
هیئت جوانان سی سال پیش خدربیک، حالا مورد پسند پیر و جوان است
شبهای ماه محرم یکساعتی که از اذان مغرب میگذرد، اهالی محدوده خدربیک در محله مهرآباد از خردسال تا پابهسن گذاشته با لباسهای مشکی همگی به یک سو میروند؛ به مسجد چهاردهمعصوم (ع) نبش خیابان عبادت۵۶، تا در مراسم هیئت انصارالرقیه (س) شرکت کنند.
این هیئت حدود سیسال قدمت دارد و از منبریها و مداحان آن گرفته تا برخورد خوب فعالانش باعث شده است تا عزاداران طی این سالها پایبند آن شوند.
از نوحههای قدیمی تا شور جوان پسند
ریشه هیئت انصارالرقیه (س) خدربیک، به هیئت قدیمی ۷۲تن میرسد. حدود سیسال قبل جوانهای آن هیئت که حالا بزرگترهای هیئت انصارالرقیه (س) محسوب میشوند، تصمیم گرفتند هیئتی اصطلاحاً جوانپسندتر داشته باشند. اینها را جلال کوهسرخی روایت میکند. یکی از پایههای این هیئت و مداح اهلبیت (ع) که بین هیئتیهای مشهد سرشناس است.
اواخر دهه ۷۰ آقا جلال سبکهای قدیم مثل نوحه آذر، دو دَم و سنگین میخوانده؛ اما شور را هم به مجالسشان اضافه میکنند و همین باعث میشود عزاداران بیشتری پای ثابت مراسم بشوند.
او تعریف میکند که با مداحی شورانگیز و حضور جوانها، مسجد کوچک امام حسین (ع) که محل هیئت ۷۲تن بوده، گنجایش حضور عزاداران را نداشته و چندنفری از جوانان تصمیم میگیرند هیئت انصارالرقیه (س) خدربیک را راهاندازی کنند.
او میگوید: ابتدا جا نداشتیم و هر سال در ایام محرم و صفر، انبارهای متروکه و خالی محله را تمیز میکردیم و پذیرای عزاداران بودیم. چندین سال بعد مسجد چهاردهمعصوم (ع) حاشیه بولوار عبادت محله مهرآباد ساخته شد و محل دائمی فعالیت هیئت، همینجا شد.
خدمت بیوقفه و خالصانه
حسین تنها، یکی از اصلیترین افراد هیئت انصارالرقیه (س) است که از روز اول پایکار هیئت بوده است. کارهای فنی همیشه بر عهده اوست و دهه اول محرم زندگیاش وقف هیئت میشود. او میگوید: ما علاوه بر دهه اول، تمام مراسم مذهبی چه عزاداری و چه شادی را برگزار میکنیم. ما وظیفه داریم سنگر اعتقادی را در حاشیه شهر نگه داریم.
صادق کوهسرخی، مسئول هیئت نیز از ابتدای مجلس عزاداری تا لحظه آخر در نیمهشب، دائم از اینسو به آن سو میدود و مشغول هماهنگی است. آقا صادق را در حالی پیدا میکنم که دارد نذر مردم را جمع میکند.
او در ورودی قسمت خواهران کناری ایستاده و هر چند دقیقه بانوی عزاداری صدایش میزند. میرود، وجه نقد یا کارتبانکی را میگیرد و نذر عزادار را در کارتخوان هیئت میکشد.
او همین کار اهالی را نشانه همدلی و همبستگی محدوده خدربیک محله مهرآباد میداند و میگوید: نوجوان و جوان، زن و مرد و پیرغلامان، همه در این محدوده همدل هستیم. میبینید که مردم خودشان میخواهند هرطورشده در این مجلس سهمی داشته باشند.
آقا صادق شرط رونق خوب یک محفل عزاداری و هیئت را بهادادن به نوجوانان و جوانان میداند و میگوید: باید فرصت خدمت را برایشان فراهم کنیم. باید مسئولیتپذیری را به هیئتیهای کمسنوسال آموزش داد.
نوکری کردن با عشق!
