
تنها زن مشهدی ملیپوش فوتسال، زمینی برای تمرین ندارد
فاطمه حسینی، این روزها درست وسط رؤیای ورزشی دوران نوجوانیاش ایستادهاست. خانم گل لیگبرتر فوتسال شده و با تیمملی به مسابقات جامجهانی فوتسال راه یافتهاست؛ رؤیایی که از کودکی برای آن توپ میزد و حتی در نوزدهسالگی دور مستطیل سبز فوتبال را خط کشید و راهی سالن شد تا به آنچه آرزویش بود، نزدیکتر شود.
حالا او چندسالی است که با شماره ۳ تیمملی بهعنوان مهاجم در بازیهای زیادی شگفتیساز میشود و این روزها هم با تمرین زیاد به فکر رقمزدن شگفتی دیگری در جامجهانی فوتسال است.
حسینی تنها ملیپوش مشهدی فوتسال بانوان است و در لیگبرتر با شماره ۱۵ برای تیم نفت امیدیه جنوب توپ میزند و از بازی برای همین تیم با شانزدهگل به خانمگلی لیگ هم رسیده است؛ دختری ورزشکار از محله جاهدشهر که بهدنبال رؤیایش، بیشتر روزهای سال را دور از خانه و خانواده سپری میکند و موقعیت امروزش ترجمانی است از جمله «خواستن توانستن است.»
توپ بهجای اسباببازی
هرکسی که فاطمه حسینی را امروز در سالن پا به توپ میبیند، اگر کودکی او را هم دیده باشد، با خودش میگوید چقدر شخصیت امروزش نزدیک تصویر کودکیاش است. تصویری که خودش برایمان میسازد و میگوید: از وقتی پای راست و چپم را شناختم بهدنبال توپ بودم و حتی به وقت انتخاب اسباببازی هم باز توپ را انتخاب میکردم.
نه اینکه فقط خودش بگوید، اعظمخانم، مادرش هم از عشقی که دخترش به توپ داشت میگوید و اینکه اسباببازیهایش توپ بودند و همیشه در حیاط درحال دویدن دنبال توپ بود. مادرش خوب به یاد دارد چطور او برادرهایش را دریبل میزد و یکتنه توپ را وارد دروازه آنها میکرد. اصلا به خاطر همین بازیکردن فوتبال با برادرها در حیاط بوده که استعدادش کشف شدهاست.
فاطمه از اولین مسابقاتی که در آن توپ زده است، میگوید: آنقدر با برادرهایم، احمد و امین، داخل حیاط خانه بازی کردهبودم که وقتی در کلاس چهارم دبستان در مسابقات فوتسال محلات شرکت کردم، کلی گل زدم. بعداز چندسال دوباره در دوره راهنمایی در مسابقات فوتسال مدارس شرکت کردم و تیممان به مسابقات استانی راه پیداکرد.
همان روزها در مسابقاتی به همدان رفتیم که آنجا تعدادی استعدادیاب از تیم فوتبال برای تماشا آمده بودند. بعداز بازیها اسم من را بهعنوان یکی از بازیکنان تیمملی فوتبال کمتر از چهاردهسال رد کردند و از آن روز شدم ملیپوش.
کوچ از فوتبال به فوتسال
حسینی بعداز ملیپوششدن، برای اینکه روی چمن بدرخشد در مشهد سخت تمرین میکند. آن هم در روزهایی که مشهد، زمین چمنی که به بانوان اختصاص پیداکند، نداشت و او با همراهی برادرهایش و خانواده در پارک، روی آسفالت و سالن فوتسال توپ میزد و عرق میریخت.
با این تمرینات او به هافبکی تبدیل شده بود که به همتیمیهایش خوب پاس گل میداد. بهدنبال همین در سیزدهسالگی به تیم ملی فوتبال نوجوانان دعوت شد و با آن تیم قهرمان قاره کهن شدند. بعد از آن به تیم ملی فوتبال جوانان دعوت شد که مختص دختران کمتر از نوزدهسال بود. با این تیم هم در چند دیدار بینالمللی شرکت کرد که مقام سومی در مسابقات روسیه حاصل همان دوران است.
او در هجدهسالگی به تیم ملی فوتبال بزرگسالان دعوت میشود. بهدلیل همزمانی اردوی تیمملی با امتحانات پیشدانشگاهیاش از رفتن به اردو صرفنظر میکند و از فهرست بازیکنان خط میخورد. همانجا تصمیم میگیرد برای رسیدن به رؤیایش که خانم گلی و بازی در جامجهانی است وارد فوتسال شود. در بیستسالگی فوتسال را بهصورت حرفهای آغاز میکند.
