کد خبر: ۱۱۹۷۱
۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۰
جاروبافی، حرفه  ۱۲۰ ساله تلگردی‌ها

جاروبافی، حرفه ۱۲۰ ساله تلگردی‌ها

حاج عباس قوی‌پیکر ۴۰‌سالی می‌شود که توی کوچه شهید قوی‌پیکر جارو می‌بافد، همان کوچه‌ای که به نام برادر شهیدش نام گذاشته‌اند و روزگاری قطب جاروبافی مشهد بود و امروز باقی‌مانده نسل قدیم هنوز چراغش را روشن نگه داشته‌اند.

توی مادرید و بارسلون هم که باشی، اگر هوس زعفران خریدن داشته باشی، با وجود اینکه زعفران اعلای ایرانی را توی بسته‌های خوشگل و خوش‌رنگ و لعاب بسته‌بندی می‌کنند و به نام خودشان صادر می‌کنند، اما باز هم ته دلشان می‌دانند این زعفران از خراسان رضوی آمده، از همان جا که ۷۵ درصد زعفران دنیا را دارد و از همان کشوری که ۹۵ درصد زعفران جهان را تولید می‌کند.

حالا اگر توی حافظیه شیراز باشی یا میدان نقش جهان اصفهان (همان میدانی که ۵۰۰‌متر طول دارد و ۱۶۰‌متر عرض!) یا اگر در محله قدیمی‌ارگ کرمان قدم بزنی و بخواهی برای «منزل» یک جارو بخری می‌گویند این جارو اصل است؛ مال محله تلگرد مشهد است! می‌دانی این یعنی چه؟ یعنی اصالتی ۱۲۰ ساله که حالا دیگران قدرش را می‌دانند و ما در خم یک کوچه‌اش مانده‌ایم!

شغل آبا و اجدادی

حاج‌قنبر حالا چهار سال است که به رحمت خدا رفته، حاج عباس قوی‌پیکر ۴۰‌سالی می‌شود که توی کوچه شهید قوی‌پیکر جارو می‌بافد، همان کوچه‌ای که به نام برادر شهیدش نام گذاشته‌اند و روزگاری قطب جاروبافی مشهد بود و امروز باقی‌مانده نسل قدیم جاروبافان مشهد هنوز چراغش را روشن نگه داشته‌اند.

حاج‌آقا عباس‌زاده، حاج عباس عباسی، حاج‌آقا ایوبی، آقا‌محسن رجبی، قاسم شیردل، حاج غلام، حاجی قنبری، حاجی قربانی و حاجی نصر‌آبادی هم هستند.اینها استادان این عرصه هستند؛ همان‌ها که به عنوان قدیمی‌های این حرفه و هنر، نه بزرگداشتی برایشان گرفته شده، نه یک تقدیر‌نامه روی دیوار قدیمی‌انبارهایشان وجود دارد و نه کسی از مسئولان خدا‌قوتی حواله خستگی‌هایشان کرده است!

به عنوان قدیمی‌های این فن و حرفه، اینها که کهنه سواران این راسته هستند، دیگر کم‌کم باید الک‌هایشان را بیاویزند. اگر به بازنشستگی هم بود، باید ۱۰‌سال قبل این کار را می‌کردند. آدم می‌ماند عشق به کار و حرفه ۱۲۰‌ساله آبا و اجدادی است که آنها را سر‌پا نگه داشته یا غم و نان و کسادی بازار و کارگران افغان!

 

جاروبافان تلگرد ۱۲۰ ساله این حرفه را رها نکرده‌اند

 

محله‌اي كه داشتيم!

‌می‌گویند تَل گردی بوده که مردم دور و اطرافش خانه ساخته بودند و گردش ایام و روزگار نامش را به تلگرد خلاصه کرده است. آن سال‌ها اینجا روستایی بیش نبود. حالا ۳۵‌سال است که اینجا ضمیمه شهر شده.

این محله قدیمی‌۵۰‌سال قدمت دارد. درست به اندازه قدمت مسجد صاحب‌الزمان (عج) که از زمان روستانشینی اهالی‌اش تا به امروز میزبان نماز‌های اهالی محل است. قبل از آنکه اینجا جارو‌بافی راه بیفتد جارو‌بافان در محله‌های دیگر مشهد این شغل را ادامه می‌دادند.

