
۲۰ سال تلاش ملیحه بنایی برای آموزش رایگان خیاطی
مزون داشت و برای خودش کار میکرد. تقریبا همه کسانی که سراغش میآمدند، دارای درآمد متوسط یا بالاتر بودند. از سال ۱۳۸۴ که وارد بسیج شد، نگاهش تغییر کرد. بهواسطه بسیج و مسجد هر روز اقشار دیگری را میدید؛ افراد بیسرپرست و بدسرپرست، خانوادههای دارای زندانی، افراد معتاد، بیکار و.... دلش میخواست کاری برایشان انجام دهد. تصمیم گرفت همین هنر خیاطیاش را به آنها آموزش دهد.
ملیحه بنایی آموزشهایش را از مسجد امامسجاد (ع) محلهشان در شهرک رازی شروع کرد. هر سهماه به حدود بیست نفر آموزش رایگان خیاطی میداد تا بتوانند برای خودشان کار کنند و درآمد داشته باشند. کمکم شهرداری و کمیته امداد هم آمدند پای کار و با دادن چرخ خیاطی، میز و بازارچه و... روند کار را تسهیل و تقویت کردند. این آموزشها یک ویژگی خاص داشت؛ اینکه هر فرد آموزشدیده باید به سه نفر دیگر آموزش میداد.
در این چرخه ریزش نیرو زیاد است، اما آنهایی که به مرحله یادگیری تخصصی میرسند، خودشان یک کارآفرین هستند و روند آموزشها را ادامه میدهند. بنایی پس از فعالکردن چرخه کارآفرینی شبکهای در مسجد امامسجاد (ع)، وارد مساجد دیگری شده است و این روال کارآفرینی همچنان ادامه دارد.
بردن کارگاه خیاطی به مسجد
قرارمان با ملیحه بنایی در طبقه پایین خانهشان در محله رازی است؛ جایی که یکی از شاگردانش آن را اجاره و یک اتاق را کارگاه خیاطی کرده است.
پانزدهسال پیش که بنایی آموزش خیاطی را شروع کرد، نمیدانست قرار است یک کارآفرین شود، اما تاکنون بیش از دویست نفر بهطور مستقیم آموزشهای خیاطی را در محله رازی و حجاب و... یاد گرفتهاند و بسیاری از اینها آموزشها را به افراد دیگری از محلههای مختلف یاد دادهاند که اکنون بیش از بیست نفر آنها خودشان کارآفرین هستند و چند نیروی دیگر را به کار گرفتهاند.
این بانوی چهلوششساله تعریف میکند: سال ۱۳۸۵ که در محله رازی ساکن شدیم، گاهی بهطور رایگان به خانمها طریقه برش و دوخت چادر و مقنعه را آموزش میدادم. بعضیها که علاقهمند میشدند، میآمدند تا دوختهای بیشتری را یاد بگیرند. در این بین افرادی از خانوادههای سطح مالی ضعیف بودند. برای همین تصمیم گرفتم دورههایی ویژه بگذارم که از طریق آن، افراد بتوانند با خیاطیکردن به کسب درآمد برسند.
جرقه اولیه این دورهها از مسجد امامسجاد (ع) شروع میشود و با استقبال خوب خانمها هر روز بر تعداد فراگیران اضافه میشود. بنایی از ابتدا سعی داشته است این کارآفرینی را بهطور شبکهای پیش ببرد تا هر فرد آموزشدیده، خودش یک مربی برای دیگرافراد باشد. برای همین از افراد میخواهد هر یک نفر آموزشها را به سه نفر دیگر انتقال دهد.
او میگوید: با شروع این طرح در مسجد امامسجاد (ع)، خود مسجد هم پرتکاپوتر و رفتوآمد مردم محل به آن بیشتر شد.
سال ۱۳۹۲ او به مسجد صاحبالزمان (عج) محله حجاب دعوت میشود تا این طرح را در آنجا هم شروع کند. این بانوی کارآفرین میگوید: متولیان این مسجد خیلی از طرح استقبال کردند. فضایی را در اختیارمان قرار دادند و از من خواستند کارگاه خیاطی خانگیام را به آنجا ببرم. این کار را کردم و بعدش کمیته امداد و شهرداری هم پای کار آمدند. کمیته تعدادی چرخ خیاطی نو به ما داد که در اختیار هنرجوهای زیرپوشش قرار دهیم.
از تولید تا فروش
بنایی میگوید: خیلی دوست داشتیم افراد بیشتری از کمیته را آموزش دهیم، اما خودشان استقبال چندانی نکردند و بهعلت مشکلاتی مانند داشتن بیمار، معلولیت، زدوخوردهای خانوادگی و خیلی مسائل دیگر ادامه نمیدادند. البته هنوز هم از سمت کمیته افرادی میآیند و آموزش میبینند، اما آنطور که ما توقع داشتیم، استقبال نشد. در مقابل، هممحلهایهایی داشتیم که دنبال کسبوکار و درآمد بودند و استقبال خیلی زیادی از آموزشها کردند.
