کد خبر: ۱۱۸۷۷
۲۹ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
کارگاه خانوادگی «خداپناه»، پناه اشتغال خانواده‌ها شده است

کارگاه خانوادگی «خداپناه»، پناه اشتغال خانواده‌ها شده است

«علی خداپناه» همراه خانواده‌اش کارگاه کارآفرینی تولید کفش در محله مهرآباد راه‌اندازی کرده است تا ۸ نفر به‌طور مستقیم و ۲۵ بانو در خانه مشغول به کار شوند.

کار‌های خانوادگی از آن دسته اموری به‌شمار می‌رود که همیشه جواب می‌دهد؛ چون هم‌بستگی و دلسوزی خاصی در پیشبرد آن وجود دارد. برکت این دست همدلی‌ها دوچندان می‌شود اگر با کارآفرینی برای عده‌ای هم همراه باشد.

گزارش پیش‌رو به خانواده‌ای اختصاص دارد که با سرمایه صفر و فقط به اعتبار یکی از بزرگانشان در بازار، توانسته‌اند یک کارگاه کارآفرینی تولید کفش در محله مهرآباد راه‌اندازی کنند و امروز از قبل همین کارگاه چهارساله، ۸ نفر به‌طور مستقیم و ۲۵ بانو در خانه مشغول به کار شوند.

نکته جالب این خانواده این است که چند نفر آنها در گذشته، کارگاه تولیدی کفش مردانه داشته‌اند و برخی‌هایشان هم کارگری در تولیدی دیگری را تجربه کرده‌اند، اما این روز‌ها ماجرا‌هایی آنها را دورهم جمع کرده تا کفاشی خانوادگی خود را داشته باشند.

 

تعطیلی تولیدی کفش مردانه در سال‌۸۵

«علی خداپناه» که سال‌۱۳۵۵ در محله گلشور متولد و بزرگ شده، مدیر این کارگاه است. او که از سال‌۷۰ وارد کار تولید کفش شده بود، تا هفت‌سال بعدش نزد برادرش شاگردی می‌کند تا اینکه کارگاهی تولیدی با شراکت او راه‌می‌اندازد؛ «سال‌۱۳۷۷ همراه با برادرم قاسم، کارگاه تولید کفش مردانه را راه‌اندازی کردیم. مدتی در خیابان گاز و بعد خیابان عامل در مطهری‌شمالی مشغول کار بودیم، تا اینکه در سال‌۸۵ بنا به‌دلایلی ناچار به تعطیلی کارگاه شدیم.»

او مجبور می‌شود در فاصله سال‌های‌۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ به کار تاکسی‌رانی بپردازد؛ «با قاسم، توانستیم به‌صورت قسطی مجوز یک تاکسی تلفنی را بخریم و مشغول کار شویم، اما در این فاصله به‌طور‌کامل از کار تولید کفش غافل نبودم و گوشه‌وکنار دستی در آن داشتم.» خداپناه سرانجام تصمیمش را می‌گیرد و سال‌۱۳۹۰ به‌طور‌کامل تاکسی‌تلفنی را کنار می‌گذارد و با شراکت عمویش، «قربان خداپناه» اقدام به ایجاد کارگاه تولید کفش زنانه می‌کند؛ «اوایل در مکانی بیست‌مترمربعی که مجوز تجاری دائمش را گرفته بودیم، کار می‌کردیم، تا اینکه دو سال بعد مکانی شصت‌متری را هم اجاره و به کارگاه اضافه کردیم که برایش حدود ۳۰۰ هزار تومان در ماه اجاره می‌دهیم.»

 

با اعتبار عمویم از بازار خرید کردیم

آنها از همان ابتدا بدون کوچک‌ترین سرمایه اولیه‌ای کار را شروع کردند؛ «با اعتباری که عموقربان در بازار داشت، قدم پیش گذاشتیم و توانستیم مواد اولیه را قسطی و با دادن چک بخریم و کار را شروع کنیم.»

