در کوچه پس کوچههای قدیمی اش هنوز هم صحبت از آب و قنات است و کشت و کار و حال و هوای روستایی اش. تلگرد تا همین چند دهه پیش، روستایی بود با مردمانی سخت کوش و نجیب. روستایی پهلو به پهلوی «گلشور» و «گلشهر» و «شادکن». قلعهای هم داشت با دیوارهای بلند و خانههای خشت و گلی.
حالا درست در جای همان قلعه، بیمارستانی بنا شده که در کار آموزش دانشجوها فعال است و جای باغها را بوستانی بزرگ پر کرده است. اهالی تلگرد در کنار فروش محصولات زراعی با تولید جارو و صادر کردن صنایع دستی دیگر مانند سبد و حصیر به نقاط کشور، آبرو برای محله شان خریدند و این کار روز به روز پر رنگتر شد و به این محله قدیمی وزن داد.
ازسوی دیگر، در گذشته، اعتبار محلهها به سنگ و آجر و مساحت خانهها نبود، بلکه به بزرگ منشی انسانهایی بود که امور محله را رتق و فتق میکردند و کوچک و بزرگ را زیر پر و بال حمایت خود میگرفتند؛ تلگرد هم جزو همین محلهها بود که ساخت برخی مدارس و مراکز مذهبی حاصل وقف اهالی آنجاست و آدم به بزرگ منشی شان میتواند ببالد و بنازد.
تلگرد بنا به مقدمه کتاب «جغرافیای تاریخی شهر مشهد»، نوشته مهدی سیدی، قدمتی باستانی دارد و با نام تیرگرد یا تیرآباد در دوره اشکانیان ساخته شده است که به احتمال زیاد، ساخته «تیرداد» اشکانی است. بااینحال، نام این روستای تاریخی از سده دوازدهم قمری متعلق به طاهر احمدزاده (نخستین استاندار خراسان پس از انقلاب اسلامی) بوده است. او در آنجا گاوداری بزرگی تأسیس کرده بود. این محله پیش از انقلاب اسلامی (حدود دهه ۴۵-۵۵ خورشیدی) در حاشیه کوی طلاب و غرب گورستان گلشور ضمیمه مشهد شد.
با اینکه بیش از ۵ دهه از پیوستنش به شهر مشهد میگذرد، در بافت قدیمی تا اندازهای هویت گذشته حفظ شده است؛ گرچه حالا نه هیچ رد و نشانی از مزارع کشاورزی، قنات آب، دیوارهای بلند و تل قدیمی مجاور مسجد قدیمی است، نه از خانه بزرگ و قدیمی مرحوم مظفر که از چهرههای شناخته شده بود و یک موزه مردم شناسی در کوچه عشاق به حساب میآمد. حتی از حمام نیک فرجام که بنای قرص و محکمی داشته، امروز تنها یک گنبد و دود کش آتشدان باقی مانده و خود بنا تبدیل به یک نانوایی شده است. کوچه عشاق بین اهالی قدیمی هنوز هم بنام است، اما هیچ کس درباره علت نام گذاری آن چیزی نمیداند.
در خصوص نام محله ادعاهای متفاوتی در بین مردم مطرح میشود. برخی آن را به کشت نوعی طالبی یا همان «تیل» و بعضی به مسابقات بزرگ «تیله بازان» در اینجا نسبت میدهند؛ عدهای از اهالی قدیمی نیز نام تلگرد را برگرفته از تپههای گردی میدانند که در مجاورت این محله وجود داشته است.
خیلیها هم این روایتها را نادرست میدانند و تنها دلیل واقعی این نام را مربوط به تَلی یا جایگاهی کروی شکل در مجاورت مسجد قدیمی قلعه تلگرد به نام صاحب الزمان (عج) در کوچه شهید قوی پیکر میدانند؛ تَلی که در یک شیب تند قرار داشت و هنگام بارندگی، آب را به دو راه منحرف میکرده است.