حسینی از آن روز تاکنون بهعنوان فوتسالیست در تیمهای فوتسال سایپای تهران، خراسان، مس رفسنجان، حفاری اهواز، نفت آبادان و نفت امیدیه خوزستان پا به توپ شدهاست و با شگفتی که در تیم نفت آبادان در سال ۱۴۰۲ آفرید و در یک فصل ۲۱ گل زد، به تیمملی فوتسال بانوان دعوت شد.
حسینی همچنان بازیکن تیم نفت امیدیه است و بهترین خاطره همه این سالهایش در بازی برای این تیم و انتخابش بهعنوان خانم گل خلاصه میشود. بهمن سالگذشته بعداز شانزدهگلی که برای این تیم در مسابقات لیگ به ثمر رساند، با اختلاف یک گل بیشتر از رقیبش بهعنوان خانم گل لیگبرتر فوتسال انتخاب شد.
ملیپوش بدون حمایت در مشهد!
دوسالی است که حسینی با پیراهن شماره ۳ ملیپوش فوتسال است و امسال در مسابقات اردیبهشت که به میزبانی چین برگزار شد، با همتیمیهایشان مقام سومی آسیا را کسب کردند و به جامجهانی راه یافتند.
وقتی با عنوان مقام سومی در مسابقات آسیا به مشهد برگشتم، حتی اداره ورزش یک تبریک خشک و خالی هم برایم نفرستاد
مسابقات آنها در جامجهانی فوتسال آذر امسال آغاز خواهد شد و حسینی با لغو اردوی تیم ملی بهدلیل تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران، در مشهد بهدنبال جا برای تمرین است.
او که با تلاشهای خودش در این سالها به این موفقیت رسیده، حالا گلایهمند از این است که چرا در مشهد، از بانوان ملیپوشی، چون او حمایت نمیشود و میگوید: قرار بود روز جمعه ۲۳ خرداد اردوی تیم ملی برای مسابقات جامجهانی آغاز شود که جنگ رخ داد. از آن روز تا همین الان من بهدنبال سالن برای تمرین در مشهد هستم. بعداز گفتوگو با نهادهای مختلف در این مدت هنوز زمینی اختصاص پیدا نکرده است!
ازطرف دیگر وقتی با عنوان مقام سومی در مسابقات آسیا به مشهد برگشتم، حتی اداره ورزش یک تبریک خشک و خالی هم برایم نفرستاد. این درحالی است که برای سایر همتیمیهایمان در بقیه شهرستانها حتی پاداش اختصاص پیدا کردهاست و واقعا جای تعجب دارد که از تیم پسران که در مسابقات کشوری مقام آوردند، با شور و شوق فراوان استقبال شد و از من که تنها ملیپوش فوتسال بانوان این شهر هستم، نهتنها استقبالی نمیشود، حتی جای تمرین هم به من نمیدهند!
دعاهای پدر در حرم امامرضا (ع)
همانقدر که دل فاطمه حسینی از اداره ورزش و هیئت فوتبال در این شهر پر است، دلش به خانوادهاش گرم و قرص است که در این سالها همیشه حامیاش بوده و همراهیاش کردهاند.
خودش به مادرش که سالها با او در شهرستانهای مختلف راهی مسابقات میشد، اشاره میکند و میگوید: همچنان تماشاگر همه بازیهایم هست و، چون بیشتر روزهای سال به خاطر بازی در تیمهای جنوب در خانه نیستم، وقتی به خانه میرسم، مثل میهمان هوایم را دارد.
او از پدرش، سیدمحمد، هم میگوید که وقتی متوجه شده استعداد دخترش در فوتبال است، جلودارش نشده و همراهیاش کردهاست؛ «پدرم مثل مادر پای تماشای بازیهایم نمینشیند. تا متوجه میشود راهی مسابقات هستیم، خودش را به حرم امامرضا (ع) میرساند و ساعتها برای موفقیت من و همتیمیهایم دعا میکند.»
از او میخواهیم از آخرین آرزویش در فوتسال هم بگوید و اینکه آیا بعد از خداحافظی بازهم ورزشکار میماند؛ بدون لحظهای مکث میگوید دوست ندارد ورزشکار بماند، آن هم به این دلیل که در این سالها به خاطر ورزش حرفهای و سختیهایی که این راه داشت، از زندگی معمولی مانده و الان که ۲۷ سالش شده تفریح حسابی نداشتهاست.
آرزویش این است که فوتسال وارد المپیک شود و او بهعنوان ملیپوش، بازی در المپیک را هم تجربه کند.
* این گزارش چهارشنبه ۱۰ تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۵۹۹ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.