آن‌گونه که او توضیح می‌دهد، سرمایه در گردش باید در کار کفاشی زیاد باشد، اما آنها از قسطی خریدن مواد اولیه در بازار و از آن طرف فروش قسطی تولیداتشان، کار را پیش بردند تا به امسال؛ «شش ماه دوم امسال توانستیم مواد اولیه را به‌روز و نقد از بازار بخریم که نه‌تنها موجب کاهش قیمت تمام‌شده کار شد، بلکه با خیال راحت‌تری هم تولید کرده و جنسمان را می‌فروشیم.» از او درباره مواداولیه موردنیاز کارشان می‌پرسیم. او با بیان اینکه بیش از ۳۰ قلم مواد اولیه در کار تولید کفش لازم است، می‌گوید: «حدود ۶۰‌درصد مواد اولیه مورد استفاده تولید کفش مانند چسب، زیره، یراق‌جات و... در داخل کشور تولید می‌شود، اما موادی، چون رویه‌جات ورنی، خارجی است.»

 

کارگاه کفاشی خانوادگی «خداپناه»، پناه خانواده‌هایی برای اشتغال شده است

 

فروش کفش‌ها در بازار بین ۱۲ تا ۱۵‌هزار تومان

این کفاش باسابقه تاکید می‌کند که: «وقتی کار در داخل تولید شود، حتی اگر مواد اولیه آن خارجی باشد، قیمت تمام‌شده کمتر می‌شود.» بعدِ قیمت تمام‌شده هم کار خودشان را برای نمونه توضیح می‌دهد: «ما هر جفت کفشمان را حداکثر ۱۲‌هزار تومان به تک‌فروش بنک‌دار می‌دهیم و او هم در کل کشور توزیع می‌کند که درنهایت در بازار بین ۲۰ تا ۳۰ تومان به فروش می‌رسد، در‌حالی‌که من نمونه خارجی کار خودمان را سال گذشته در سه‌راه راهنمایی دیدم که ۷۰‌هزار تومان قیمت خورده بود.» البته آنها با افزایش تیراژ کارشان توانسته‌اند به‌تازگی قیمت کفش‌ها را در بازار به قیمتی بیش از آنچه در گذشته بوده، تغییر دهند.

 

چرا تولیدی کفش زنانه؟

برایمان جالب است که چرا از تولیدی کفش مردانه به سمت کفش زنانه آمده‌اند که این‌گونه پاسخ می‌گیریم: «کار تولید کفش مردانه آن هم به سبک سنتی، بسیار سخت و سنگین است؛ چون بیشتر با چرم کار می‌شود، قیمتش هم زیاد است، بنابراین نمی‌توان در تیراژ زیادی آن را تولید کرد، در‌حالی‌که کفش زنانه سبک‌تر است و خرید بهتری هم در بازار دارد.» البته او این را هم دنباله توضیحش اضافه می‌کند: «کار کفاشی ۱۰ رشته مختلف را شامل می‌شود که در میان آنها طبی و راحتی‌دوزی که تخصص ماست، بهتر از بقیه فروش می‌رود. چون خواهان زیادتری دارد، تیراژ بیشتری را هم به خود اختصاص می‌دهد.»

 

با ایجاد کارگاهمان توانستیم برای عده‌ای کارآفرینی کنیم و معتقدم این موفقیت، روزی آنها بوده است 

موفقیت؛ در گرو کار خانوادگی

با همه اینها هرچه باشد، بازار کار آنها هم فصلی است؛ «اوج کارمان شش‌ماه نخست سال است که بازار زواری شلوغ می‌شود؛ در این بازه زمانی تا روزی ۲۵۰‌جفت هم کفش تولید می‌کنیم، در‌حالی‌که سایر کارگاه‌ها بین ۴۰ تا ۵۰‌جفت تولید می‌کنند.»