جرقه اولیه این دورهها از مسجد امامسجاد (ع) شروع میشود و با استقبال خانمها بر تعداد فراگیران اضافه میشود
بنایی در این زمان چرخهای خودش را در اختیار کسانی میگذارد که میدید با پشتکار و علاقه آموزشها را ادامه میدهند. در ادامه هم با کمک خیران یک دستگاه پارچهبافی و یک دار قالیبافی تهیه میشود تا در کنار خیاطی، اینها هم به بانوان علاقهمند آموزش داده شود.
سپس آنها با کمک شهرداری تصمیم میگیرند بازارچهای در همسایگی مسجد دایر کنند تا بانوان بتوانند لباسهای دوختهشدهشان را بفروشند. البته در کنار این بانوان، کسانی که شیرینیپزی و آشپزی و... میکردند نیز حضور داشتند.
این بازارچه از سال ۱۳۹۲ تاکنون برقرار است و اول هر فصل دایر میشود.
او تعریف میکند: یکبار به مردم محل فراخوان دادیم و گفتیم هرکس پارچهای در خانه دارد که استفاده نمیکند، بیاورد. اینقدر پارچه برایمان آوردند که تصورش را نمیکردیم. مقداری از آنها را در اختیار کسانی گذاشتیم که در حال دریافت آموزشها بودند، اما توان خرید پارچه برای یادگیری را نداشتند. مقداری را برای مردم غزه لباس دوختیم و فرستادیم. پارچههای مجلسی را هم در بازارچه به فروش گذاشتیم و پولش را در همین امور هزینه کردیم.
کارآفرینشدن شاگردان
وقتی روال کارآفرینی و آموزشهای شبکهای در مسجد صاحب الزمان (عج) پا میگیرد، بنایی از طرف بسیج به مسجد غدیر باباعلی ۵ در محله رازی فرستاده میشود. او مساجد قبلی را به کارآموزانی که خودشان کارآفرین شده بودند، تحویل میدهد و از سال ۱۴۰۲ در مسجد غدیر باباعلی ۵ است. اینجا هم قرار است فضایی را در اختیارشان بگذارند تا بتوانند کارآفرینی را منسجمتر پیش ببرند.
همزمان با این کار شبکهای، برای توسعه بیشتر، با کمک سپاه یک جشنواره به نام شمسا برگزار میشود. در این راستا به خیاطان و مزونها فراخوان زده میشود تا در این جشنواره شرکت کنند. آنها میخواستند از این طریق خیاطان بیشتری جذب کنند و این طرح با قوت بیشتری پیش برود.
در ادامه، بنایی تصمیم میگیرد با آرایشگران هم مرتبط شود. هدف او از این ارتباطها تسهیل ازدواج است تا با کمک آرایشگران و خیاطان خیر، لباس عروس و آرایش عروسهای بیبضاعت رایگان انجام شود.
در این بین افراد دیگری هم وارد چرخه شدهاند. بهعنوان مثال، الهام قاسمی که از دوستان بنایی است، دارد عروسکسازی را بهصورت شبکهای آموزش رایگان میدهد.
به گفته بنایی، در مسجد امامسجاد (ع) حدود صد نفر آموزشهای رایگان خیاطی را دریافت کردهاند که دستکم پنج نفر آنها به مرحله تخصصی و کارآفرینی رسیدهاند. در مسجد صاحبالزمان (عج) از صد نفر آموزشدیده، حدود پانزده نفر به مرحله کارآفرینی رسیدهاند و در مسجد غدیر باباعلی ۵ از ۲۵ نفر آموزشدیده، پنج نفر به کارآفرینی رسیدهاند.
ارسال تولیدات به عمان
الهام محمدزاده یکی از این کارآفرینان است. او در رشته طراحی دوخت تحصیل کرده و وقتی با بنایی آشنا شده، ضمن اینکه آموزش میدیده، آنچه را خودش یاد داشته، به دیگران آموزش میداده است.
او میگوید: از سال ۱۳۹۱ تاکنون که وارد این چرخه شدهام، ۱۰ نفر را آموزش دادهام که با تعدادی از آنها دارم کار میکنم و تعدادی دیگر برای خودشان و مستقل کار میکنند. او و شاگردانش که با هم کار میکنند، لباس فرم مهدکودکها را میدوزند. علاوه بر این، محمدزاده لباس مجلسی کودک میدوزد.
او در این بین با بانویی سرپرست خانوار آشنا میشود که در زندان طریقه ساخت عروسک روسی را یاد گرفته است و حالا دارد با درستکردن آن درآمد کسب میکند.
الهامخانم بدنه عروسک را از این بانوی سرپرست میخرد و با کمک شاگردانش لباس عروسکها را میدوزد و میفروشد.
