
گام بلند سمیرا مقنی در نخستین رقابت
همانطورکه روی تاتامی، بیهیچ تردیدی برای حمله یا دفاع تصمیم میگیرد، در گفتوگو هم محکم و مطمئن صحبت میکند. سمیرا مقنی، دختر هفدهسالهای که تنها سه ماه از ورودش به دنیای جودو میگذرد، با چنان انگیزه و علاقهای از مسیرش حرف میزند که انگار سالهاست در این راه قدم برداشته.
از کودکی دل در گرو ورزشهای رزمی داشته و حالا جودو برایش چیزی بیشتر از یک رشته ورزشی است؛ مسیری است که تصمیم دارد تاآنجاکه امکانش باشد در آن بماند. سمیرا بهتازگی در اولین تجربهاش، مدال سومی مسابقات کشوری جودو و دفاع شخصی در رده نوجوانان و جوانان را به دست آوردهاست.
- چه زمانی متوجه شدی به ورزش علاقه داری؟
از کودکی عاشق ورزش بودم. تاجاییکه یادم میآید، مدام از در و دیوار بالا میرفتم و یکجا بند نمیشدم. مادرم وقتی دید انرژی زیادی دارم، من را در کلاس ژیمناستیک ثبتنام کرد. چندسالی در این رشته ماندم و بدنم بهخاطر تمرینات آن دوره، انعطاف زیادی پیدا کرد.
- چه شد که از ژیمناستیک به سمت ورزشهای رزمی رفتی؟
همیشه عاشق فیلمهای هیجانی و رزمی بودم. احساس میکردم این فضا بیشتر با روحیهام سازگار است. بعد از چندسال ژیمناستیک، به کلاس تکواندو رفتم. آنجا هم جدی تمرین کردم و موفق شدم چند مدال استانی بگیرم.
- و جودو انتخاب بعدیات بود؟
بله. یکی از دوستانم بعد از مدرسه به سالن استاد اصغر دهقان در خیابان شهیدآوینی میرفت. همیشه از کلاسهای جودو و فضای صمیمی آنجا تعریف میکرد. یک روز با او رفتم تا از نزدیک فضا را ببینم و همان جلسه اول، هم جذب فضای کلاس شدم و هم عاشق جودو. همانجا تصمیم گرفتم این رشته را جدی دنبال کنم.
- بهترین دستاوردت در این مدت چیست؟
ماه گذشته در مسابقات کشوری جودو و دفاع شخصی در رده سنی نوجوانان و جوانان موفق شدم مدال سوم را کسب کنم. این مدال برایم خیلی ارزش دارد؛ چون نهتنها اولین مدالم در جودو بود، بلکه در سطح کشوری و در رقابتی جدی به دست آمد.
- خانوادهات چطور با مسیرت همراه شدند؟
در خانواده ما کسی بهطور حرفهای ورزش نکرده، اما از همان ابتدا کاملا از من حمایت کردند. وقتی دیدند جدی هستم و با علاقه تمرین میکنم، پشتم ایستادند و هزینههای مسابقه و لباس را پرداخت کردند.
- دوستانت در کلاس ورزشی تو را چطور میشناسند؟
رابطه ما در کلاس جودو خیلی صمیمی است. مثل یک خانواده هستیم. بچهها من را بهعنوان فردی حامی میشناسند. سعی کردهام فقط به خودم فکر نکنم. اگر حین تمرین به نکتهای برسم، حتما با دیگران درمیان میگذارم. دلم میخواهد همهمان کنار هم پیشرفت کنیم.
- فکر میکنی ضعفی هم داری؟
در حالت عادی خیلی صبورم و معمولا روی احساساتم کنترل دارم. اما اگر عصبانی شوم، دیگر آن کنترل را ندارم. بچهها گاهی از همین موضوع به من گلایه میکنند.
- هدف و آرزویت در این ورزش چیست؟
همیشه دلم میخواهد چیزهایی را که یاد گرفتهام، به بقیه آموزش بدهم. فکر میکنم استعداد خوبی در این زمینه دارم. دلم میخواهد یک روز یکی از استادان مطرح این رشته شوم.
* این گزارش دوشنبه ۱۲ خردادماه ۱۴۰۴ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.