کد خبر: ۱۲۶۹۹
۰۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
ساعتی با «بچه‌های کف شفت» قطار شهری

ساعتی با «بچه‌های کف شفت» قطار شهری

یک حفره بزرگ مقابلم قرار دارد که همان تونل نیمه‌ساخته قطار است. صدای آقای مهندس را می‌شنوم که با صدای بلند می‌گوید: «اینجا کف شفت است و کارکنانش بچه‌های کف شفت...»

سه طبقه به زیر زمین رسیده‌ام، سرمای هوا تا مغز استخوانم را می‌‏سوزاند و این صدای چکه‌چکه کردن آب از دیوار‌ها که بی‌وقفه ادامه دارد توی سرم راه می‌رود؛ هرلحظه منتظرم تا خفاشی بال‌هایش را روی صورتم بچسباند یا قندیل یخی جلوی پایم بیفتد، هرچه جلوتر می‌روم دیوارهای دو سوی غار نزدیک‌تر می‌شوند و قطرات آب‌زودتر خیسم می‌کنند.

اما خبری از خفاش و قندیل یخ نیست. صدایی مرا به‌سوی خود می‌کشاند، جلو می‌روم خیلی جلوتر؛ غول جادویی هزارپایی را می‌بینم که با خوردن زمین پیش می‌رود. غول جادویی هزارپای آهنی که زمین را می‌بلعد و پیش می‌رود و حفره‌ای از خود برجای می‌گذارد.

خود را از غار افسانه‌ای که در ذهنم ساختم بیرون می‌اندازم، سه طبقه زیر زمین هستم، هوا هنوز سرد است، آن‌قدر سرد که یخ‌ها و برف‌های روزهای گذشته را نگه داشته است و هنوز آب از دیواره‌ها چکه می‌کند، یک حفره بزرگ مقابلم قرار دارد که همان تونل نیمه‌ساخته قطار است. صدای آقای مهندس را می‌شنوم که با صدای بلند می‌گوید: «اینجا کف شفت است و کارکنانش بچه‌های کف شفت...»

غول هزارپای آهنی یا دستگاه حفاری تی‌بی‌ام

بعد از یک ماه پیگیری برای رفتن به یکی ازکارگاه‌‏های قطارشهری در محله شهید قربانی مشهد بالاخره موفق می‌شوم و خوشحال از این موفقیت راهی کارگاهی می‌شوم که هماهنگی‌اش را با مسئول روابط‌عمومی قطارشهری انجام داده‌ام، ایستگاه قطارشهری کشف واقع در انتهای بولوار طبرسی دوم است.

کمی زودتر از بقیه می‌رسم و تصمیم می‌گیرم تا رسیدن دوستان هماهنگ‌کننده در محوطه بیرونی کارگاه قدمی بزنم. یک درِ فلزی بزرگ می بینم که به روی محوطه‏ای پر از اتاقک‏های کانکسی باز می‌‏شود. کمی آن‏طرف‏‌تر نیز پله‌هایی برای پایین رفتن و رسیدن به کارگاه قرار دارد.

در مدت کوتاهی که منتظر می‌‏ایستم بی‌قراری کارکنان و آمدو شدهای بی‌وقفه‌شان ادامه دارد. عده‏ای بی‌سیم به دست با مهندسان در ارتباطند و برخی اوضاع بیرون را کنترل می‌‏کنند. خلاصه همه چیز در اختیار این است که غول هزارپای آهنی یا همان دستگاه پیشرفته حفاری که تی‌بی‌ام نام دارد کارش را درست انجام دهد.

بعد از چند دقیقه مسئول روابط‌عمومی قطارشهری در حالی‌که یک گروه از دانشجویان عمران نیز پشت سرش در حرکتند از راه می‌رسد. گویی غیر از تهیه گزارش برنامه بازدید هم داریم. همگی به سمت کانکسی که محل نگهداری کلاه‌های ایمنی است راه می‌افتیم. گذاشتن کلاه‌های ایمنی برای نخستین بار برای خیلی‌ها هیجان‌انگیز است.

برخی قفسه‌ها کلاه‏های سفید را در خود جای داده‌اند و سمت دیگر کلاه‌های قرمز، سبز و آبی در قفسه‌ها قرار گرفته است. کلاه‏‌های سبز مخصوص بازدیدکنندگان است  و طولی نمی‌کشد که همگی با کلاه‌های سبز رنگی که به سرداریم به سمت پله‌ها حرکت می‌کنیم و مهندسان را می‌شود از کلاه‌های سفیدی که بر سر دارند شناخت.