تا چند سال قبل اینجا ۱۲۰‌مغازه جارو‌بافی داشت که هم کارگاه تولیدی بود و هم فروشگاه

تا چند سال قبل اینجا ۱۲۰‌مغازه جارو‌بافی داشت که هم کارگاه تولیدی بود و هم فروشگاه، اما حالا «تعدادی جمع کرده‌اند»، تعدادی هم شاید به زودی «جمع» کنند، چون نمی‌صرفد و مشکلاتش زیاد است.

اینها درد‌دل‌های قاسم قوی‌پنجه است، در روزی که برای گفت‌و‌گو با پدر رفته بودیم، اما سفر پدر، پسر را میهمان هم‌کلامی با ما کرد.

قاسم می‌گوید: اینجا مرکز جاروبافی کشور است، حتی همان اهالی میانه و تبریز و زنجان که جارو کشت می‌کنند هم جاروی بافته شده‌شان را از تلگرد می‌برند.

کارگاه بزرگ جاروبافی حاج عباس قوی‌پیکر تا دلت بخواهد جارو دارد. جارو‌هایی که به ردیف روی هم چیده شده. قاسم دسته‌های «عوده» را روی هم سوار می‌کند تا جارو کامل شود؛ هر سه عوده یک جارو. برای سوار کردن هر عوده پا را روی پدال آهنی قرار می‌دهد تا دو سیم ضخیم و دوار، جارو را روی هم نگه دارد و او با سیم‌های نازک آنها را ببافد و یک عوده ساخته شود.

 

موش و سوسک هم داریم!

مي‌گویند توی این کارگاه‌ها موش و سوسک زیاد است. «قبول دارم اما خیلی‌ها حالا به‌روزتر شده‌اند و بهداشت را رعایت می‌کنند، اما اینکه اهالی شکایت کرده باشند برای موش و سوسک را من قبول ندارم، آخه اینجا همه جارو‌بافند. مگر مي‌شود خودمان از خودمان شکایت کنیم و بهانه درست کنیم برای پلمب کردن کارگاه‌هایمان؟»

بین صحبت‌ها، حسین دوستی هم از راه مي‌رسد. او هم در راسته جاروبافان کارگاه دارد. همان‌جا تولید مي‌کند و همان‌جا هم مي‌فروشد. حسین می‌گوید: خیلی‌ها انبارها را به شهرک ثامن برده‌اند. اینجا حالا کمتر انبارداری می‌کنند و بیشتر تولید و فروش است و موش‌ها هم کمتر شده‌اند.

صحبت که به اینجا مي‌رسد، قاسم یک جارو را از گوشه کارگاه بیرون مي‌آورد. موش‌ها نیمي ‌از جارو را خورده‌اند. منظم و دقیق، انگار جارو را برش زده اند!

 

جاروبافان تلگرد ۱۲۰ ساله این حرفه را رها نکرده‌اند

 

جاروبرقی، فروش جارو دستی را کساد کرد

حالا خیلی از خانم‌ها خیال خودشان را راحت می‌کنند و با جارو‌برقی خانه را نظافت می‌کنند. حالا فروش جارو کمتر شده، اما ای کاش کسادی بازار فقط همین‌ها بود.

حسین می‌گوید: خوشبختانه هنوز چینی‌ها وارد این حرفه نشده‌اند که اگر شده بودند حالا همین هنر هم به مدد حمایت نکردن مسئولان نابود شده بود، قیمت جارو هم از ۴‌هزار تومان هست تا ۱۲‌هزار تومان که خیلی‌ها زورشان می‌آید بخرند!

او در‌حالی‌که جارو‌ها را برای ساختن یک عوده جدید دسته می‌کند، می‌گوید:‌ای کاش مشکلات فقط همین‌ها بود، افغان‌ها هم سال‌هاست وارد کار شده‌اند و در خانه‌هایشان جارو درست می‌کنند. نه اجاره مغازه می‌دهند و نه مالیات. صبح تا شب تولید می‌کنند، خیلی هم سریع. برای هر عوده صد تومان می‌گیرند که هر سه عوده می‌شود یک جارو. تا شب صد تا جارو هم که درست کنند می‌شود ماهی ۹۰۰‌هزار تومان!

