میبینم، بهخاطر آموزشهایش از او تشکر میکنم.
حالا که از داوری دور شدهام، احساس میکنم از آنچه دوست دارم جدا افتادهام؛ از سوتزدن وسط زمین
برای حسینآقا، تقریبا همه داوریها خاطرهانگیزند، اما مسابقات جام رمضان جایگاه ویژهای دارد؛ زیرا تیمهای اقشار مختلف در آن حضور دارند و گاهی اتفاقات غیرمنتظره و شیرینی در آن رخ میدهد.
حسینآقا تعریف میکند: یک بار در جام رمضان، بازیکنان یکی از تیمهای بزرگسالان همه با هم فامیل بودند. در نیمه اول، پسربچهای دهساله مدام دور من میگشت. بعداز نیمه اول بهخاطر موضوعی یکی از اعضای آن تیم را از بازی اخراج کردم. همان پسربچه قبل از شروع نیمه دوم، با چشمانی اشکآلود پیش من آمد و خواهش کرد اجازه بدهم عمویش در بازی حضور داشته باشد. تازه متوجه شدم این تیم از اقوام او هستند. نمیخواستم او از بازی خاطره تلخی داشته باشد. به او گفتم «برو به عمویت بگو بهخاطر تو میتواند بازی کند.»
خداحافظی از قضاوت در زمین
توانا پساز ۲۴سال قضاوت در بازیهای فوتبال و فوتسال ایران و سیزدهسال حضور پررنگ در لیگ برتر، حالا از دنیای داوری خداحافظی کرده است. او با یادآوری خاطرات سالهای پرکارش میگوید: در مسابقات مختلف سوت زده و تجربههای بسیاری کسب کردهام. فکر نمیکنم موضوع جدیدی باشد که بخواهم در این حوزه تجربه کنم؛ بههمیندلیل تصمیم گرفتم در اوج خداحافظی کنم و راه را برای داوران جوان باز بگذارم.
حسینآقا ادامه میدهد: حالا میخواهم انرژیام را بر آموزش داوران جوان متمرکز کنم؛ بهصورت میدانی و با حضور در زمین، فوتوفن کار و آنچه را طی سالها از استادانم آموختهام، دراختیارشان بگذارم.
توانا به آینده هم فکر میکند و میگوید اگر بار دیگر به دنیا بیاید، بیتردید باز هم داور میشود، اما اینبار مسیر را مستقیمتر و بدون وقفه طی میکند تا شانس حضور در عرصه بینالمللی را از دست ندهد.
سوت برای توانا تنها یک ابزار نبوده است؛ نوایی بود که با روحش گره خورد و هنوز هم قصد ندارد آن را کنار بگذارد. میگوید: حالا که از داوری دور شدهام، احساس میکنم از آنچه دوست دارم جدا افتادهام؛ از سوتزدن وسط زمین. اگرچه داوری حرفهای را کنار گذاشتهام، در جام رمضان و بازیهای دوستانه، هنوز هم سوت میزنم. نمیخواهم بههیچوجه از این فضا دور بمانم.
* این گزارش شنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۱ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.