
تا پیش از فراگیر شدن رسانههای عمومی، شعر به عنوان اصلیترین ابزار اطلاعرسانی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی، محل توجه بود. رویدادها و حوادث در میان عموم مردم، بیشتر با قالب ادبی شعر منتشر و بهدلیل خاص بودن این قالب، سینه به سینه منتقل میشد و بار انتقال اطلاعات از یک نسل به نسل بعد را بر دوش میکشید. دربار سلاطین، شاهد حضور شعرای توانایی بود که در مواقع گوناگون، به سرودن شعر درباره فضایل حکام و دیوانسالاران مشغول بودند و بدینسان نقش آنها را در تاریخ جاودانه میکردند.
این روند، سبب شکل گرفتن منصبی در دربار حکمرانان به نام «ملکالشعرایی» شد؛ منصبی که آن را یکی از شاعران موردتوجه و البته توانمند دربار برعهده میگرفت و علاوه بر نظارت بر کیفیت اشعار سروده شده توسط دیگر شاعران، خود نیز در مناسبتهای گوناگون و مجالس رسمی، موظف به سرودن شعر بود و گاه برخی مسئولیتهای سیاسی و اداری نیز برعهده وی نهاده میشد.
شکلگیری منصبی با عنوان «ملکالشعرا» در آستانقدسرضوی، اقتباسی از وجود این کسوت در دربارهای ازمنه قدیم بود و از دوره قاجار باب شد. روال انتصاب ملکالشعرای آستانقدس به این ترتیب بود که نایبالتولیه وقت، شاعر منتخب را به دربار معرفی و شاه نیز معمولا حکم ملکالشعرایی را به نام این شاعر صادر میکرد و مخالفتی با آن ابراز نمیداشت.
درباره تاریخ دقیق تأسیس این منصب، اطلاعی در دست نداریم. نخستین ملکالشعرای شناختهشده آستانقدسرضوی، میرزا مینای تربتی است که تا زمان درگذشت در ۱۲۴۶ خورشیدی این مسئولیت را برعهده داشت و پس از وی، به ترتیب محمدکاظم صبوری، محمدتقی بهار، محمدحسن میرزانادری و دکترقاسم رسا در آستانقدس عنوان ملکالشعرایی داشتند و با درگذشت مرحوم رسا، عملا این منصب قدیمی و هنری تعطیل شد.
آنچه بهانه نگارش گزارش پیش روی شماست، همزمانی این ایام با صدور فرمان ملکالشعرایی میرزامحمدکاظم صبوری، مشهور به ملکالشعراصبوری، توسط ناصرالدینشاه قاجار در نیمه دوم اردیبهشتماه سال ۱۲۵۶ خورشیدی است.
این فرمان قدیمیترین فرمان ملکالشعرایی آستانقدس محسوب میشود که امروزه در دسترس ماست. البته چندی پیش تولیت آستان قدس رضوی در نشستی بیان کرده بود که قرار است سنت ملک الشعرایی آستان قدس رضوی رادوباره احیا کنند که امیدواریم این اتفاق هرچه زودتر رخ دهد.
منصب ملکالشعرایی در آستانقدسرضوی هم از لحاظ معنوی، هم از جنبه مادی، مزایای زیادی برای شاعر داشت. از طرفی، موقعیت ممتاز و رسانهای ملکالشعرا باعث میشد که حکام و نایبالتولیهها در انتخاب صاحب این منصب، جانب احتیاط را از دست ندهند و عموما افراد منتسب به خودشان را به این مقام برسانند. این رویه باتوجهبه غنای شعری خراسان و تعدد شاعران نامور در آن، چندان اسباب دردسر نبود و ملکالشعراهای برگزیده عموما شعرای توانای عصر خود بودند.