او از دلال‌ها هم می‌گوید: قبلا خودمان بار را می‌خریدیم و جارو درست می‌کردیم، اما حالا کل بار بازار یک‌جا تخلیه می‌شود و فروشندگان بار‌ها هم که تعدادشان کم است و انحصار بازار را به دست گرفته‌اند، قیمت را هر‌جور که بخواهند با ما حساب می‌کنند، به اینها خواب جنس و کسادی عمومی بازار را هم اضافه کنید.

 

قدری که آن‌ها مي‌دانند!

با همه کسادی بازار، باز هم جارو‌های تلگرد در کل کشور طرفداران زیادی دارد و به شهر‌های زیادی ارسال می‌شود؛ اصفهان، کرمان، یزد و به‌ویژه شیرازی‌ها خیلی طرفدار جاروی تلگرد هستند.

قاسم روی جارو‌هایی که هنوز دسته نشده‌اند آب می‌پاشد. فلسفه کارش را سوال می‌کنم و می‌گوید: جارو‌ها خشک هستند. قبل از تولید باید کمی‌نم داشته باشند تا موقع دسته‌شدن نشکنند!

او ادامه می‌دهد: جارو را که خام می‌آوریم پر از تخم است. وقتی تولید کردیم، قبل از آنکه روانه بازار کنیم، تخم‌های ریز و قرمز رنگش را با دستگاه جدا می‌کنیم و بعد می‌بریم برای فروش.

او البته حرف‌های دیگری هم دارد: ما واریس و آسم و مشکلات تنفسی را به جان خریده‌ایم،‌ای کاش حمایتمان کنند تا این فن و حرفه از سکه نیفتد. خانواده‌های زیادی از این راه نان می‌خورند!

 

سد معبر!

چند سال قبل جاروبافان جاروها را در پیاده‌رو مي‌چیدند برای فروش و باعث سد معبر می‌شدند و مأموران سد معبر شهرداری هم جاروها را ضبط می‌کردند. چند سال قبل کارگاه‌ها نظافت کمتری داشت و بهداشت اصلا رعایت نمي‌شد.

چند سال قبل در شهرک ثامن واقع در مهرآباد انبارهای زیادی وجود داشت اما آن سال‌ها برای انتقال انبارها به شهرک ثامن مشکلات زیادي بود. چند سال قبل بحث بر سر انتقال کل این حرفه بود حالا فقط صحبت بر سر انتقال انبارهاست. مي‌گویند قرار است تولید و فروش در همین راسته باشد و انبارها تمام و کمال به شهرک ثامن منتقل شود.

 

مشکلات بهداشتی زیاد است

دبیر کمیسیون بند ۲۰ می‌گوید: آنها خانواده‌های تلاشگر و زحمتکشی هستند، اما مشکلات بهداشتی کار زیاد است. پساب جارو‌های شستشو شده روانه کوچه می‌شود و این عامل باعث بروز مشکلات بهداشتی زیادی می‌شود، ضمن اینکه هنوز موش و سوسک هم هست.

ابراهیم حریربافان می‌افزاید: این قشر زحمتکشانی بی‌توقع هستند و ما نیز تلاش و همت آنها را ارج می‌نهیم، اما منطقه، مسکونی است و در حال حاضر بیشترین مشکل نیز بر سر همین انبارهاست، ضمن اینکه به دلیل ساختار بدون ایمنی و استحکام و نیز قدیمی‌بودن این انبارها، امکان بروز آتش‌سوزی‌های گسترده نیز وجود دارد.

۱۱‌سال قبل قرار بود انبار‌ها به شهرک ثامن منتقل شوند، اما آن سال‌ها انبار‌ها سه ضلع آب و گاز و امنیت را نداشت و جاروبافان نیز برای رفتن مقاومت می‌کردند. این مشکل البته تا سه سال قبل هم ادامه داشت، به‌طوری‌که اولتیماتوم یک ماهه کمیسیون بند ۲۰ هم دل و دماغ جاروبافان را برای رفتن سر کیف نیاورد!

۹‌سال است که اتحادیه جارو‌بافان تاسیس شده، اما این فن که در تار‌و‌پودش هنری ظریف نیز نهفته است هیچ پشتیبانی ندارد و از همین‌رو از وام و اعتبار و پشتیبانی نیز خبری نیست.