حالا که قلعه تلگرد بخشی از شهر شده است، دیگر نشان و خبری از این تل یا حتی تیلهای شیرین و تپههای کروی شکل نیست. این محله هم مثل محلههای دیگر گسترده و وسیع شده است؛ از شمال به بزرگراه شهید بابانظر، از جنوب به بولوار نبوت، از شرق به بولوار شهید مفتح و از غرب به خیابان طباطبایی متصل شده و دو معبر اصلی اش، «ستایش» و «صاحبدلان»، روزانه محل تردد و عبور رهگذران است.
اگر بخواهیم از تلگرد و هویتش چیزی بگوییم، نمیتوانیم پیشهای را نادیده بگیریم که نامش مترادف با نام این محله است. در هر نقطهای از مشهد به یک راننده تاکسی، بگویید میخواهید به محله جاروبافان بروید، همه چیز مفهوم است و شما را به مقصد میرساند.
در گذشته، کوچه جمشیدی یا خیابان معروف به «پشت قلعه» معبر معروف این محله بودکه تا چشم کار میکرد، کارگاههای جاروبافی در آنها فعالیت داشت. اما حالا در این معبر که به خیابان «شهید حکیمی» معروف است، تعداد کارگاههای جاروبافی کم شده است.
هرچند با آمدن جاروهای برقی به منازل شهری، کمتر خانهای است که ساکنانش با جاروهای قدیمی خانه خود را جارو کنند، همچنان سخت میتوان خانه یک ایرانی یا مشهدی را بدون جاروهای قدیمی تصور کرد؛ جاروهایی که راه و رسم تولید آنها نسبت به گذشته تفاوتی نکرده، اما استفاده از آن کمتر شده است؛ یعنی با همان ابزار و همان شکل جارو به دست مردان و زنان تولید میشود.
حمید شوریده یکی از جاروبافان قدیمی محله تلگرد است؛ کسی که از کودکی درکنار پدرش جاروبافی را آغاز کرده و همچنان به این شغل پایبند است. او که در آستانه چهل سالگی است، تعریف میکند: از ده سالگی به طور رسمی کار جاروبافی را شروع کردم.
شروع کار من هم مانند بسیاری از هم سن وسال هایم بود. پدرم در کوچه جمشیدی که امروز به نام «صاحبدلان ۶» آن را میشناسند، کار میکرد و من به او کمک میکردم. به جز من و پدرم، عموهایم و برخی اقوام دیگر ما نیز به همین کار مشغول بودند.
حمید آقا تعریف میکند: مواد اولیه شغل ما یعنی جارو از نقاط مختلفی تأمین میشود. بیشتر گیاه جارو از مزارع کشاورزی درگز، کلات و بجنورد، همچنین ملایر و تبریز خریداری میشود.
او با اشاره به برخی از مراحل تولید جارو توضیح میدهد: اولین مرحله تولید جارو، برداشت گیاه جارو از مزارع کشاورزی است. بعد از آن جارو را به کارگاه میآوریم. یک نفر مسئول تمیز کردن و دیگری پوست کندن آن است. یکی دیگر دانههای آن را میگیرد، سپس جارو را برای خشک شدن انبار میکنیم. خشک که شد، بسته بندی و آن را غُده میکنیم.
مکث میکند و توضیح میدهد: غده کردن یعنی دستههای جارو را کنار هم میچینیم و یک سیم دور آن میپیچیم. این کار که تمام شد، یک نفر دستههای جارو را میبافد. این کار با دو یا سه دسته انجام میشود. دوخت، پایان کار تولید یک جاروست که اغلب در خانهها انجام میشود.
تولید جارو هفت یا هشت مرحله دارد که هر کدام توسط یک نفر انجام میشود. حمید آقا میگوید: به خاطر دارم که وقتی نوجوان بودم، اینجا مملو از کارگاههای جارو بافی بود. رفته رفته کارگاههای جارو بافی تعطیل شد. برخی جاروبافان هم از تلگرد به محلات دیگر رفتند. اکنون کارگاههای متعددی در التیمور، گلشهر و حاشیه جمعه بازار قدیم و شهرهای دیگر همچون بجنورد راه اندازی شده است، در صورتی که پیش از این، جارو بافی مختص تلگرد بود.
افراد باقی مانده در کارگاههای جاروبافی میگویند در گذشته، تابستانها نوجوانان بسیاری برای کار به کارگاهها میآمدند، اما حالا رغبتی به شاگردی در این شغل ندارند؛ به همین دلیل سخت میتوان جوانی همچون سجاد خان جانی را پیدا کرد.