البته آنها از زمانی که تیراژ کارشان را افزایش داده‌اند، موفق شده‌اند در شش ماهه نخست امسال حدود ۲۰‌هزار جفت کفش تولید کنند؛ آن هم در شرایطی که به‌قول خداپناه، بازار با رکود سنگینی روبه‌رو بوده است و حدود ۵۰‌درصد کارگاه‌های کفاشی تعطیل شده‌اند.»

از او دلیل این موفقیت را که می‌پرسیم، پاسخ می‌دهد: «ما با ایجاد کارگاهمان توانستیم برای عده‌ای کارآفرینی کنیم و معتقدم این موفقیت، روزی آنهایی بوده است که برایمان کار می‌کنند؛ البته گذشته از این، تلاش خانوادگی، همدلی، کیفیت کار و کاهش قیمت تمام‌شده برای مشتری، از دیگر دلایل این موفقیت است.»

خداپناه که هم‌اکنون ۲۵ خانم را در خانه‌هایشان به‌کار گرفته است، توضیح می‌دهد: «در خانوار‌های این محدوده به‌دلیل وضعیت مالی ضعیفی که دارند، تمایل زیادی برای دوخت دستی کفش‌ها در خانه دیده می‌شود. این استقبال از سمت خانم‌های خانه‌دار بیشتر است و هر روز هم زیادتر می‌شود.» او با بیان اینکه خانم‌ها برای دوخت هر جفت کفش در خانه، ۵۰۰‌تومان دستمزد می‌گیرند، اظهار می‌کند: «به‌طور متوسط هرکدامشان روزی ۱۵‌هزار تومان از قبل این کار درآمد دارند و من هم خوشحالم که واسطه‌ای شده‌ام برای رسیدن روزی‌شان. درواقع بدون سرمایه اسباب خیر شده‌ایم.»

 

کارگاه کفاشی خانوادگی «خداپناه»، پناه خانواده‌هایی برای اشتغال شده است

 

از وام کارآفرینی هنوز بهره‌ای نبرده‌ایم

دلیل این را که چرا هنوز از وام کارآفرینی استفاده نکرد‌ه‌اند، جویا می‌شوم که می‌گوید: «مشکلمان این است که مغازه جلو، مجوز بنگاه داشت و گفتند باید آن را باطل و تبدیل به تولیدی کفش کنید، اما در این مدت هرچه این در و آن در زدیم، جواز تاکسی‌تلفنی باطل نشد و جابه‌جایی انجام نگرفت.»

خداپناه که شرط بهره بردنش از وام کارآفرینی، داشتن جواز مرتب است، می‌گوید: «اگر می‌توانستیم وام کارآفرینی بگیریم، کمک خیلی بزرگی بود و دستمان برای گسترش کارگاه و ارتقای کار باز می‌شد. این شرایط باعث می‌شد خیلی از دستگاه‌های موردنیاز ازجمله دستگاه لیزر را بخریم.» این در حالی است که آنها برای پنج ماه نخست سال گذشته، ۶‌میلیون تومان هزینه لیزر دادند تا روی کفش‌ها نقش بیندازند و امسال برای حذف این هزینه، به‌ناچار همه تولیداتشان را ساده به بازار فرستادند که به دلیل کیفیت کار، مشتری پیدا کرد. این را هم اضافه کنیم که البته آنها در کنار تولیدی، از هفت ماه پیش مغازه‌ای در انتهای مطهری اجاره کرده‌اند و کار خودشان را به قیمت تولیدی به فروش می‌رسانند.

 

عمو با ۳۸ سال تجربه تولید کفش

«قربان خداپناه» بزرگ این جمع است؛ فردی که تجربه‌اش در کار تولید کفش به ۳۸‌سال پیش بازمی‌گردد. او که سال ۱۳۳۴ در روستای ده‌سرخ شهرستان کلات متولد شده است، از همان دوران کودکی همراه خانواده برای زندگی به مشهد می‌آید.