او بهتازگی ایده ستکردن لباس عروسک و لباس مجلسی دخترانه به ذهنش رسیده است و دارد برای هر لباس مجلسی دخترانه، یک عروسک با همان لباس میدوزد. بهمن ۱۴۰۳ و اردیبهشت امسال او با همین لباسهای مجلسی دخترانه و عروسکها در بازارچهای در عمان حضور یافته است.
الهامخانم تعریف میکند: مسئول این بازارچه در عمان یک ایرانی بود و همه غرفههای آن به صنایع دستی ایرانیان اختصاص داشت. آنجا برای عروسکها مشتری پیدا شد و حالا هم که در ایران هستیم، به ما سفارش میدهند و از اینجا تولیداتمان را برایشان به عمان میفرستیم.
او ادامه میدهد: ما با همین درآمد خیاطی بخشی از هزینههای زندگی را تأمین میکنیم. حتی من موقع ازدواجم مقداری از جهیزیهام را با درآمدم از راه خیاطی خریدم. اکنون هم علاوه بر اینکه خودم درآمد دارم، با همین هنرم، دست چند نفر دیگر را گرفتهام و با آموزشدادن خیاطی، آنها هم دارای درآمد و استقلال مالی هستند.
نیازی به فروش مجازی ندارم
زهرا مصاحبی از دیگرافرادی است که به این چرخه کارآفرینی وارد شده است. او علاوه بر اینکه آموزش میبیند، آموزش رایگان نیز میدهد. زهرا که ۲۱ سال بیشتر ندارد، میگوید: من از کودکی خیاطی میکردم و در هنرستان رشته خیاطی رفتهام.
وقتی با خانم بنایی آشنا شدم، گفتم حاضرم بیایم آموزش دهم. از طرفی هم آنچه را یاد نداشتم، توسط افراد دیگر آموزش دیدم و حالا دارم خودم در خانه از راه شخصیدوزی درآمد کسب میکنم.
از طرف سپاه یک چرخ خیاطی رایگان در اختیار زهرا قرار داده شده است و تا وقتی که با آن کار کند، چرخ در اختیارش است. به گفته خودش، میخواسته تبلیغات و کسبوکار خیاطی را از طریق اینترنت راه بیندازد، اما حالا اینقدر از طرف همسایهها سفارش دارد که دیگر نیازی به استفاده از ظرفیت فضای مجازی ندارد و همینطوری به کسب درآمد رسیده است.
نه چرخ داشتم، نه مربی!
آسیه صدرمقدم از دیگرافراد فعال در این چرخه است. او که یک دختر پنجساله دارد، تعریف میکند: من خیلی دوست داشتم خیاطی را یاد بگیرم، اما هزینه کلاسهای حضوری زیاد بود. بهناچار از طریق اینترنت تا حدی آن را یاد گرفته بودم و بهسختی کار میکردم. بهعنوان مثال، چون مربی نداشتم و نمیدانستم ایراد کارم کجاست، ممکن بود یک آستین را بارها باز کنم و دوباره بدوزم.
یکی از خانمهایی که خیاطی را از من یاد گرفته است، هر وقت من را میبیند، دعای خیر میکند
پس از اینکه او در مسجد غدیر باباعلی ۵ با این گروه آشنا میشود، در کلاسها شرکت میکند تا آموزشهایش تکمیل شود و این موضوع کمک بزرگی به او میکند. بنایی که اراده و پشتکار آسیهخانم را میبیند، یکی از چرخهای خودش را در اختیار او میگذارد.
آسیهخانم میگوید: من چرخ داشتم، اما صنعتی نبود و بهسختی با آن کار میکردم. کسی بدون پیشقسط و چک و... به من چرخ نمیداد. اما اینجا چرخ را در اختیارم گذاشتند و به مرور از درآمد خیاطی قسطش را دادم. بعد هم یک چرخ صنعتی دیگر از طرف سپاه رایگان در اختیارم گذاشته شد. آسیهخانم این هنر را به چندین نفر دیگر هم یاد داده است.
او تعریف میکند: یکی از خانمهایی که خیاطی را از من یاد گرفته است، هر وقت من را میبیند، دعای خیر میکند و میگوید با پولی که قبلا برای خرید یک لباس میدادم، حالا دارم چندین لباس برای خودم و دخترم درست میکنم.
چرخه آموزشهای شبکهای به مساجد و افراد مرتبط با آن محدود نشده است. بهعنوان مثال، الهامخانم با زنان بدسرپرست و بیسرپرست حتی شهرهای دیگر ارتباط دارد.
زهرا آن را به زنداییهایش یاد داده است و آسیهخانم به همسایهها. خوبی آموزش شبکهای همین است؛ به گفته ملیحه بنایی، اگر هرکدام حذف شوند یا دیگر نتوانند ادامه دهند، چرخه رها نمیشود و باز توسط افراد دیگری ادامه پیدا میکند.
* این گزارش چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۸ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.