او که روزی هشت تا یازده ساعت پای دار یا به قول خود جاروبافان «دال جاروبافی» میایستد تا دور دستههای جارو سیم بپیچد، میگوید: سی سال دارم و حداقل نیمی از عمرم را مشغول جاروبافی بوده ام. از کودکی همراه پدرم به مزارع کشاورزی میرفتم و برای جمع کردن جارو از مزارع و پس از آن، تمیز کردن گیاه و درست کردن جارو کمک میکردم.
سجاد تعریف میکند: دیگر کمتر نوجوان و حتی جوان ایرانی را میتوان در کارگاه پیدا کرد. حتی بانوان محله تلگرد که دهها سال در خانهها کار دوخت جارو را انجام میدادند، دیگر این کار را انجام نمیدهند و کار به دست مهاجران افتاده است.
تردد در معابر پرپیچ و خم و تودرتو و کم عرض محله تلگرد حس نوستالژیکی دارد، اما دیدن خانههایی با دیوارهای حتی کاهگلی یا ترک خورده بسیار نگران کننده است؛ منازلی فرسوده که هر آن، امکان ریختن آوار روی سر ساکنانش وجود دارد، اما امداد رسانی به آنها با توجه به عرض کم و طول زیاد معابر، ممکن نیست.
برخی از اهالی دلیل این فرسودگی بافت را علاوه بر شرایط اقتصادی نامناسب اهالی که توان بازسازی منزل را ندارند، موقوفهای بودن خانهها نیز مید انند. رحیم روستایی، مشاور املاک قدیمی محله تلگرد که بیش از سه دهه سابقه فعالیت در کار مشاوره املاک این محله را دارد، میگوید: یکی از دلایل فرسوده بودن منازل محله تلگرد، موقوفهای بودن آن هاست.
امروز با توجه به ریزدانه شدن خانههای مسکونی و تبدیل یک خانه چهارصد متری به ۱۰ واحد مسکونی میتوان تخمین زد که بین ششصد تا هزار واحد مسکونی در این محله جزو موقوفات مرحوم عمیده صفوی، فرزند مرحوم میرزا رضای ناظر هستند که به نام مستعار «جان جان خانم» نیز شناخته میشده است.
رحیم آقا ادامه میدهد: در قدیم و پیش از اینکه تلگرد به شهر ملحق شود، بیشتر قرار و مدارها بین متولیان و اهالی به صورت شفاهی گذاشته میشد. در اواخر دهه ۴۰ تا اواخر دهه ۵۰ شخصی به نام مرحوم شیخ احمد شریعتی که میرزابنویس تلگرد بوده، دستخطی بین متولی و ساکنان تنظیم کرد. او حتی در برخی از نوشتهها سفارش کرده، چون اینجا موقوفه است، بایستی یک عشر آن را طبق قراری که گذاشته شده، پرداخت کنند. از سال ۶۱ به بعد نیز این قرارداد به صورت چاپی آماده میشد.
رحیم روستایی ادامه میدهد: تا چند سال پیش، نمایندهای از سوی متولیان به محله ما میآمد و عشر موقوفه را از مردم میگرفت. البته برخی از اهالی جدید زمانی که برای خرید خانه اقدام کردند، متوجه موقوفه بودن ملکی که آن را خریداری کردند، نشده بودند. اما از سال ۱۳۹۷ همه چیز به یک باره تغییر کرد. نماینده متولی به اهالی اعلام کرد دیگر قرار نیست عشری گرفته شود و آن دسته از خانوادههایی که در اراضی وقفی سکونت دارند، باید پول بدهند تا برای آنها سند عرصه صادر شود.
یکی از اهالی در همان ابتدا به اجبار تن به این کار داد و برای یک زمین چهار صد و پنجاه متری، ۴۵۰ میلیون تومان پول نقد پرداخت کرد، اما این مبلغ الان حتی به متری ۳ میلیون تومان هم رسیده است. حال برای اهالی محله این سؤال مطرح است که آیا این کار از لحاظ شرعی و قانونی درست است؟ به خصوص اینکه در همه سندها و یادداشتهای قدیمی تنها عشر قید شده است.