سربازی‌اش که تمام می‌شود، می‌رسد به سال‌۱۳۵۶؛ «رفتم سر کار کفاشی. حدود سه سال در کارگاه استاد دوستی در رضائیه شاگردی کردم. بعدش هم استادکار شدم و در کارگاه‌های مختلفی کارگردی کردم.» او در سال ۱۳۶۹ کارگاه تولیدی کفش خودش را باز می‌کند؛ «هفت سال کارگاه تولیدی کفش مردانه در شانزده‌متری ایثار داشتم و سه سال هم در بولوار امت، تا اینکه به‌دلیل واردات کفش چینی، کلاهبرداری و نقد نشدن چک‌های مشتریانم، مجبور شدم در سال‌۱۳۷۹ آن را تعطیل کنم و در بنگاه معاملات املاک مشغول کار شوم.»

این کهنه‌کار کفش در همان بنگاه معاملات املاک روزگار می‌گذراند تا اینکه در سال‌۱۳۹۰ تصمیم می‌گیرد دوباره به حوزه تولید کفش بازگردد؛ «با برادرزاده و فامیل مشورت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که کارگاه تولیدی مشترکی بزنیم؛ هرچه باشد، حرفه اصلی مان همین بود.» حاج‌قربان که پیر و استاد بزرگ این کارگاه تولیدی محسوب می‌شود، هم‌اکنون مسئول اداره کارگرهاست و هم‌زمان کار بسته‌بندی کفش‌ها را انجام می‌دهد.

دایی با ۳۲ سال تجربه تولید کفش

«محمد پناهی» هم دایی «علی خداپناه» است که از همان سال‌۹۰ با او همراه شد تا کارگاه تولیدی خانوادگی‌شان پا بگیرد. او که متولد‌۱۳۴۰ در روستای ده‌سرخ است، تا سال‌۱۳۶۲ در روستا مشغول دامداری و قالی‌بافی بوده و بعد هم که راهی مشهد می‌شود، می‌زند به کار تولید کفش؛ «دو سالی نزد استاد رضا لطفی در خیابان عامل، شاگرد کفاشی بودم و پس از آن استادکار شدم. تا سه سال دیگر همراه او کار کردم و بعدش هم در کارگاه‌های مختلفی مشغول کار شدم.»

او که از تصمیم خواهرزاده‌اش و عموی او برای ایجاد کارگاه تولیدی کفش خانوادگی خبردار می‌شود، قدم پیش می‌گذارد؛ «گفتم به جای کار کردن برای غریبه‌ها، در کنار فامیل باشم که اطمینانش بیشتر است.» البته پناهی نزدیک بودن کارگاه به خانه را هم امتیاز دیگری می‌داند که شرایط را برایش بهتر کرده است.

تفاوتی که او با علی و قربان خداپناه دارد، این است که در تمام سال‌های کاری‌اش، کارگری کرده و هیچ‌وقت از خودش کارگاهی نداشته است؛ «اینجا هم کارگرم و به‌صورت کارمزدی کار می‌کنم و از ساعت ۸ تا ۲۰ یکسره در اینجا هستم و برای هر کفش ۹۰۰ تومان دستمزد می‌گیرم.»

وظیفه او در این کارگاه پیش‌کاری است؛ «باید رویه کفش را روی قالب بکشم و بعد برایش زیره سوار کنم و پرس بزنم.» می‌گوید: «این مراحل برای هر جفت کفش، ده دقیقه زمان می‌برد و من و پسرم هر روز ۱۵۰ جفت کفش تولید می‌کنیم.» پناهی دو شاگرد دارد که یکی پسرش، «حسن» و دیگری «علی قربان‌پور» است.

 

کارگاه کفاشی خانوادگی «خداپناه»، پناه خانواده‌هایی برای اشتغال شده است

 

همسر با سابقه چهار ساله

«طاهره خداپناه»، دخترعمو و همسر «علی خداپناه»، هم از سال ۹۰ پابه‌پای شوهر و پدرش آمده است؛ «تا پیش از سال ۹۰ هیچ تجربه‌ای در تولید کفش نداشتم، اما اوایل همه کار‌هایی را که دیگران در کارگاه انجام می‌دهند، تجربه کردم و این اواخر هم فقط وظیفه مارک‌زنی و شابلن‌زنی را در خانه برعهده دارم که یک روز درمیان، صبح تا ظهر را به آن اختصاص می‌دهم.»

