
مهدی خانی به یادشهدا رکورد جهانی ثبت کرد
تختهای را که دور آن سیم خاردار پیچیده شده بود، وارد صحنه کردند. بهدنبالش چند جوان، بلوکههای سنگین بتنی را کنار تخته گذاشتند. جمعیت با تعجب به تماشا نشسته بود. دو مرد پتکبهدست دو سوی تخته، قامت راست کردند.
تا اینجای کار، ذهنها سمت شکستن جداول بتنی با پتکهای آهنین کشیده شده بود،، اما با پیداشدن مردی با لباس چریکی و خوابیدنش روی تخته، د هانها به شگفتی باز ماند؛ شگفتیای که با گذاشتهشدن بلوکههای بتنی شصتکیلویی روی بدن مرد، بیشتر و بیشتر میشد.
بعد از بلوکهگذاری حالا نوبت نمایش آن دو مرد رسیده بود. با هر ضربه پتکی که بعداز چرخش در هوا به روی بلوکهها فرود میآمد، فریاد و جیغ، گود کشتی فاتح خیبر را پر میکرد. آخرین بلوکه که دونیم شد، مرد درمیان تشویق و هیجان حاضران از جا بلند شد و در مقابل حضار سر به تعظیم فرود آورد.
حالا او توانسته بود رکورد خوابیدن روی سیم خاردار و تحمل شکستن ۵۴۰ کیلو بتن را به ثبت برساند؛ رکوردی که به نیت زندهنگهداشتن فداکاری شهدایی که روی سیمهای خاردار خوابیدند تا همرزمانشان به سلامت از میدان مین عبور کنند، زده شد. این رکورد در سال۱۳۹۶ پهلوان مهدی خانی را در یک روز صاحب دو عنوان کرد؛ پهلوانی و مرد آهنین ایران.
این افتخارآفرینی و کسب موفقیتهای دیگر، بهانهای شد تا با این شهروند محله سیدرضی گفتوگو کنیم.
مصدومیت و پایان راه فوتبالیستشدن
مهدی خانی را اولینبار در همایش ویلچررانی جانبازان آسایشگاه امامخمینی (ره) دیدم. او آنجا مجری برنامه بود. وقتی کارشناس ورزشی منطقه از افتخارات و ثبت رکوردها و قهرمانیهایش برایم گفت، باورش کمی سخت بود. مهدیآقا، ورزشکاری که به حرمت قدوم جانبازان قطع نخاعی در آسایشگاه، بوسه بر خاک میزند، خودش از قهرمانان و افتخارآفرینان این شهر است و رکوردشکنیاش در سطح جهانی ماندگار شده است.
او این روزها سخت مشغول تمرین برای ثبت رکوردهای تازه است. برادران بزرگترش همه رزمی کار بودند و اهل ورزش. سیزدهساله بود که بههمراه برادرش، علیاکبر، برای تمرین کاراته به مسجد صاحبالزمان (عج) محله سرشور میرفت. چند مقام اول و دومی استانی از افتخارات دوره نوجوانی اوست.
در شانزدهسالگی یک روز که در زمینهای خاکی محله طلاب مشغول دویدن بهدنبال توپ بود، جوان رهگذری با دیدن تند و فرزیاش در میدان، صدایش زد و از او خواست در تیم فوتبالی به نام «شهیدان صارمی» توپ بزند. بهاینترتیب او درکنار ورزشهای رزمی و دفاع شخصی به سراغ فوتبال رفت و استعدادش را در آن رشته هم پیدا کرد.
مهدی بازی در تیمهای شهیدان صارمی، ابومسلم، شاهین و شموشک نوشهر را تا لیگ دسته یک ادامه داد تا زمانیکه آسیب دید و فوتبال حرفهای را در بیستوششسالگی برای همیشه کنار گذاشت، اما این رشته ورزشی را با مربیگری در مدارس فوتبال ادامه داد.
