کد خبر: ۱۱۹۹۱
۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۴
مخترع آچارفرانسه محله گلشهر!

مخترع آچارفرانسه محله گلشهر!

سرگرمی حسن قاسمی فوق‌لیسانس مهندسی هوافضا، اختراع بالگرد و هواپیماست. شغلش هم هر روز یک چیز است؛ «کارگر روزمزد ساختمان»، «جوشکار»، «گچ‌کار»، «نویسنده» و... می‌گوید: «آچارفرانسه هستم.»

کوشا، پرانرژی، خاص و اهل ریسک؛ اصلا خود «آقای تجربه» است. در هر کاری دستی دارد و جسورانه پی خواسته‌اش می‌رود. فوق‌لیسانس مهندسی هوافضا، گرایش سازه دارد و سرگرمی‌اش، اختراع بالگرد و هواپیماست. شغلش هم هر روز یک چیز است؛ «کارگر روزمزد ساختمان»، «جوشکار»، «گچ‌کار»، «کاشی‌کار»، «سنگ‌کار»، «سوپروایزر»، «مدیر فروش»، «نویسنده کتاب»، «دبیر مجله» و بی‌نهایت هنرِ دیگر که از انجام هیچ‌کدام ابایی ندارد؛ مثلا می‌توانید او را صبح‌ها در لباس یک کارگر ساختمانی ببینید که آجر، بالا و پایین می‌کند و عصر‌ها کت‌و‌شلوارپوشیده پشت میز تدریس حاضر می‌شود.

دلیل همه اینها را هم می‌توان صرفا علاقه به کار و کسب تجربه‌های تازه در هر لحظه عنوان کرد. ابوالمشاغل گزارش پیش‌رو، اما شغل ثابتش «مدیریت شرکت کلینیک ساختمان» است و بعدازظهر‌ها هم «تدریس در آموزشگاه هوانوردی».

«حسن قاسمی» که سال ۱۳۶۷ در محله قهوه‌خانه عرب متولد شده، اکنون ساکن گلشهر است. همه‌چیز را خیلی زود شروع کرده است و اکنون موقعیت خودش را این‌گونه توصیف می‌کند: «درکل، آچارفرانسه هستم.» نخست با او به‌عنوان یک مخترع در حوزه هوافضا هم‌کلام می‌شویم؛ استعدادی که از همان کودکی در او شکوفا شده است، اما بحث به جا‌های دیگری هم کشیده می‌شود؛ به حرفه‌هایی که او تجربه کرده و منبع درآمدی که امروز از قِبَلِ این حِرَف دارد.

 

اختراع فرغون برقی در دوازده‌سالگی

به‌گفته خودش، یک آرزوی ساده کودکانه در دوازده‌سالگی بهانه‌ای می‌شود تا او برای تحقق آرزویش دست‌به‌کار شود. قاسمی که پول خرید دوچرخه را نداشته، تصمیم می‌گیرد یک فرغون برقی اختراع کند تا با بچه‌های محله در خیابان دوری بزنند؛ «چرخ‌های فرغون با بلبرینگ حرکت می‌کرد که آنها را همراه چندتا از بچه‌های محل به تعمیرگاهی در پنجراه بردیم و مجانی برایمان جوش داد.

 بعد باید به آن، برق وصل می‌کردیم تا خودکار به‌راه بیفتد. برای برقی کردن آن هم از آرمیچر کوچکی استفاده شد که جواب نداد؛ برای همین چندنفری موتور کولر همسایه را بلند کردیم که با تسمه بلبرینگ روی آن نصب شد، اما چون اطلاعات برقی نداشتیم، کار نکرد.»

این می‌شود که او و دوستانش دنبال راه‌حل دیگری می‌روند؛ «چهار، پنج تا سه‌راهی از همسایه‌ها قرض گرفتیم و به هم وصل کردیم تا به کمک آن بتوانیم موتور را روشن کنیم. سرانجام موتور روشن شد و فرغون برقی ما هم راه افتاد.» آنها که از این موفقیت بی‌نهایت خوشحال بودند، تصمیم می‌گیرند حسابی، سواری کنند؛ «ابتدا خودم سوار فرغون شدم و با آن دوری زدم. بعد همراه برادر و خواهرم درون آن نشستیم.