 

پسردایی با سابقه چهارساله

«حسن پناهی» که ۲۰ سال دارد و دیپلم تزئیناتش را به‌تازگی گرفته است، نیز می‌گوید: «از سال ۹۰ که این کارگاه راه افتاد، من هم کار تولید کفش را شروع کردم و تا زمانی که مدرسه می‌رفتم، از ساعت ۱۴ تا ۲۰ و حالا که درس ندارم، از ۸ تا ۲۰ به کارگاه می‌آیم.» او قرار است سال آینده به دانشگاه برود و همان رشته تزئینات را ادامه بدهد.

 

خداپناهی دیگر با سابقه‌ای نوزده‌ساله

«علی خداپناه»، یکی دیگر از اعضای فامیل است که از سوم راهنمایی یعنی زمانی که ۱۴ سال بیشتر نداشته، کار کفاشی را شروع می‌کند؛ «دو سالی شاگردی کردم تا استاد شدم و در کارگاه‌های مختلف کارگری کردم تا اینکه اینجا راه افتاد؛ وظیفه‌ام برش بیاله و دوردوزی آن و سپس پرس اتم است.»

او دو تا شاگرد دارد به نام‌های «محمد سرچاهی» و «امیرحسین یوسفی». محمد که ۱۶ سال دارد، از تابستان کارش را در کارگاه شروع کرده است و می‌خواهد دستمزدش را برای آینده ذخیره کند و بعد هم در آزمون حوزه شرکت کند. امیرحسین هم که سیزده‌ساله است، هم‌زمان با محمد کارش را شروع کرده است و صبح‌ها به مدرسه می‌رود و عصر‌ها هم به کارگاه می‌آید.

 

کارگاه کفاشی خانوادگی «خداپناه»، پناه خانواده‌هایی برای اشتغال شده است

 

کوچک‌ترین عضو کارگاه

«علی قربان‌پور» که ۱۵ سال دارد، فقط یک هفته است که به این جمع اضافه شده و شاگرد کوچک کارگاه به‌شمار می‌رود. علی وردست استادش است و هر کاری که از او بخواهند، انجام می‌دهد؛ از چسب زنی، قالب‌زنی و درآوردن میخ‌ها گرفته تا گذاشتن چای. استادش می‌خندد و می‌گوید: «علی هنوز خیلی راه دارد که به استادی برسد.»

 

برادری با ۱۷ سال سابقه که دیگر کفاش نیست

در این مصاحبه «قاسم خداپناه»، برادر «علی» هم حضور دارد. از فرصت استفاده می‌کنیم و از او درباره کار تولید کفش و دلیل بازنگشتنش به این حرفه می‌پرسیم. او که از سال ۱۳۶۸ کفاشی را نزد عمویش حاج‌قربان آموخته و شاگردی او را می‌کرده است، می‌گوید: «سال ۷۷ همراه برادرم کارگاه تولیدی خودمان را راه انداختیم و تا سال ۸۵ مشغول بودیم، اما وقتی با مشکلاتی نظیر کسادی بازار و ورود کالا‌های چینی روبه‌رو شدیم، دیگر نخواستم به کفاشی بازگردم، اما از اتفاقی که در خانواده ما افتاده، خوشحالم و امیدوارم که بازار تولیدات داخلی هم رونق بگیرد.» به عقیده او، کسی که وارد کار تولید کفش می‌شود، باید علاوه بر گذاشتن وقت زیاد، ریسک‌پذیر هم باشد.

 

* این گزارش در شماره ۱۸۱ شهرآرا محله منطقه ۵ مورخ ۱۴ دی ماه سال ۱۳۹۴ منتشرشده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44