محله تلگرد از مستقلترین محلات منطقه ۴ شهرداری در حوزه خدمات اجتماعی است. این محله هرچند کمبودهای بسیاری دارد، با داشتن بازار محلی، مراکز درمانی، مراکز مذهبی و ... باعث شده کمترکسی نیاز پیدا کند برای انجام کارهای خود به دیگر محلات برود. محمد یوسفی، رئیس شورای اجتماعی محله تلگرد، میگوید: در این محله، شش مسجد، چهارمدرسه، یک بوستان بزرگ، بیمارستان ۲۲ بهمن و درمانگاه و دارالشفای امام جواد (ع) داریم.
خوشبختانه کمبودی درخصوص مراکز مذهبی، درمانی و فضای سبز نداریم، اما حداقل به سه مدرسه دیگر نیاز است؛ آن هم با وجود بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ دانش آموز دختر و پسر و فقط چهار مدرسه. او ادامه میدهد: تعریض دو معبر اصلی محله یعنی خیابان صاحبدلان و ستایش از جمله مطالباتی است که مردم سالها پیگیری میکنند و هر دو این معبرها بسیار پرترددند و ترافیک شدیدی دارند، در حالی که با تملک چند واحد مسکونی در هر دو خیابان میتوان مشکل را تا حدودی برطرف کرد.
یوسفی میگوید: دومین مورد، موضوع موقوفه صفوی است که هزاران نفر از اهالی محله ما را نگران کرده است. ما پیگیر هردو موضوع هستیم. شهرداری میتواند کار تعریض معبر را از ضلع شمالی نیز انجام دهد که املاک آن موقوفه نیست و کسبه آن راضی به همکاری هستند.
شهرداری منطقه ۴ چندین پروژه عمرانی و فرهنگی در قالب پروژههای زودبازده برای این محله نظر گرفته است که معاون فنی و اجرایی شهرداری منطقه درباره آنها توضیح میدهد: امسال در محله تلگرد، چندین پروژه بزرگ اجرا میشود و به بهره برداری خواهد رسید.
این پروژهها شامل تملک ملک با هدف ایجاد مرکز رویش و کارآفرینی در محله، پیاده روسازی در خیابان عطاحسینی، لکه گیری آسفالت، تجهیز ایستگاههای اتوبوس به نیمکت و سایبان، ایجاد پاتوق محله در خیابان طباطبایی، مشارکت و تجهیز مراکز مذهبی، ورزشی و فرهنگی محله و ... است.
جلال بیوکی ادامه میدهد: با توجه به اینکه یکی از مشکلات مهم و همیشگی این محله، آب گرفتگی بوده است، سال گذشته، دو پروژه کلان را با هدف جمع آوری آبهای سطحی اجرا کردیم. امسال نیز یکی از پروژههای بزرگ جمع آوری آبهای سطحی شهر را اجرا خواهیم کرد که با در نظر گرفتن الگوهای بارشی پنجاه سال اخیر دیگر شاهد آب گرفتگی در این محله و محلات اطراف نخواهیم بود.
او میگوید: تعریض این دو معبر به ویژه خیابان صاحبدلان را در اولویت کاری خود قرار دادیم و حتی کارگزار برای اجرای پروژه تعریض در نظر گرفتیم. البته این پروژه اعتبار زیادی لازم دارد که امیدواریم بتوانیم با تخصیص اعتبار، مشکل ترافیکی این محله را رفع کنیم.
بیوکی میافزاید: علاوه بر این برای بافت فرسوده، تسهیلات خوبی توسط سازمان بازآفرینی در نظر گرفته شده است که شهروندان میتوانند از این تسهیلات برای نوسازی منازل خود بهرهمند شوند. درباره دیوارهای ناایمن و خطرآفرین محله نیز مردم میتوانند نشانی موارد مورد نظر را به شهرداری بدهند تا پس از بررسی کارشناس فنی شهرداری، برای رفع خطر و حتی قلع دیوارهای ناایمن اقدام کنیم.
*این گزارش یکشنبه ۹ مهرماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۴۰ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.