 

به کارگران کارگاه قطارشهری ایستگاه کشف‌رود می‌گفتند: «بچه‌های کف شفت»

 

سه طبقه زیر زمین

همه چیز هیجان انگیز است صدای یکی از مسئولان حفاظت که در حال توصیه‏های ایمنی است به گوش می‌رسد و دیگری ما را به‌سمت راه‌پله‌ای که از جوش‌خوردن ورقه‌های فلزی درست شده، هدایت می‌کند. برای رسیدن به کف کارگاه باید ۹۰پله را پایین برویم که می‌‏شود سه طبقه زیرِ زمین؛ پله‌ها خیس و لغزان است.

آبی که از دیوارهای کارگاه پایین می‌ریزد فضا و پله‌ها را بارانی کرده و از گِل‌ولای پوشانده است. گل‌ولای بخش مهمی از کار در کارگاه قطارشهری است آن هم در بخشی که کف شفت نام دارد. یکی از مهندسان حاضر، کف شفت را محلی معرفی می‌کند که مواد و مصالح برای کار دستگاه تی‌بی‌ام یا‌‌ همان دستگاه حفاری سریع آماده می‌شود.

محلی پر از گِل‌ولای و همیشه بارانی که همواره چندین درجه سرد‌تر از دمای معمولی هواست. صدای فن بزرگی که در انتهای تونل قرار دارد مثل خطی ممتد از گوشمان می‌گذرد. آخرین پله را که پایین می‌رویم پایمان روی ریل‌ها می‌رسد ریل‌هایی که  هنوز یخ‌ها و برف‌های چندروز پیش بر روی آن‌ها مشاهده می‌شود، صدای مهندس می‌آید که هشدار می‌دهد مراقب لغزندگی ریل‌ها باشیم.

یکی از مهندسان کف شفت را محلی معرفی می‌کند که مصالح برای کار دستگاه حفاری سریع آماده می‌شود

 

کلاه سفیدها

مهندس‌ها را می‌شود از کلاه‌‏های سفیدی که بر سر دارند شناخت. آن‌ها در سطح کارگاه پراکنده‌اند و پیداکردن و گردهم آوردنشان کار سختی است چون آن‌ها نمی‌توانند دستگاه‌ها و نظارت بر کارگران را‌‌ رها کنند من نیز از فرصت استفاده می‌کنم و تا رسیدن آن‌ها دوباره وارد جمع دانشجویان می‌شوم و توضیحات تخصصی یکی از مسئولان فنی که در رابطه با کار نوار نقاله است را می‌شنوم. او به نوارهای باریکی که بر روی دستگاهی در امتداد هم قرار گرفته‌اند اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: طول این نوار‌ها ۵۰۰مترمربع است و ویژگی مثبت آن در خروج خاک حفاری شده از یک نقطه است که کار را بسیار راحت می‌کند.

 

به کارگران کارگاه قطارشهری ایستگاه کشف‌رود می‌گفتند: «بچه‌های کف شفت»

 

انتقال مواد و مصالح از شفت

همیشه از تونل‌های قطار محدوده‌ای دایره شکل در ذهن داشتم اما نمی‌دانستم این پوشش دوّار به چه شکل ایجاد می‌شود، آقای مهندس توضیح می‌دهد که سرتاسر تونل‌هایی که ساخته می‌شود از قطعات بتنی تشکیل شده که جدا از هم و به شکل هلالی هستند که با کمک دستگاهی بالا برده می‌شود و سرجایش یعنی در امتداد بتن‏های قبلی قرار می‌گیرد اما نکته مهم فاصله کم بین دوبتن است که باید به طرز سریع و ماهرانه‌ای از مواد پر شود، این کار که با دست انجام می‌شود جزو کارهای سخت در کارگاه است.

در واقع محل شفت مبدأ همه کار‌هایی است که باید انجام شود که مهم‌ترین آن انتقال مواد و مصالح مورد نیاز برای کار دستگاه تی‌بی‌ام که اکنون در ایستگاه طبرسی یعنی طبرسی ۱۴ قرار دارد و همچنین کنترل دستگاه نقاله که کار جابه‌جایی خاک را انجام می‌دهد، است. اما غیر از اینها دستگاه تی‌بی‌ام قبل از شروع به کار در این محل، مونتاژ و شروع به کار می‌کند و بعد از پایان نیز همان‌جا مونتاژ می‌شود.