هنوز مسیری را طی نکرده بودیم که به‌دلیل سنگینی وزنمان، از موتور دود بلند شد و ماحصل همه آن تلاش‌ها بی‌نتیجه ماند.» پس از آن قاسمی روی اختراعات کوچک‌تر متمرکز می‌شود؛ «روی بُرد‌های الکترونیکی مانند آژیر زدن، زنگ‌زدن، زنگ‌اخبار و... کار کردم؛ در دوره دبیرستان هم با کمک دبیر فیزیکم سعی کردیم از روی فرکانس صدا، چهره افراد را ترسیم کنیم که به نتیجه نرسیدیم؛ چون خیلی عمیق و تحقیقاتی‌تر از آن چیزی بود که فکر می‌کردیم و بعدش هم کنکور شد و کلا بی‌خیال این دست اختراعات شدم.»

 

مخترع محله گلشهر که جدا از ساخت پهباد، کارگری و نویسندگی نیز کرده است

 

مجموعه‌داری

کنجکاوی‌های حسن قاسمی تنها به دنیای برق و الکترونیک معطوف نمی‌شده. طبیعت و جانوران هم بخشی از علاقه‌مندی‌های نوجوان گلشهری آن روز‌ها بوده؛ «در دوره راهنمایی، کلکسیونر‌دار بودم؛ کلکسیون‌های چوب و برگ و انواع حشرات. این کلکسیون‌ها آن‌قدر کامل بود که حتی برای آنها، از آموزش‌وپرورش هم جایزه گرفتم و تقدیر شدم.»‌

می‌گوید: «انواع چوب‌ها را در ابعاد ۵ در ۵ جمع‌آوری کرده بودم. برگ‌های مختلف را هم جمع می‌کردم، اما نگهداری حشرات برایم لذت دیگری داشت؛ ۵۰‌عنوان حشره از هزارپا گرفته تا رتیل، ملخ، سوسک، زنبور و... را با توضیحاتشان روی مقوایی چسبانده بودم. این حشرات را از باغ‌های اطراف جمع می‌کردم. اوایل نمی‌دانستم چطور آنها را بدون اینکه له شوند، بکشم، اما مدتی بعد، از معلم حرفه‌وفنم یاد گرفتم که آنها را داخل آب جوش بیندازم و بعد که مردند، بردارم و خشک کنم. بعد هم همه را با چسب چوب روی آکاسیف می‌چسباندم. شاید باورتان نشود، اما آن‌قدر از حشرات مختلف، نیش خورده‌ام که دیگر روی بدنم اثر ندارند. اوایل کار جمع‌آوری خیلی نیش می‌خوردم و درد می‌کشیدم، اما بعد‌ها یاد گرفتم که همیشه یک آدامس توی جیبم باشد. آدامس را می‌جویدم. بعد حشره مد‌نظر را می‌گرفتم و آدامس را به دمش می‌چسباندم. حشره که نیشش را خالی می‌کرد، می‌انداختمش داخل قوطی و بعد هم به فهرست کلکسیونم اضافه می‌کردم.» اینکه سرنوشت کلکسیون‌هایش چه شده، سوالی است که این‌گونه به آن پاسخ می‌دهد: «همان زمان، آموزش‌و‌پرورش، کلکسیون‌های حشرات و چوبم را امانت گرفت که دیگر به من بازنگرداند، اما کلکسیون برگم به‌مرور زمان خراب شد.»

 

ساخت پهپاد عقاب ۲

قاسمی با رتبه هزار‌و‌۶۰۰ در کنکور سراسری قبول می‌شود و همان سال اول دانشگاه، پهپاد عقاب ۲ را می‌سازد؛ «نقشه عقاب ۲ را از تهران گرفتیم و با کپی‌برداری از آن، این پهپاد را ساختیم. وقتی در دانشگاه از آن رونمایی کردیم، همه تشویق کردند و استقبال عجیبی از کارمان شد و از همان‌جا تشویق شدم تا اختراعاتم را ادامه دهم.»

