
کارگاه کوچک و جمعوجورشان، آخرین غرفه از سالنی است که در بنای مصلی قرار دارد؛ کارگاهی که وقتی به آنجا نزدیک میشوی، بوی چرم طبیعی، مشامت را پر میکند و کافی است داخل آن سرک بکشی و ببینی که ورقهای چرم چطور روی هم انباشته شدهاند.
تکههای چرم با رنگهای مختلف با اینکه لوله شدهاند، از توی قفسههای چوبی بیرون زده و آویزان شدهاند. بیشترین فضای کارگاه را میز کار بزرگی گرفته است که بهسختی میتوان از اطراف آن عبور کرد. این سختی بیشتر برای عبورومرور کارکنان کارگاه چرمدوزی از این طرف کارگاه به آن طرف و برای انجام مراحل مختلف کار است که سعی کردهاند از فضا به بهترین شکل استفاده کنند.
صفحه چرمی وسیعی شبیه لکههای روی تن گاو، روی میز پهن است و اوستا با دقت درحال برشزدن آن است. طرف دیگر کارگاه نیز میز کوچکی قرار دارد با چند صندلی و قفسههایی که کارهای چرمی دوختهشده با دقت داخل آنها چیده شده است.
خلاف انتظارم که فکر میکردم با مردی جاافتاده روبهرو میشوم، علیرضا پوریانژاد، بیشتر از ۳۱ سال ندارد؛ جوانی با تجربه ششساله در کار «سراج سنتی» که شاخهای است از صنعت چرمدوزی. این را که میگوید، تاکید میکند پیشاز ورودش به این کار در کار تولید کفش بوده که زمینه مناسبی برای کار فعلیاش شده و به موقعیت اکنونش کمک کرده است.
پوریانژاد امروز بهعنوان جوانی موفق و صاحبایده درزمینه صنعت سراج سنتی مشغول به کار تولید است. سراج سنتی، شاخهای از صنعت چرم است که در گذشته، بیشتر درزمینه ساخت زین اسب و افسار فعال بوده ولی امروز با تغییراتی گسترده روبهروشده است. این جوان هنرمند، دغدغههای مختلفی دارد که حمایت از تولید ملی، نشاندادن هنر مشهد و شناسنامهدارشدن صنعت چرم، از مهمترین آنهاست.
در این گزارش به ماجرای ورود این جوان موفق به کار چرم میپردازیم و به برخی ویژگیهای او که باعث موفقیت در کارش شده است، اشاره میکنیم.
پوریانژاد حدود ۱۶ سال پیش، خیلی اتفاقی وارد کار تولید کفش میشود. به قول خودش، یکی از بچهمحلها او را وارد این کار میکند. او از این اتفاق راضی است و به نیکی از این موضوع یاد میکند. اواخر سال ۷۰ وارد کار تولیدی کفش میشود.
یکی از اتفاقات خوبی که آن زمان برای پوریانژاد میافتد، این است که از همان ابتدا، کار برش را به او میسپارند. جوان کارآفرین مشغولبه کار در بنای مصلی دراینباره میگوید: در کار چرم، برشکاری ویژه و حساس محسوب میشود و فردی باتجربه، آن را انجام میدهد.
برش چرم، تاثیر زیادی در زیبایی کار دارد. خدا خیرش بدهد آن بنده خدا را که از همان ابتدا اجازه داد من چرم برش بزنم. میترسیدم کار خراب شود و این را به او هم میگفتم، اما او در جواب میگفت: «تا کاری را خراب نکنی، اوستا نمیشوی.» اینطور شد که درزمینه برش چرم مهارت پیدا کردم.
پوریانژاد، آثار مختلفی درزمینه چرم تولید کرده که در نوع خود منحصربهفرد است؛ برای مثال چرم را بهخوبی روی یکی از آلات موسیقی نشانده است که بهخاطر مهارت زیادش در برش چرم، حالت طبیعی پیدا کرده است.
پوریانژاد فرش و چرم را تلفیق کرده، او با این طرحهای خلاقانه توانسته کار تلفیقی منحصربهفردی تولید کند
نقطه قوت کار پوریانژاد، این است که او اصلا در کارش تقلید نمیکند و همیشه بهدنبال گرفتن ایدههای جدید است. همین ایدهها باعث شده کارهای جدید و فاخری تولید کند که مشابه ندارد. ایدهپردازی یا خلاقیت را همواره در کار درنظر داشته است. مثلا وقتی در کارگاه کفش مشغول به کار بوده، هر وقت کفشی خراب میشده، با خلاقیت، آن کفش را قابل استفاده میکرده؛ بهطوریکه خیلی وقتها پساز خلاقیتهایش روی کفشها، این جمله را میشنیده که «از فردا کفشها را مثل این تولید کنید.»
پوریانژاد تعریف میکند: زمانی که در تولید کفش بودم، آچارفرانسه گروه محسوب میشدم. هرکس کاری را خراب میکرد، میآورد پیش من تا عیب کار را بپوشانم. جالب است که خیلی وقتها برای پوشاندن عیب کار، طرحی میزدم که صاحب کارگاه میگفت بقیه کفشها را هم با همان طرح تولید کنند.
ایدههای پوریانژاد، اما به اینجا ختم نشد؛ بهویژه وقتی وارد کار کیف میشود، این ایدهها شکل بهتری به خود میگیرد و کارهای خلاقانهتری تولید میکند. اما اینکه چطور شد جوان کارآفرین منطقه ما وارد صنعت کیفسازی شد، برمیگردد به ماجرایی دیگر.