تلنگری در خانه شهید
ایستادن در موقعیت امروزی و ثبت رکوردی متفاوت به یک دیدار برمیگردد، حضور در خانه علیرضا دلبریان (روایتگر دفاع مقدس) و روایت یک ایثار؛ «میدانستم این راوی جنگ یک طبقه از منزلش را به نگهداری یادگاریهای شهدا اختصاص داده است.
ایشان در آن خانه برایم داستان شهدایی را گفت که برای ردشدن دیگر همرزمان از میدان مین، روی سیمهای خاردار میخوابیدند و ضمن بهجانخریدن شهادتی سخت، مسیری بیخطر برای عبور امن دوستانشان درست میکردند. شاید خیلی از مردم ما از این فداکاری بینظیر بیخبر باشند. همانجا بود که تصمیم به ثبت رکوردی جهانی گرفتم تا از این راه، یاد و نام آن شهیدان را زنده نگه دارم.»
شکستن بتن با پتک، بارها و بارها به دست رزمیکارها انجام شده بود، اما خوابیدن روی سیم خاردار و شکستن بتن درحالیکه روی بدن فرد قرار دارد، تابهحال سابقه نداشت؛ کاری که خانی تصمیم به عملیکردن آن گرفت.
شروع سخت یک تصمیم
مهدی برای عملیکردن تصمیم خود ابتدا تحقیق کرد. وقتی مطمئن شد کسی این رکورد را نزده است، با تهیه تختهای و کشیدن سیمخارداری روی آن، کار را شروع کرد؛ «اولینباری که میخواستم روی سیم خاردار بخوابم، خیلی سخت بود. واقعا اذیت شدم. همسرم بهشدت مخالف بود، اما من تصمیم خودم را گرفته بودم. آن زمان از دو پسرم خواستم که برای سنجش تحمل سنگینی وزن روی پاها و سینهام بنشینند.»
تا یک ماه کار روزانه خانی شده بود تمرین خوابیدن روی تخته سیمخاردار و تحمل سنگینی وزن بچهها روی بدن. او کمکم بهسراغ بلوکههای بتنی رفت تا قدرت بدنیاش را با بلوکه شصتکیلویی هم بسنجد؛ «اوایل که تعداد بلوکهها کم بود، پسرم امیرحسین آنها را روی بدنم میگذاشت، اما بعد بچههای باشگاه پای کار آمدند. تمرین شکستن بتنها را هم در فضایی بیرون از منزل به دور از چشم زن و بچهام انجام میدادم، مبادا با استرس و نگرانی خانواده، دلم بلرزد و از ادامه راه منصرف شوم.»
پهلوانی که لقب «مرد آهنین» گرفت
سالن گلسا نخستین محل اجرای آزمایشی مهدی خانی بود؛ اجرایی که در میان بهت و ناباوری و ترس و هیجان تماشاچیها ختم به خیر شد؛ گرچه چندنفری در قسمت بانوان ازجمله همسر آقامهدی از ترس و هیجان از حال رفته بودند و آب قند به کار آمده بود. در آن برنامه که ویژه رزمیکارها و پیشکسوتهای گود زورخانه بود، بسیاری از استادان ورزشی و پهلوانان سرشناس هم حضور داشتند.
اولینباری که میخواستم روی سیم خاردار بخوابم، خیلی سخت بود. واقعا اذیت شدم اما تصمیم خودم را گرفته بودم
مهدی خانی تعریف میکند: هیچکس حتی مجری از نحوه اجرا خبر نداشت. تخته و بهدنبالش بتنها که به صحنه آورده شد، متوجه شدند قرار است چه اتفاقی بیفتد. آنوقت بود که یکی دو نفر از پهلوانان ازجمله مرحوم پهلوان دهقان و استاد محمدی جلو آمدند و اصرار کردند از این کار منصرف شوم. آن دو از سنگینی بتنها گفتند و اینکه ضربهها میتواند قلبم را از تپش بیندازد و.... به آنها اطمینان دادم تمرین کردهام و خواستم برای موفقیتم دعا کنند.»