 

جاروبافان تلگرد ۱۲۰ ساله این حرفه را رها نکرده‌اند

 

چشم انتظار میراث فرهنگی هستیم

مديرعامل شركت تعاوني جاروبافان تلگرد نيز حرف‌ها و درد‌دل‌هايي دارد كه در نوع خودش شنيدني است: در حال حاضر مهم‌ترين معضل ما ضايعات جارو است كه نمي‌دانيم با آن‌ها چه كنيم.

از سازمان بازيافت خواستيم خودرويي براي جمع‌آوري ضايعات به ما بدهند كه موافقت نكردند،‌ دوباره اعلام كرديم خودرويش هم با خودمان، فقط اجازه بدهيد آرم سازمان شما را روي آن نصب كنيم اما باز هم موافقت نكردند.

جواد عبداللهي مي‌افزايد: مجبوريم ضايعات را به بيابان ببريم و آتش بزنيم اما چون فصل برداشت گندم و جو رسيده در بسياري مواقع ميان جاروبافان و كشاورزان مرافعه و درگيري مي‌شود. آن‌ها هم حق دارند و بيمناك‌اند كه محصولاتشان آتش بگيرد.

 

سه‌چهارم توليد جارو مال ماست!

آقا بنويس سه‌چهارم توليد كل جاروي كشور در تلگرد است اما دريغ از حمايت كه هيچ‌وقت وجود ندارد. او همچنان گلايه دارد: انبارها را تمام و كمال به شهرك ثامن انتقال داديم،‌ به كشاورزان ميانه هم اعلام كرديم كه قادر به حل معضل ضايعات نيستيم و براي ما جاروي كوتاه بفرستند، در غير اين‌صورت تمام بار را برگشت مي‌زنيم. آن بنده‌هاي خدا هم قبول كردند و از اول خرداد جاروي كوتاه برايمان مي‌فرستند.

يك سالي مي‌شود كه شهرك ثامن آب و گاز دارد. نيروي انتظامي هم براي حمايت از امنيت عمومي آنجا حضوري فعال‌تر دارد اما گلايه‌ها باز هم باقي است عبداللهي ادامه مي‌دهد: حصيربافي كه در مقايسه با جاروبافي زحمت بسيار كمتري دارد را جزو صنايع‌دستي حساب كرده‌اند و ما همچنان چشم‌انتظار سازمان ميراث فرهنگي هستيم تا زير چتر صنايع‌دستي قرار بگيريم.

سه‌چهارم توليد كل جاروي كشور در تلگرد است اما دريغ از حمايت كه هيچ‌وقت وجود ندارد

 

اميدهايي كه داريم!

از بازارچه صنایع‌دستی که قرار است در محل ایجاد شود و چتر مورد‌نظر او را روی سر جاروبافان پهن کند، می‌گویم. لحن صدایش تغییر محسوسی می‌کند و می‌گوید: تا حالا که چیزی نشنیده‌ام، اما اگر حرف شما راست باشد که خیلی خوب است و حتما از جاروبافان که خیلی هم زحمتکش هستند حمایت خواهد شد.

حرف‌های آخرش باز هم بوی غربت می‌دهد. او می‌گوید: ۲۰۰ خانواده مشهدی در این کار مشغول هستند. نجنبیم و حمایتمان نکنند، ۱۵۰‌خانواده افغانی که وارد این کار شده‌اند، بازار را قبضه می‌کنند، تا همین‌جا هم خیلی‌ها رفته‌اند. هر جارو حالا برای ما هزار و ۲۰۰‌تومان هزینه دارد و روز‌به‌روز هم این هزینه بیشتر می‌شود، توپ سیم ۲۵‌کیلویی را می‌خریدیم ۶۰‌هزار تومان حالا شده ۱۳۰‌هزار تومان، نایلون بود ۲‌هزار و ۵۰۰‌تومان حالا شده ۷‌هزار و ۵۰۰‌تومان.

*** 
امید‌هایی در راه است اگر خدا بخواهد. میراث ۱۲۰‌ساله جاروبافان مشهدی نباید از میان برود، نباید قبضه شود و نباید به دیگر شهر‌ها منتقل شود. جاروبافان، اصالت محله تلگرد هستند؛ و حرف آخر ما هم گلایه از مسئولانی است که چند روز دویدیم تا درد جاروبافان را به آنها گوشزد کنیم، اما جواب ندادن را به همه چیز ترجیح دادند.

 

* این گزارش یکشنبه، ۲ تیر ۹۲ در شماره ۵۹ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44