جالب است بدانید که موقعیت این منصب، باعث برخی درگیریها بین تعدادی از شعرا که مدعی جایگاه برتر بودند، میشد. مشهورترین نزاع در این زمینه، نزاع میان «سرایی»، ملقب به «امیرالشعرا»، با محمدتقی بهار و پس از وی، محمدحسن میرزانادری بود. «سرایی» اعتقاد داشت که از نظری شعری و توانمندی ادبی، بر آن دو غلبه دارد و باید مقام ملکالشعرایی آستانقدس از آن وی باشد.
اما سرایی به این آرزو نرسید و شاید نزاعهای دائمی وی، نایبالتولیهها را برای انتخاب وی دچار تردید کرد. ملکالشعرای آستانقدس از خزانه آستانه مواجب میگرفت و گاه در مراسم جشن و سلام، خلعت یا پاداش درخور دیگری دریافت میکرد. در ادامه به معرفی مختصر ملکالشعراهای شناختهشده آستانقدس میپردازیم.
زاده تربتحیدریه بود. مینای تربتی در جوانی با بزرگان زادگاهش حشر و نشر داشت، اما بعد از بروز اختلاف با حاکم تربتحیدریه و هجو گفتن وی در خلال یک قصیده، ناچار جلای وطن کرد و به مشهد رفت. او بهدلیل طبع شعری بسیار قوی و توانایی در بداههگویی، خیلی زود در میان شعرای حاضر در مشهد شناخته شد و در ردیف بهترین آنها قرار گرفت.
طولی نکشید که بهدلیل سرآمدی در انواع شعر و بهویژه تبحر در سرودن مادهتاریخ که در آن زمان در ردیف اصلیترین تواناییهای شعرای زبردست بود، بهعنوان ملکالشعرای آستانقدس برگزیده شد و تا پایان عمر این سمت را داشت.
ملکالشعراصبوری در مشهد زاده شد. افضلالملک در «ظفرنامه عضدی» او را «حکیم دانشمند، فاضل سربلند، نقاد بصیر، وقاد خبیر، پوشنده خفتان فضل و کمال» و «فرزدق و حسّان خاندان مرتضوی» توصیف میکند.
صبوری حدود یک دهه بعد از درگذشت مینای تربتی به پایمردی و اشاره مستشارالملک به مقام ملکالشعرایی آستانقدسرضوی رسید. میرزا محمدکاظم قصیدهای مشهور در منقبت امیرالمؤمنین (ع) با مطلع «ز روی لطف مرا یاد کرد روزی یار/ به سوی خویشتنم فرمود از وفا احضار» دارد که برخی آن را مقدمه واگذاری سمت ملکالشعرایی به وی میدانند. او در ۱۲۸۳ خورشیدی به مرض وبا درگذشت.
مشهور به ملکالشعرابهار، فرزند ملکالشعرا صبوری بود و بعد مرگ پدر، با فرمان مظفرالدینشاه بهعنوان ملکالشعرای آستانقدس برگزیده شد. این انتخاب مخالفانی مانند «سرایی» داشت، اما به جایی نرسید و بهار نیز با وجود جوانی به نیکویی از عهده کار برآمد.
ملکالشعرابهار بهدلیل فعالیتهای سیاسی، تحت تعقیب قرار گرفت و ناچار به تهران رفت
او بعدها به جرگه مشروطهخواهان پیوست و در انتشار جریده زیرزمینی خراسان با سیدحسین اردبیلی همکاری نزدیک داشت. ملکالشعرابهار بهدلیل فعالیتهای سیاسی، تحت تعقیب قرار گرفت و ناچار به تهران رفت و دیگر نتوانست ملکالشعرای آستانقدس باشد. بهار فعالیتهای سیاسی داشت و مدتی استاد دانشگاه بود. او به مرض سِل درگذشت.
از نوادگان علیقلیخان افشار، برادرزاده نادرشاه و مشهور به عادلشاه بود. محمدحسینمیرزا در مشهد متولد شد و دوران کودکی را در نجف گذراند و بعدها به زادگاهش بازگشت. وی طبع شعری عالی داشت و موردحمایت حاجحسین ملک بود.