بعد از آن اجرای موفق بود که مهدی خانی ازسوی هیئت ورزشهای رزمی و ورزشهای زورخانهای مفتخر به دو عنوان شد؛ پهلوان و مرد آهنین ایران.
داستان بلوکههای کهنه و دستهگل شاگردان
آبان سال۹۶ همزمان با افتتاح گود کشتی «فاتح خیبر»، رکوردی بیبدیل هم ثبت و به نمایش گذاشته شد. این نمایش در جهان بینظیر بود و نفس تماشاگرها را در سینه حبس کرد. در این روز، پهلوان خانی در حضور نماینده ثبت رکورد های کشور و دو داور همراهش، نمایش خوابیدن روی تخته سیمخاردار و شکستن بتنها را اجرا کرد و بعد از سلامت ورزشکار و تأیید پزشک، این کار برای نخستینبار در جهان انجام شد.
خانی دوست دارد از دستهگلی که شاگردهایش آن روز به آب دادند هم برایمان بگوید. او به خاطر مشغله زیاد، تهیه و خرید بتنها را به چند تن از شاگردهایش محول کرده بود و آنها کاری کردند که او زیر سنگینی بتنها و ضربات سهمگین و ممتد پتک فقط و فقط به تنبیه شاگردهایش فکر میکرد؛ «روز مسابقه وقتی بچهها رفته بودند برای خرید، فروشنده دو نوع بلوکه پیشنهاد داده بود. یکی ارزانقیمت، اما کهنه و دومی تازهپخت، اما کمی گرانتر.
بچهها برای خوشخدمتی بلوکههای کهنهپخت را که قیمت کمتری داشت، خریده بودند، درحالیکه بلوکه کهنه مثل سنگ، سفت و محکم است و خردکردنش، سخت. از شانس من، آن روز باران هم گرفت و در مسیر بلوکهها خیس شده بود. برای همین زمانی که داور آنها را روی باسکول وزن کرد، هر کدام از شصتکیلو وزن عادی بیشتر شده بود. سنگینی بلوکهها از یک طرف، سفت و سخت جانبودنشان از طرف دیگر باعث شده بود موقع ضربخوردن به راحتی نشکنند.
یک دقیقه و ۵۶ ثانیه در آن وضعیت، زمان کمی نبود، درحالی که رکورد شکستن همین تعداد بلوکه در اجرای سالن گلسا فقط هفدهثانیه زمان برده بود. تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل!»
خانی درحالیکه با یادآوری آن روز خنده بر گوشه لبش نقش میبندد، میگوید: خلاصه من زیر ضربات پتک آنقدر زمان داشتم که فقط و فقط به تنبیه بچهها فکر کنم!
به نام پدر و یک ایثار
حاجعلیاصغر خانی، پدر مهدی، روزگاری از خوانین و بزرگان تربتجام بوده است. او اواخر عمر به بیماری لاعلاجی مبتلا و ششماهی در یکی از بیمارستانهای مشهد بستری شد.
مهدی که در تمام مدت بیماری پدر، چون پرستاری کنارش بوده است، تعریف میکند: وقتی پدرم که زمانی در تربتجام برای خودش کسی بود، در اوج غربت به رحمت خدا رفت، با خودم عهد بستم همه تلاشم را به کار گیرم تا نام او را زنده نگه دارم.
وقتی در روز ثبت رکورد در گود فاتح خیبر، برنامه به خیر و سلامتی اجرا شد و مجری، ثبت نخستین رکورد جهانی خوابیدن روی سیم خاردار و شکستهشدن ۵۴۰کیلو بتن را از پشت بلندگو اعلام کرد، حس کردم به آرزویم رسیدهام.
تلاش برای ثبت رکورد پرش از گوی آتشین
هنرنمایی و توانمندی مهدیآقا به اینجا خلاصه نمیشود. او در اختتامیه ورزشهای همگانی شهرداری مشهد در سال۱۴۰۳، یک رکورد جدید ثبت کرد. این ورزشکار آماده با اجرای نمایش پرش از حلقه آتشین، توجه مخاطبان را به خود جلب کرد.