همین مسئله موجب می‌شود تا در همان نوزده‌سالگی مطالعاتش را گسترش دهد و اقدام به نوشتن کتاب‌های فنی و تخصصی کند؛ «تا پایان دوره کارشناسی‌ارشد، چهار کتاب نوشتم و پس از پایان یافتن درسم، وارد حوزه ساخت شدم و به مدت دو سال در سمت مدرس، سازنده و مدیر داخلی یک مجله هوایی کار کردم، اما بعد از مدتی این سازمان به تهران منتقل شد و دیگر نتوانستم با آن همکاری کنم.» البته او این را هم یادآوری می‌کند که: «این سازمان هفت سال تمام، پروژه‌های عقب‌مانده زیادی را جمع کرده و نتوانسته بود آنها را به سرانجام برساند ولی در آن دو سالی که من در آنجا بودم، توانستیم همه آنها را به پایان برسانیم.»

 

مخترع محله گلشهر که جدا از ساخت پهباد، کارگری و نویسندگی نیز کرده است

 

نوشتن کتاب‌های فنی و تخصصی

او تاکنون چند عنوان کتاب نوشته است؛ «کتاب‌های آشنایی با هلی‌کوپتر، پرواز برای کودکان و فیزیولوژی پرواز را نوشته‌ام، اما چون بودجه‌ای برای چاپ آنها نداشتم، همه را به‌طور رایگان در اینترنت قرار دادم تا دیگران از آن استفاده کنند.» قاسمی هم‌اکنون هشت کتاب دیگر هم در زمینه هلی‌کوپتر در دست نگارش دارد که البته برای حمایت از آنها امیدی ندارد؛ «در حوزه‌های فنی و تخصصی، هیچ‌کس حتی دانشگاه‌ها هم سرمایه‌گذاری نمی‌کنند.»

 

کتاب‌های آشنایی با هلی‌کوپتر، پرواز برای کودکان و فیزیولوژی پرواز را نوشته‌ام

تدریس رایگان در آموزشگاه هوانوردی

هم‌اکنون این جوان مخترع در یکی از آموزشگاه‌های خصوصی هوانوردی تدریس می‌کند؛ «بعدازظهر‌ها از ساعت ۱۷ به بعد رایگان در این آموزشگاه تدریس می‌کنم؛ البته شرکت کوچکی هم در حوزه صنعت ساختمان دارم که منبع درآمدم از آن تامین می‌شود.» او علاوه‌بر تدریس رایگان در آموزشگاه، در حاشیه شهر مشهد هم دوره‌های آموزشی رایگان هوافضا را برای دختران و پسران برگزار می‌کند؛ «با دو نفر از دوستانم، در آوینی یک مجموعه علمی‌تخصصی به نام شهیدبهشتی ایجاد کرده‌ایم که در حوزه هوافضا و برق صنعتی به علاقه‌مندان آموزش می‌دهیم؛ البته برای این کلاس‌ها هزینه بسیار اندکی از هنرجویان می‌گیریم تا پول کرایه ساختمانی که اجاره کرده‌ایم، دربیاید.»

 حسن قاسمی در کنار همه اینها با سازمان‌های مختلفی، چون شهرداری و آموزش‌و‌پرورش هم ارتباط برقرار می‌کند تا بتواند در مناطق محروم و حاشیه شهر، دوره‌های آموزشی رایگان برای بچه‌ها برگزار کند؛ چون معتقد است: «آموزش به بچه‌های مناطق محروم بهترین تجربه زندگی‌ام است. آنها هوش زیادی دارند. شاید باورکردنی نباشد، اما گاه سوالاتی در حوزه هوافضا از من می‌پرسند که حتی افراد علمی دانشگاهی، نیز آنها را نمی‌پرسند؛ همین مسئله هم مرا سر ذوق آورده است.»

 

فعالیت در حوزه صنعت ساختمان

اما این را که هوافضا چه ربطی به صنعت ساختمان دارد، این‌گونه برایمان توضیح می‌دهد: «به ساخت‌و‌ساز هم علاقه داشتم و با مطالعات و بررسی‌هایی که کردم، توانستم وارد این حوزه کاری شوم و اکنون یک سالی می‌شود که فعالیتم را در حوزه صنعت ساختمان شروع کرده‌ام.» او تجربه‌های خوبی هم در حوزه این صنعت به‌دست آورده است؛ «در این یک سال، شغل‌هایی نظیر فایلینگ املاک، مدیرفروشی، سوپروایزی، بازاریابی، پیک، کارگری ساختمان، جوشکاری، گچ‌کاری، کاشی‌کاری، سنگ‌کاری و سیمان‌کاری را هم تجربه کردم که برایم بسیار لذت‌بخش بوده و هست.»