حسینسالاری و هادی قندهاری لابهلای گفتوگوها چند باری اسمشان تکرار میشود. این دو غلام امام حسین (ع) ساکن محله نیستند؛ اما به طریقی حالا پای ثابت مراسم هستند. دیگ میشویند، کف آشپزخانه را تی میکشند و تا لحظه آخر برای خدمت حاضرند.
ابتدا جا نداشتیم و هر سال در ایام محرم و صفر، انبارهای متروکه و خالی محله را تمیز میکردیم و پذیرای عزاداران بودیم
هادیآقا اصالتا تهرانی است، مغازهای هم در پنجراه سناباد دارد و ساکن محدوده خیابان احمدآباد است.
در جواب این سؤال که چرا اینجا و در این هیئت خدمت میکند، میگوید: از کودکی دلبسته دستگاه امام حسین (ع) بودهام. اینجا جمعی بیریا دارد و برایشان فرقی نمیکند که مهمان مجلس امام حسین (ع) فقیر است یا غنی. همه هرجوری انرژی میگذارند و خرج میکنند. من هم گوشهای، کار نوکری مجلس آقا امام حسین (ع) را میکنم.
او در این دهه قید کسبوکار را میزند و آن را به دیگری میسپارد. از صبح به محله مهرآباد و مسجد چهاردهمعصوم (ع) میآید و نیمهشب راهی خانهاش میشود. خودش میگوید: اینجا احساس غربت نمیکنم. اصلاً مجلس امام حسین (ع) غربت ندارد؛ اما بچههای این هیئت خیلی مهربان و دوستداشتنی هستند.
نوجوانان، پایکار عزاداری
هیئت انصارالرقیه (س)، هیئت کوچکتر نوجوانان را هم در دل خود دارد که چند سالی است تأسیس شده و در برگزاری مراسم مشارکت میکند. محمدامین یوسفی یکی از اعضای آن از چهارسالگی همراه پدرش به این هیئت میآمده و حالا یکی از نوجوانان فعال و پایکار است.
او که در ورودی ایستاده و به مهمانان خوشامد میگوید، درباره رفتار خوب بزرگترهای هیئت با کودکان و نوجوانان برایمان حرف میزند: حتی به کوچکترها «تو» نمیگویند و باادب و احترام شایسته یک بزرگسال با آنها رفتار میشود. همین است که هیئتمان نوجوان و جوان کم ندارد.
برای محمدامین شبهای تاسوعای هیئت جور دیگری صفا دارد و میگوید: در این شب حتی برای یک نفر هم جا نداریم، تا این حد مهمان میآید. از حالوهوای عزاداری هم که دیگر نگویم.
رضا مهرداد، جوان نوحهسرای هیئت نیز خلوص نیت اعضا را خیلی دوست دارد. او در سبک شور میخواند: از عزل در طلبت چشم ترم گفت حسین (ع) / هر کجا بال زدم، بال و پرم گفت حسین (ع) ...
منبر، ستون خیمه هیئت
حرفشان این است؛ «منبری واجب و سینهزنی مستحب است. هیئتی که منبری نداشته باشد یک جای کارش میلنگد.»
حجتالاسلام سید محمد تقیپور منبری قدیمی این مسجد و هیئت است. او پیشنهاد میدهد که منبریهای دیگر بیایند و قبل از ذکر مصیبت هر شب، نکاتی را در پیوند دین و زندگی ارائه کنند. میگوید: مسائل روز و تطابق انقلاب امام حسین (ع) و انقلاب اسلامی ما از واجبات منبرهای اینجاست. ذکر مصیبت بدون اشاره به این نکات فقط یادآوری حوادث تلخ گذشته است؛ ولی اثربخشی کاملی ندارد.
علیرضا ولیزاده، پیرغلام و آشپز موسپید این هیئت، ۲۷سال است که به این محله آمده است. هر محرم میآید و غذای نذری را طبخ میکند. البته خودش میگوید که حالا زحمات به دوش جوانترهاست ولی میآید و نظارتی دارد.
او اعتقاد دارد که غذای مجلس امام حسین (ع) به برکت خود حضرت است و خیروبرکت و طعمش با دیگر غذاها قابلمقایسه نیست. او میگوید: آقا امام حسین (ع) خودش به همه بخشهای مراسم لطف و نظر دارد.