دانشجویان که حالا شوخی و خنده را کنار گذاشته‌اند، دور مهندس حلقه زده و مدام سوال می‌کنند که با نزدیک شدن قطار کارگاهی زردرنگ که کار انتقال مواد از کف شفت برای دستگاه تی‌بی‌ام را برعهده دارد این حلقه از هم می‌پاشد زیرا تنها فضای بین دودیوار کارگاه دوریل فلزی است که همیشه دوقطار کوتاه کارگاهی در حال انتقال مواد هستند و هنگام عبورومرور آن‏ها تقریبا فضایی خالی نمی‌ماند.

یکی از مسئولان فنی کارگاه در رابطه با حضور کم کارگران در کارگاه توضیح می‌دهد: این ویژگی‌های کار با دستگاه تی‌بی‌ام است که نیروی انسانی زیادی را درگیر خود نمی‌کند زیرا بخش زیادی از کار توسط خود دستگاه انجام می‌شود. او این را هم اضافه می‌کند که بخش مهم نیروی انسانی در محل استقرار دستگاه قرار دارند که کارشان نیز بسیار سخت است.

 

عبور از هفت‌خوان

با نگاهی به اطراف کارگاه می‌توان سختی کار هر یک از اعضا در این مکان را درک کرد برای همین هم وقتی چند نفر ازمهندسان و مسئولان کارگاه را می‌بینم ابتدا در مورد سختی‌های کار در کارگاه قطارشهری می‌پرسم. یکی از آقایان به سختی‌های کار در رابطه با ایمنی کارکنان اشاره می‌کند و می‌گوید: کارگران و سایر کارکنان در کارگاه قطارشهری با خطرات زیادی مواجه هستند و باید اصول ایمنی را بادقت رعایت کنند.

او وجودگاز در تونل را یکی از این خطرات عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: سروصدای زیاد ناشی از فعالیت فن بزرگی که در تونل قرار دارد همچنین سرمای بسیار زیاد از دیگر سختی‌های کار است. او مسائل ایمنی را موضوع مهمی می‌داند که در صورت رعایت می‌تواند از این مشکلات بکاهد.

سروصدای زیاد ناشی از فعالیت فن بزرگی که در تونل قرار دارد همچنین سرمای بسیار زیاد از دیگر سختی‌های کار است

این مسئول فنی از اقداماتی که در این رابطه انجام می‌شود هم به مواردی اشاره می‌کند، مثلا کارگران هنگام گزینش چکاپ کامل می‌شوند و نداشتن هرگونه زمینه بیماری تنفسی آن‌ها باید تایید شود همچنین آن‌ها آزمایشات ادواری دارند که از سلامت آن‌ها هنگام کار اطمینان حاصل می‌شود. او اضافه می‌کند: وجود فن در تونل به خاطر تهویه مستمر هواست و با این حال کارکنان با استفاده از ماسک و سایر وسایل ایمنی خود را از عوارض این کار ایمن نگه می‌دارند.

 

سرمای هوا و گرمای کار

روی پله‌های آهنی پر از گِل‏و‏لای ایستاده‌ام، دانشجویان در حالی‌که هنوز سؤالات زیادی دارند از بخش‌های مختلف کارگاه بازدید می‌کنند و من به آدم‌هایی که کلاه‌های ایمنی قرمز و سفید و آبی به‌سر دارند، خیره مانده‌ام که هر کدام در بخشی در تکاپوی ورود قطار شهری به منطقه ما هستند. در سه طبقه زیرزمین جایی که سوزسرما تا مغز استخوانم را می‌سوزاند آن‌ها گرم کارند.

 

به کارگران کارگاه قطارشهری ایستگاه کشف‌رود می‌گفتند: «بچه‌های کف شفت»

 

کار در سه شیفت

کار در کارگاه قطارشهری در سه شیفت انجام می‌شود که بخش گسترده آن مربوط به حفاری است. از بودجه ۱۳۰میلیاردی دولت فقط ۱۵میلیارد آن دریافت شده است و بسیاری از کار‌ها به واسطه مشکلات مالی روی زمین مانده اما علت اینکه دستگاه حفاری به کارش ادامه می‌دهد این است که در صورت وقفه، هزینه راه‌اندازی دوباره‌اش بسیار زیاد می‌شود از این رو مسئولان تصمیم گرفته‌اند کار حفاری را که اکنون در ایستگاه طبرسی یعنی طبرسی۱۴ قرار دارد را به اتمام برسانند.

 

* این گزارش یکشنبه اول بهمن ۹۱ در شماره ۳۹ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44