 

مخترع محله گلشهر که جدا از ساخت پهباد، کارگری و نویسندگی نیز کرده است

 

گرداندن یک شرکت به‌تنهایی

قاسمی یادآوری می‌کند: «صبح‌ها شغل‌های مختلف را تجربه و از آنها کسب درآمد می‌کنم و عصر‌ها هم مشغول تدریس و آموزش رایگان هستم، اما تاکنون هیچ فردی متوجه این کارم نشده است.» او در همان شرکت ساختمانی کوچکش که به‌تنهایی آن را می‌گرداند، با ۱۵۰ شرکت تجهیزات ساختمانی کار می‌کند؛ «همه این شرکت‌ها فکر می‌کنند که من شرکت گسترده‌ای دارم که این حجم فعالیت را می‌توانم انجام دهم، در‌حالی‌که خودم به‌تنهایی همه کار‌ها را انجام می‌دهم.»

 قاسمی درباره حوزه فعالیت شرکتش هم توضیح می‌دهد: «شرکتم، فروشگاه جامعی از همه آیتم‌های ساختمانی در حوزه آهن، بتن، هبلکس، مصالح، تاسیسات آب، گاز، سیستم سرمایشی و گرمایشی، برق، پنجره، نما، کاشی و سرامیک، کابینت، در، دکوراسیون، آسانسور، انواع سازه‌ها و خدمات مختلف دیگر است.»

اختراعات ثبت‌شده

حسن قاسمی پنج اختراع خودش را تاکنون به ثبت رسانده است:

پهپادی به نام فراز که هواپیمایی به‌منظور شناسایی، عکس‌برداری و فیلم‌برداری هوایی است

نوع ویژه‌ای از ملخ بالگرد

فرامین بالگرد

ملخ دم بالگرد با سیستم گیربکس

سازه بهینه‌سازی‌شده

قاسمی هم‌اکنون سه اختراع تکمیل‌شده نیز دارد و چند اختراع نیز در دست اجرا که مهم‌ترین آنها بالگرد بهینه‌سازی، هواپیمای یک‌نفره و قطعه‌سازی آنهاست.

پروژه دانشگاه ثامن‌الحجج (ع): استادان هیئت‌علمی را دعوت کردیم و من آنها را آموزش دادم و با هم بالگرد ساختیم.

دانشگاه فردوسی: شبیه‌ساز بالگرد بل ۲۰۶ (جت‌رنجر) را تا مرحله سازه پیش رفتیم و نرم‌افزاری کپی‌برداری کردیم، اما بودجه تامین نشد و پروژه کنسل شد. این پروژه متعلق به سه سال پیش بود و از دو ماه پیش هم در مجموعه علمی، تخصصی، پژوهشی شهیدبهشتی گلشهر با هزینه شخصی آن را شروع کرده‌ام.

دانشگاه شهر بابل: همایشی در بابل برای ساخت بالگرد‌های دونفره داشتیم و وارد مرحله ساخت شدیم، اما چون فهمیدم که دانشگاه هزینه ساخت پروژه را از دانشجویان می‌گیرد و پروژه را به اسم خودش می‌خواهد ثبت کند، آن را کنسل کردیم.

دانشگاه علمی خراسان: در اسفند همایشی برای شبیه‌ساز دونفره و پهپاد دارد که آنجا ابتدا به دانشجویان آموزش‌های لازم را می‌دهم و سپس تیم‌سازی انجام می‌شود و وارد مرحله ساخت می‌شویم.

مخترع محله گلشهر که جدا از ساخت پهباد، کارگری و نویسندگی نیز کرده است

 

خودمانی با حسن قاسمی

- در خانواده‌تان زمینه‌ای برای علاقه‌مند شدنتان به اختراع وجود داشت؟

پدرم کارگاه آنتن‌سازی داشت و همین مسئله من را به مباحث فنی علاقه‌مند کرده بود؛ به‌خصوص اینکه در کنار او کار می‌کردم و به جایی رسیده بودم که در دوران راهنمایی، مدیر تولید کارگاهش بودم و چند نفر زیر دستم کار می‌کردند.