در سال ۱۲۹۱ خورشیدی و بهدنبال رفتن ملکالشعرابهار به تهران، محمدحسین میرزانادری بهعنوان ملکالشعرای آستانقدس برگزیده شد. از وی علاوه بر دیوان اشعار، کتابی با عنوان «ظفرنامه نادری» منتشر شده که در برگیرنده حوادث دوره افشاریه است. محمدحسین میرزا که به «شازده» هم مشهور بود، اول بهمن ۱۳۲۳ در مشهد درگذشت و در حرمرضوی دفن شد.
در تهران متولد شد و در حدود سال ۱۳۰۰ خورشیدی با خانوادهاش به مشهد مهاجرت و در این شهر توطن اختیار کرد. رسا در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، طبابت را فراگرفت و تا پایان عمر، شغل اصلی وی پزشکی بود؛ بااینحال، طبع شعری عالی داشت و بهدلیل حافظه فوقالعادهاش در محافل شعری زبانزد بود.
دکترقاسم رسا در سال ۱۳۲۳ و در پی درگذشت محمدحسینمیرزا نادری، به عنوان ملکالشعرای آستانقدسرضوی برگزیده شد و تا پایان عمر، این سمت را عهدهدار بود. از وی اشعار بسیاری بر رواقهای حرمرضوی، از جمله رواق دارالاخلاص باقی است.
شاید در نگاه اول چنین به نظر برسد که مسئولیت ملکالشعرایی در سازمان اداری و خدماتی آستانقدس، صرفا مسئولیتی تشریفاتی بوده و به امور خدماتی ربطی نداشته است.
این نگاه از آنجا ناشی میشود که در برخی متون، مانند فرمان ملکالشعرایی میرزامحمدکاظم صبوری به این موضوع صراحتا اشاره و آن را مسئولیت اصلی ملکالشعرا دانستهاند: «غدغن نمایند که منسوبین آستان عرشآیین، رتبت و حرمت مشارالیه را مرعی داشته، در مجالس رسمیه حضرتی و اعیاد عظیمه ملتی، از قصاید غرّا و تقریضات شیوای عالیجناب مشارالیه محظوظ و بهرهمند باشند.»
بااینحال، چنانکه در اسناد و کتیبههای حرممطهررضوی پیداست، مسئولیت ملکالشعرا به سرودن و خواندن شعر مناسبتی محدود نبود و او وظیفه داشت اشعار موردنیاز را در حوزههای دیگر حرممطهر نیز تأمین کند.
بخش عمده کتیبههای موجود در حرم امامرضا (ع)، از قاجاریه به اینسو، توسط ملکالشعرای آستانقدس سروده شده است؛ چنانکه میرزامینای تربتی، کتیبه تعمیر مسجد گوهرشاد را سرود یا ملکالشعراصبوری سرایش کتیبه ورودی ایوان ساعت را که مربوط به تعمیرات حرممطهر و شهر مشهد است، برعهده گرفت. اشتغال به سرایش کتیبه، بخشی از هنر شعرای آن عهد برای امرار معاش بود و عمومیت فراوانی داشت. ملکالشعرای آستانقدس نیز از این قاعده مستثنا نبود.
امروزه برخی از معدود آثار شعری ملکالشعراهای آستانقدس را میتوان در تعدادی از بناهای قدیمی مشهد دید. بهعنوان نمونه باید به کتیبه آبانبار «حوض چهلپایه» در بازار فرش مشهد اشاره کنیم که امروزه همچنان باقی و سروده ملکالشعراصبوری است و نام وی هنوز بر بیت آخر کتیبه که ماده تاریخی آن را هم در بر میگیرد، دیده میشود: «چو شد تمام بتاریخ سال گفت صبوری/ دهاد اجر ببانی ز لطف ساقی کوثر» (۱۳۰۶ قمری).
* این گزارش چهارشنبه ۲۴ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در شماره ۴۴۹۰ شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.