خانی فیلم آن اجرا را از گوشی همراهش به ما نشان میدهد و تعریف میکند:، چون خودم در حال حاضر مسئول ثبت رکوردهای استان خراسانرضوی هستم، به ثبت رکورد علاقه دارم و درباره ورزشهایی که رکوردشان هنوز ثبت نشده است، تحقیق میکنم.
در زمینه پرش از حلقههای آتشین هم وقتی فهمیدم کسی این کار را نکرده است، تمریناتم را با پرش از یک حلقه آتشین شروع کردم و تا الان که در یک تمرین از سی حلقه عبور میکنم، آن را ادامه دادهام. قصد دارم بعد رسیدن به چهلحلقه، این رکورد را به ثبت برسانم.
تمریناتم را با پرش از یک حلقه آتشین شروع کردم و تا الان که در یک تمرین از سی حلقه عبور میکنم، آن را ادامه دادهام
شکستن اجسام سنگین مانند تختههای بتنی و سنگ، بین رزمیکاران کار غریبی نیست، اما دونیمکردن سنگهای آتشین و گداخته را قرار است برای اولینبار این رکوردشکن محله سیدرضی انجام دهد و با شکستن رکوردی دیگر، نام خودش را میان رکوردداران جهان به ثبت برساند.
دعوت عصر جدید را رد کردم
بعداز اجرای گود زورخانه فاتح خیبر و ثبت رکورد، فیلم شکستهشدن جداول بتنی به شیوهای که توصیفش آمد، چنان در فضای مجازی و پیامرسانهای ملی و غیرملی غوغا به پا کرد که آوازهاش به پایتخت هم رسید. داستان از این قرار بود که یک روز از برنامه «عصر جدید» با پهلوان خانی تماس گرفته و گفته شد که خانم نونهالی اجرای شما را دیده و تأیید کرده است.
این تأیید، زمینه دعوت تلفنی برای اجرای اختصاصی در مراسم اختتامیه برنامه عصر جدید را برای او فراهم کرد. همهچیز خوب پیش میرفت تا رسید به این پرسش که از نیروهای ماوراءالطبیعه و اجنه که کمک نمیگیری؟ طرح این سوال از سوی کارشناس برنامه موجب ناراحتی خانی شد. او در جواب با یک جمله که «چیزی که شما میگویید، کار مرتاضهای هندی است!» گفتوگو را تمام کرد.
ثبت در گینس، اسپانسر میخواهد
«گینس در ایران نمایندگی ندارد و داور موردتأییدی نیز به ایران نمیفرستد. ثبت رکورد در گینس برای ایرانیها بسیار هزینهبر است.» اینها را خانی میگوید و ادامه میدهد: افراد خواهان ثبت رکورد از ایران، باید مبلغ موردنظر را به حساب مؤسسه بریزند و درصورت موافقت شرکت، به یکی از کشورهای امارات یا ترکیه بروند تا درصورت تأیید داور، ثبت رکورد انجام شود. با این بیثباتی و افسارگسیختگی قیمت دلار، امکان سفر برای ثبت رکورد در کتاب گینس برای من تقریبا غیرممکن است، مگر اینکه اسپانسری پیدا شود.
خانی که بارها ازسوی نهادها و ارگانهای مختلف برای اجرای این رکوردشکنی در مراسم مختلف دعوت شده است، از فیسبیلالله بودن این حضورها میگوید و از پیداشدن یک اسپانسر که مهدیآقا بنا به دلایلی با او کار نکرد؛ «از ابتدای شروع تمرینات و حتی در لحظه اجرا، یک نوحه مخصوص پخش میشود و لباسم هم لباس چریکی سبز است، اما در قرارداد اسپانسری که گفته شد، طرف مقابل از من خواست بهجای آن نوحه، موسیقی شاد پخش شود و لباسی هم که آنها میگویند بر تن کنم، اما من بنا به باورهایی که دارم، از خیر ۳۰میلیونتومان گذشتم و برای اجرا نرفتم.»
* این گزارش چهارشنبه ۲۸ خردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۵۹۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.