 

- پس هر ابزاری که لازم داشتید، دم‌دست‌تان بود؟

بله، ابزارآلات مختلف دوروبرم زیاد بود که خیلی کمک‌حالم بود.

 

- به‌جز کار در کارگاه پدرتان، جای دیگری هم مشغول شده بودید؟

بله. همان زمان در مغازه‌های الکتریکی، نجاری، جوشکاری و فروش پوشاک هم کار کرده بودم.

 

- فکر می‌کردید یک روز مخترع شوید؟

بله؛ چون راحت‌ترین جا برای مخترع شدن، ایران است. ما اقیانوسی یک‌سانتی هستیم که اگر به دو سانت برسیم، خیلی راحت شناخته و نابغه می‌شویم. ایرانیان ضریب‌هوشی بسیار عالی در دنیا دارند.

 

- چرا فقط ۵ اختراع خود را ثبت کرده‌اید؟

ثبت‌کردن اختراع خیلی دردسر و گیروگرفت اداری دارد، ازطرفی ثبت‌ها هیچ‌وقت به مرحله تولید انبوه نمی‌رسد؛ چون سرمایه‌گذاری برای آنها وجود ندارد، بنابراین ثبت اختراعات، ارزش آن دردسر‌های اداری را ندارد.

 

- چرا برای بچه‌های مناطق محروم و حاشیه شهر در حوزه هوافضا رایگان تدریس می‌کنید؟

به‌نظرم نخبه‌های ما در همین مناطق محروم زندگی می‌کنند و به‌شدت نیازمند آموزش هستند. آنها اگر آموزش‌های لازم را در حوزه‌های مختلف ببینند، خودشان بلد هستند چگونه گلیمشان را از آب بیرون بکشند.

 

- با این همه ویژگی‌های خاص و سر شلوغ، رابطه‌تان با همسرتان چگونه است؟

بی‌نهایت دوستش دارم و او هم فقط من را تحمل می‌کند.

 

- در کار‌های منزل مانند آشپزی هم به او کمک می‌کنید؟

بله؛ مثلا پسرم که متولد شد، ۱۰‌روز مرخصی گرفتم و رتق‌وفتق همه کار‌های خانه را به‌عهده گرفتم.

 

- چقدر از وقت‌تان را به اینترنت اختصاص می‌دهید و در آن به‌دنبال چه می‌گردید؟

حداقل روزی دوساعت را در اینترنت سپری می‌کنم و فقط دنبال مقاله و کتاب هستم.

 

مخترع محله گلشهر که جدا از ساخت پهباد، کارگری و نویسندگی نیز کرده است

 

- به کتاب علاقه خاصی دارید؟

بله. خرید کتاب یکی از تفریح‌های مهم من است؛ البته اهدای کتاب را هم دوست دارم، به‌طوری‌که هزار‌و‌۶۰۰ جلد از کتاب‌های خودم را وقف مسجد علی‌بن‌ابیطالب (ع) کردم.

 

- اهل سینما هستید؟

به‌شدت اهل سینما و تئاتر هستم و هر دو ماه یک‌بار برای دیدن فیلم، بلیت می‌گیرم.

 

- با ورزش هم میانه‌ای دارید؟

پیش از ازدواجم، کشتی کار می‌کردم.

 

- گلایه‌ای هم دارید؟

بیشترین گلایه را از خودم دارم که به‌خاطر بستن امید واهی به یک سازمان و ارگان است.

 

- خاطره شیرین؟

دوست داشتم پیش‌دانشگاهی را در مدرسه آیت‌ا... خامنه‌ای بخوانم، اما این مدرسه جزو محدوده ما نبود و برای همین باید به دبیرستان حاج‌تقی آقابزرگ می‌رفتم؛ بنابراین بچگی کردم و نامه‌ای جعلی از آموزش‌و‌پرورش به مدرسه آیت‌ا... خامنه‌ای بردم که نشان می‌داد ثبت‌نام من در آن مدرسه مشکلی ندارد. کار درستی نبود، اما جواب داد و باعث شد پیش‌دانشگاهی را در مدرسه موردعلاقه‌ام به پایان برسانم و کسی هم بویی از ماجرا نبرد.

 

 

* این گزارش در شماره ۱۸۸ شهرآرا محله منطقه ۵ مورخ ۳ اسفندماه سال ۱۳۹۴ منتشر شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44