کارگاه کفش در خیابان مطهری قرار داشت و کنار آن، یک مغازه چرمفروشی بود. یک بار میبیند خانمی از مغازه چرم میخرد. برایش جالب است که بداند آن زن با چرم چه میخواهد بکند. بعداز سوال متوجه میشود زن قرار است با آن تکه چرم، کیف بدوزد.
این موضوع برایش جذابیت ایجاد میکند و باعث میشود تا عصر آن روز، با تکهای چرم، یک کیف بدوزد و به خودش ثابت کند که میتواند کیف هم بدوزد. وقتی یک نفر آن کیف را با قیمت خوبی از او میخرد، به این فکر میافتد که برای همیشه از کار کفش بیرون بزند و وارد کار کیف شود. همینجاست که کارهای او شکل خلاقانهتری به خود میگیرد و از ایدههای مختلفی برای تولید کیفهایش استفاده میکند.
پوریانژاد میگوید: یکبار از طرحی که روی میز تلویزیون بود، برای تولید کیف استفاده کردم که بازتاب خوبی داشت و همکارانم خوششان آمد. همچنین برای تولید یکی از کیفهایم از طرح فرش استفاده کردم. استفادهاز دوختهای سنتی و پارچههای سنتی، کارهای تلفیقی با چوب، استفاده از هنر قلمزنی روی چرم و... از دیگر خلاقیتهای این جوان هنرمند است. او میگوید: بهطورکلی کیفهای زیادی تولید کردهام که کارهای خوبی هم از آب درآمده؛ طوری که طرحهای من گاه توسط همکاران کپی شده است. اوایل از این موضوع ناراحت میشدم ولی حالا نه.
پوریانژاد که میخواهد در کارش موفق شود و چشماندازی برای این هدفش درنظر گرفته است، در پی آن است که برند خود را ثبت کند؛ اگرچه معتقد است کارهای خوب، خودشان برندها را میسازند؛ برای همین هیچ عجلهای برای این کار ندارد.
یکی از کارهای جالبتوجه پوریانژاد، تلفیق فرش و چرم است که نمونه آن قبلا در تهران تولید شده. پوریانژاد با اجرای طرحهای خلاقانه همچون اضافهکردن طرح فرش روی تکههای چرمی که قرار بود بهشکل شطرنجی روی فرش پیاده شود و همچنین استفاده از گره خود فرش برای اتصال تکههای فرش با تکههای چرم توانسته کار تلفیقی منحصربهفردی تولید کند.
او در حال حاضر تنها تولیدکننده بند ساعت چرمی در مشهد است. میگوید: فقط چند تولیدکننده بند ساعت در ایران فعال هستند؛ چون دروازه چین باز است و بند ساعت از آنجا میآید!
وقتی از این جوان هنرمند درباره گسترش کارش میپرسیم، میگوید: دنیای کار ما بزرگ است، اما من آنقدر بزرگ نیستم که همه این کارها را با هم انجام بدهم یا بهتر بگویم نمیتوانم با یک دست، چند هندوانه بردارم! منظور پوریانژاد، همان موضوع همیشگی حمایتنکردن از تولید داخلی و بازبودن دروازههای چین است. به اعتقاد او اگر از تولیدکننده حمایت شود و فضای ارائه کار دراختیارش قرار گیرد، خلاقیتهای فراوانی در تولید به چشم خواهد آمد.
پوریانژاد کارگاه چرمدوزیاش را دوست دارد و از اینکه میراث فرهنگی، چنین فضایی دراختیار او قرار داده خرسند است؛ فقط از کوچکبودن فضا کمی گلایه دارد و میگوید: این فضا واقعا برای ما عالی است ولی کارگاه خیلی کوچک است و این موضوع باعث شده نتوانیم کالاهای مختلف تولید کنیم؛ چون تولیدات بیشتر نیاز به فضاهای مختلف و تفکیکشده دارد؛ به همین دلیل مجبوریم روزهای هفته را برای انجام کارهای مختلف تقسیم کنیم؛ مثلا یک روز را به تولید کیف، یک روز را به ساخت کمربند و... اختصاص دهیم.
یکی از نگرانیهای مهم پوریانژاد بومینبودن صنایع دستی مشهد است. او میگوید: هنوز مصلی که محلی برای حضور هنرمندان است، به مشهد معرفی نشده است. در شهر، کالاهای بسیاری از فروشگاههای صنایع دستی، مربوط به شهرهای دیگر است؛ مثلا یک اصفهانی میتواند صنایع دستی شهرش را در مشهد بخرد. این اصلا خوب نیست؛ چون مشهد، در صنایع دستی چیزی کم ندارد ولی متاسفانه کمترکسی از این موضوع باخبر است.
یک راه، این است که مثلا همین مکان که هنرمندان مختلف در آن مشغول به کار هستند، به مردم معرفی شود. هیچکس خبر ندارد در مصلای مشهد، صنایع دستی فاخری تولید میشود. به نظر من هزینهکردن برای تبلیغ این مکان تاریخی و هنری، بهصرفه است و باعث شناساندن هنر مشهد میشود.
او درحالیکه از حسینی، مدیر جدید مصلی بهخاطر برخی اقدامات کاربردیاش تشکر میکند، ادامه میدهد: طراحی سایتی قدرتمند برای تبلیغ، ضروری است.
جوان کارآفرین منطقه ما دوست دارد در آینده، فروشگاهی چندطبقه داشته باشد که در آن همه هنرهای مربوطبه چرم تولید شود و به فروش برسد. میگوید: کیفیت برای من، ملاک است و دوست دارم مصرفکننده از کارم راضی باشد. روزی به این خواستهام میرسم که بتوانم محصولات چرمی فراوان با کیفیت خوب و برندی شناختهشده تولید کنم؛ صنعتی که هنر مشهد هم به حساب بیاید.
*این گزارش دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، در شماره ۲۳۴ شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.