
گاهی وقتها با خودم فکر میکنم زندگی، روزمرگی و رفت وآمدهای تمامنشدنی در خیابانهای شهر چقدر روی هم تلنبار شده، دوست دارم خودم را روی این خروار که هر روز بر آن افزوده میشود بیندازم و با دستانم آن را چال کنم.
قبری درست کنم از لایههای پیشین این شهر و در آن بخوابم و وقتی بیدار شوم همراه زندگیهای گذشتگان محلهام باشم. چقدر آدم و چقدر زندگی در این چاله دیده میشود، زندگیهایی که همگی به مرگ ختم شدند و گورستانهایی که به واسطه این مرگها وسیع شدند.
در هیچ کجای منطقه ما از گورستانهای قدیمی خبری نیست و جای آنها را پارکها، مدارس، ادارات و خانهها گرفته است و این بیشتر ذهنم را قلقلک میدهد تا این لایه که چند سال است همه آنها را پوشانده کنار بزنیم. جالب است که بزرگترین و قدیمیترین گورستان مشهد زیر همین لایه و در منطقه ما قرار دارد.
البته درمنطقه ما، ۶قبرستان وجود داشته که اکنون فقط یکی از آنها که البته از محدوده شهری خارج است باقی مانده. برای آنهایی که دوست دارند گاهی بیبهانه آلبوم تاریخ را ورق بزنند معرفی این چند گورستان خالی از لطف نیست.
وقتی برای اولین بار نام گلشور را شنیدم فکر نمیکردم چه پیشینه تاریخی پشت آن خوابیده باشد، اما غیر از من خیلی از قدیمیهای کوی طلاب مشهد و آن حوالی قصه گلشور را از گورستان تا پارک میدانند.
آنطور که در کتاب نادره سیدی آمده در اواخر سده ۱۲ قمری قریهای به نام گلشور در فاصله دو فرسنگی مشهد وجود داشته است که در مطلعالشمس با نام گلشوران از آن یاد شده و در شمالشرقی مشهد واقع بوده است و بعدا گورستان بزرگی در مجاورت آن با نام گورستان گلشور شکل گرفته که با باروی مشهد حدود یک فرسنگ فاصله داشته است.
تاریخ این گورستان قدیمی به حدود سال۱۳۰۰خورشیدی برمیگردد که اصلیترین گورستان مشهد بوده و تا پیش از دایر شدن گورستان بهشترضا (ع) پذیرای اجساد از سرتاسر مشهد همچنین زائرانی که برای زیارت به مشهد میآمدهاند بوده است و حتی مشخصات همه فوتشدگان مشهدی در این گورستان ثبت میشده است.
این گورستان تاریخی که در انتهای خیابان ۲۰متری طلاب قرار داشته عمدتا پس از گورستان پایین خیابان مورد استفاده قرار گرفته، اما از سال۱۳۵۵خورشیدی به دلیل ایجاد گورستان بهشترضا (ع) به عنوان بزرگترین گورستان عمومی مشهد، به صورت غیرفعال در آمده و بر روی آن ساختوساز صورت گرفته است.
این قبرستان بسیار بزرگ تا همین چند دهه قبل نیز در منطقه ما زنده بود، اما در سالهای اخیر (از اوایل دهه ۱۳۷۰خورشیدی) با همت شهرداری منطقه ۴ مشهد به بوستان بهشت تبدیل شد که فضای سبز بزرگ و مطلوبی دارد. بخش اندکی از این گورستان در جریان توسعه شهر جزو خیابانهای اطراف پارک شده ولی قسمت اعظم آن در محدوده پارک باقی مانده است.
این قبرستان تا همین چند دهه قبل در منطقه ما زنده بود، اما از اوایل دهه ۱۳۷۰ به صورت فضای سبز درآمده است
تاریخچه تشکیل و تاسیس این گورستان تاریخی به قریه گلشور که در دو فرسنگی مشهد قرار داشته برمیگردد. این روستا که به صورت اراضی زراعي بوده متعلق به فردی به نام امیرالتولیه، از متمولان دوران خود بوده است. این شخص از اعقاب شاهعباس بوده و زمین گورستان را برای دفن اموات اختصاص داده که مربوط به حدود ۷۰سال پیش میشود. او امور دفن را به فردی به نام کربلاییحسین رضایی واگذار کرده بود.
آنطور که در پژوهشهای مشهدشناسی آمده در اوایل هم بخشی از گورستان به سادات سیستانی تعلق داشته است و اولین قسمت که دفن در آن صورت گرفته، در محلی بوده که حالا بر روی آن مدرسهای ساخته شده است.
جالب است با وجود اینکه این گورستان تا ۴۰سال پیش فعال بوده اما هیچ اثری از قبور قدیمی باقی نمانده است، هرچند در گزارشی که به سال ۱۳۷۸خورشيدي تهیه شده، تصاویر سنگ و صورت قبور تقریبا قدیمی دیده میشده است.