آقا علیرضا البته به سبک قدیم، هر شب غذای نذری را در اصطلاح «کلمه» میدهد. چند سال پیش هم که در شهرآرا محله با او گفتوگو کردیم، در مورد این رسم توضیح داده بود.
او در اینباره میگوید: یعنی هر شب که با کمک اعضای هیئت و مردم حدود هزارو ۵۰۰ پرس غذا میپزیم، زمان طبخ میگوییم «خدایا دست از من/ برکت از تو/ عزت از فاطمه زهرا (س)» و دیگر میسپاریم به حضرت حق و غذا عالی میشود.
محمدعلی عدالتیپور، پیرغلام امام حسین (ع) از بزرگان مرحوم شده هیئت مانند؛ حاج حسین و حاج علی مهرداد، حاج احمد روشندل، حاج علی یوسفی پدر شهید حسین یوسفی یاد میکند و میگوید: خیلی از پیرغلامان قدیم این محله در میدان بار شاغل بودند. حدود ۴۵سال است که در این هیئت و قبلتر در هیئت ۷۲تن سینه زدیم و کنار هم بودیم. آدمهای اینجا همیشه خالص و مخلص بودهاند. تو و من نداریم، احترام بزرگتر هم همیشه سر جاست و دلخوری و اختلاف نیست. اگر هم بوده، همین که ریشسفیدی بگوید که رویهم را ببوسید، در همان لحظه روبوسی میکنند و تمام.
عزت و احترام برای کوچکترها
مجلس بانوان بهرسم هر ساله در مدرسه دخترانه «شادروان سمانه بنیهاشم» واقع در کوچه همجوار مسجد برگزار میشود. شهربانو سالاریان کبیر مسئول بخش بانوان هیئت انصارالرقیه (س) میگوید: جمعیت عزاداران زیاد است و فضای مسجد گنجایش ندارد برای همین حیاط مدرسه را فرش میکنیم.
هر شب که حدود هزارو ۵۰۰ پرس غذا میپزیم، زمان طبخ میگوییم خدایا دست از من/ برکت از تو/ عزت از فاطمه زهرا (س)
خانم سالاریان احترام به عزاداران و مداحی و منبری باکیفیت را علت استقبال بانوان هممحلی از این مجلس میداند و میگوید: ما بهخصوص در قسمت بانوان نوجوان و جوان زیاد داریم. اینجا میآیند و عزت و احترام میبینند.
مجلس امام حسین (ع) برای بچهها هم است. ما اجازه نمیدهیم کسی بچهها را دعوا کند و بگوید نکن و بنشین. یا مثلا اگر دختری بیرون از اینجا زیاد اهل حجاب سفتوسخت نباشد، وقتی که به این مجلس میآید خودش حالوهوای دیگری میگیرد و حجابش را کامل میکند. تازه فردا شب دوستانش را هم میآورد.
حس غربت نمیکنیم
محمد کبیری، یکی از عزاداران حاضر در مجلس، همراه فرزندش علی به مسجد آمده است. او درباره این محفل میگوید: سخنرانی و مداحی و سینهزنی اینجا عالی است. هر شب پذیرایی دارند؛ اما اگر نداشته باشند، بازهم شلوغ میشود؛ چون محفلی پرشور و بیریاست.
زکیه صالحی، مادر ملیحه و محبوبه از حاضران در مراسم میگوید: مداح و سخنرانی این مجلس خیلی خوب است و تأثیر خوبی روی فرزندانم داشته و اخلاقشان خیلی بهتر شده است. در کل فضای دوستداشتنی و صمیمانهای دارد که سر سوزنی حس غربت نداریم. بیشتر بانوان همسایه و هممحلی هستند و همدیگر را میشناسیم.
ساجده سالاریان چهارساله مسئول پخش قند است. مهدیه و زینب بچههای شش و هفتساله هم اینجا چوبپر دستشان گرفتهاند و مهمانان را به داخل راهنمایی میکنند. بهخاطر همین چوبپر و اینکه نقشی در مجلس دارند، چادربهسر میکنند و در همان لحظات ابتدایی مجلس خودشان را به اینجا میرسانند.
* این گزارش دوشنبه ۱۶ تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۰ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.