
اولین بار در زمینهای خاکی کنهبیست فیلم دیدم!
جواد کریمی تقریبا همه زندگیاش را در محله کنهبیست گذرانده است. ۴۴سال پیش، وقتی کودک بود، همراه خانوادهاش از یکی از محلههای اطراف حرم به اینجا نقل مکان کردند؛ همینجا مدرسه رفت، ازدواج کرد، بچههایش را بزرگ کرد و هنوز هم در همین خیابان زندگی میکند.
بعد از تمامشدن درس و مدرسهاش در سال۱۳۷۰، کتابفروشیاش را هم در این محله راهاندازی کرد و حالا از این شغل، روزگار میگذراند. اما او فقط یک کتابفروش ساده نیست. دلش برای محلهاش میتپد، عضو هیئتامنای مسجد قمر بنیهاشم (ع) است، دغدغهمند و فعال اجتماعی و چهرهای آشنا برای همه اهالی.
حالا که از گذشتهاش میگوید، میشود رد خاطراتش را در تکتک کوچههای محلهاش دید؛ محلهای که در گذشته به خیابان صاحبالزمان (عج) معروف بود و بعدتر موعود نام گرفت.
سالها پیش، درست در همانجایی که حالا ساختمان مرکز بهداشت شماره ۵ در محروقی ۹ قرار دارد، یک آببند بزرگ وجود داشت که اهالی محله به آن «تلخ» میگفتند. جوی آبی از دل آن میگذشت و به سمت زمینهای کشاورزی میرفت. ما بچهها در تابستانهای داغ، در آب آن غوطه میخوردیم. سال۱۳۶۰ این زمین را صاف کردند و ساختوساز آغاز شد.
موعود۱۱ در گذشته به «کوچه مالک» معروف بود؛ کوچهباغی سرسبز که دو طرف آن را درختهای توت فراگرفته بود. ما بچهها از شاخههای درختان بالا میرفتیم، آویزان میشدیم و دستهایمان را از توتهای شیرین و رسیده پُر میکردیم. سایه درختها، خنکای خوشایندی به کوچه میداد.
اوایل دهه ۶۰، در جایی که امروز مدرسه «منظومه دانش» در ابتدای موعود ۲۱ ساخته شده است، یک زمین خاکی وسیع وجود داشت. مالک زمین، آقایی به نام یوسفی بود. در گوشهای از زمین چند صندلی چیده بودند و روی یکی از دیوارها با پروژکتور فیلم پخش میکردند؛ همانجا بود که اولین تجربه من از تماشای فیلم رقم خورد. اولین فیلمی که دیدم «کانیمانگا» بود.
در ابتدای کوچه موعود ۲۸، زمانی شعبه نفت محله قرار داشت. یحیی نفتی، هر هفته با تانکر پر شده میآمد و ما، کوپنبهدست، در صفهای طولانی میایستادیم تا نوبتمان برسد و سهممان را بگیریم. صفها طولانی بود، اما بخشی از زندگی ما شده بود.
حمام صاحبالزمان (عج)، روزگاری پررفتوآمدترین نقطه محله بهشمار میرفت. هر هفته، حوالی ساعت ۵ صبح همراه پدرم به آنجا میرفتیم. گاهی تا ساعت ۱۰ باید منتظر میماندیم تا نوبتمان برسد. صاحب حمام، حاجمحمد نخعی بود. پسرش، احمدرضا هنوز در همین محله زندگی میکند. ما، در حوضهای کوچک حمام، بازی میکردیم. درِاین حمام در سال۱۳۸۴ برای همیشه بسته شد.
خیابان موعود۳۶، زمانی به «کوچه دباغی» معروف بود. بهجای این خانههای امروزی، فقط یک کارگاه دباغی بود و زمینهای کشاورزی. آنجا، پوست حیوانات را تیماج میکردند؛ مرحلهای از فرایند تبدیل پوست به چرم. بوی تند مواد دباغی و آبهای مانده، فضای اطراف را پر میکرد. با افزایش جمعیت و ساختوسازهای پیاپی، آن فضا کمکم جای خود را به خانهها داد.
* این گزارش دوشنبه ۳۰ تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۲ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.