کافی است یک روز همراه پیرمردهایی که روی یکی از نیمکتهای فلزی بوستان بهشت (بوستانی که بر روی گورستان گلشور احداث شده است) نشسته اند، باشی و همصحبتشان شوی تا راحتتر بتوانی گورستان گلشور را در ذهن تصور کنی.
آنها از نردههای فلزی حرف میزنند که دورتادور برخی قبور به ویژه قبور اشخاص موجه کشیده شده بود که شیخ غلامحسین ولد حاجی قربانی رشتخواری (متولد ۱۳۳۷قمري) و حجتالاسلاموالمسلمین میرزامحمود (متولد ۱۶ذیالحجه سال۱۳۶۸قمري/ ۱۳۲۸خورشيدي) از این دست بودهاند که به این نردهها نخ و پارچههایی توسلگونه گره خورده بود. همچنین سنگ قبرهایی که تصاویر آینه، شانه، سندان، مشته کفاشی، اره نجاری و... روی آنها حک شده بود.
نام، شهرت، نام پدر، سن، محل سکونت، پزشک معالج و پزشک معاینهکننده، نوع بیماری، معرف و... در همه صفحات دفاتر ثبت گورستان گلشور دیده میشود. وقتی این دفترها را ورق میزنی دهها سال به عقب برمیگردی، دفاتری که میتوان گفت تنها نشانه از گورستان گلشور است.
در این دفاتر فهرستی از نام و نشان مدفونان گورستان بزرگ گلشور و سایر مدفونان مشهد ثبت شده است که در بخش بایگانی سازمان بهشت رضا (ع) نگهداری میشود. در این دفاتر نام و مشخصات مدفونان از آذر سال۱۳۱۱خورشیدی تا پایان سال ۱۳۵۴ گزارش شده که حاوی اطلاعات اجتماعی بسیار ارجمندی است.
علیرضا نظیف، شیرین سیدی و شیما سیدی اطلاعات سالهای ۱۳۱۱ تا ۱۳۲۱ این دفاتر را بررسی کردند و دادههای به دست آمده از آن را در پژوهشی منتشر کردند که نشان میدهد مرگ و میرها بیشتر (حدود ۵۰ تا ۵۵درصد) به نوزادان و کودکان مربوط میشده که از هنگام تولد تا دو سالگی در میگذشتهاند. اما پس از این سنین، احتمال زنده بودن افراد بالا میرفته است.
مرگومیر مردان و زنان تقریبا به طور مساوی و گاهی مردان بیشتر بوده، میانگین سن مردان هم اندکی کمتر از زنان بوده است. مشاغل فوتشدگان که نشاندهنده مشاغل متنوع مردم مشهد در آن دوره (نیمه اول قرن ۱۴ خورشیدی) است، به نسبت فراوانی شامل زارع، نظامی، کارگر و بنّا، ملّاک، عطار، سلمانی، نوکر و پیشخدمت عدلیه بوده است.
مشاغل محدود دیگر هم عبارت بودند از طلبه، مهتر، حمّال، پوستفروش، شعرباف، قناد، چاقوساز، قهوهچی، صراف، تاجر، هیزمشکن، بزاز، دستفروش، قرآنخوان، چاووشی، آژان، نقاش، توتونفروش و...
مدفون زائران و مسافران زادگاه مدفونان این گورستان، غیر از مشهد عبارت بوده است از: هرات، تبریز، سبزوار، قاین، کرمان، آذربایجان، بغداد، قندهار، عشقآباد، سیرجان، طهران، قم، شیروان، اردبیل و...
تعداد زیادی از مدفونان ساکن محلات نوغان و بالاخیابان بودهاند، ساکنان دیگر محلات شهر مانند سراب، سرشور، عیدگاه و پایین خیابان کمتر در این گورستان دفن میشدهاند. مدفونان گلشور از چه میمردند؟ امراضی که بیشتر علت مرگ میشد و بین مردم شایعتر بود، شامل ذاتالریه، اسهال، توبر کلوز ریوی، کریپ، سل، ذاتالجنب، برنشیت، فلج، قولنج، تیفوئید، سکته، ورم کلیه و تب غش بوده است.
همچنین میانگین سنی فوتشدگان ۲۶سال بوده که ۶۵درصد آنها را کودکان زیر پنج سال تشکیل میداده است و آنطور که یکی از محققان مشهد به آن اشاره میکند در تابستانها بیشترین علت مرگ، بیماریهای گوارشی بوده و زمستانها بیماریهای تنفسی آنها را به کام مرگ میکشانده است.
* این گزارش یکشنبه، اول اردیبهشت ۹۲ در شماره ۵۰ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.