
اوایل انقلاب، زمینی در محدوده چهارصددستگاه (بخشی از خیابان ابوذر امروز) قرار داشت که از موقوفات آستان قدس رضوی بود. در آن زمان یک عده به اصطلاح «غربتی» دست روی این زمین گذاشتند و آن را برای سکونت خود تبدیل به قطعات کوچکتر، قطعات ۱۰۰ تا ۲۰۰ متری کرده بودند.
اهالی محل با دیدن این وضعیت جمع میشوند و به منزل آیتا... شیرازی میروند تا این موضوع را به وی اطلاع دهند و از استفاده نامشروع از موقوفه آستان قدس خبر داده و پیشنهاد دهند که این زمین تبدیل به مسجد شود. همین میشود که هماهنگیها برای خرابکردن ساختمانهای ایجادشده در آن انجام و بعد از آن، توسط نامهای که یکی از معتمدان محل به تولیت آستان قدس رضوی مینویسد، مقدمات برای ساخت مسجد مهیا میشود.
سال ۶۱ بود که این زمین ۷۶۰ متری تبدیل به تنها مسجد محدوده چهارصد دستگاه شد و بخشی از هویت این محدوده شکل گرفت. هرکجای خیابان ابوذر در محله فجر مشهد که ایستاده باشی، کاشیکاریهای زیبا و منارههای بلند مسجدی را میبینی که جلوهگری میکند. مسجدی با قدمت ۳۲ سال که از همان زمان نهتنها محل عبادت مردم که متولی اجرای بسیاری برنامههای فرهنگی هم بوده است.
مسجدی که هنوز برخی اعضای هیئت امنای آن از همان سال ۶۳ مشغول فعالیتند و به امور مسجد رسیدگی میکنند، چون حاج آقا پرویزی که هنوز اهل همان محله است و نمازش را در همان مسجد میخواند. حاج آقا پرویزی دوست دارد بگوید شکل و شمایل مسجد همان است و میگوید: ساختمان مسجد از ابتدای تاسیس تاکنون بهجز برخی تعمیرات، بازسازی اساسی روی آن انجام نشده است.
حاج آقا پرویزی از جایگاه مسجد ابوذر غفاری در محل سخن میگوید و یادآور میشود: مسجد محله ما در بین اهالی تقریبا حکم مسجد جامع را دارد و محل مراجعه تعداد زیادی از اهالی در مناسبتهای مختلف است.
مسجد محله ما در بین اهالی تقریبا حکم مسجد جامع را دارد و محل مراجعه تعداد زیادی از اهالی است
مثلا در مراسم عاشورا برنامههای خوبی ازسوی مسجد برای مردم تدارک دیده میشود و همین است که در این مراسم در مسجد جای سوزنانداختن نیست. حاج آقا پرویزی ادامه میدهد: همچنین در ماه مبارک رمضان بیشتر وقتها با کمبود جا روبهرو میشویم و در شبهایی همچون شبهای قدر تعداد زیادی از اهالی در مسجد جا نمیشوند و بیرون میایستند.
رئیس هیئت امنای مسجد ابوذر غفاری ادامه میدهد: این مسجد بعد از مسجد آیتا... فقیهسبزواری در محدوده طلاب بسیار مهم است و از نظر مذهبی جنب و جوش زیادی دارد. حاج آقا پرویزی همچنین به حضور روحانی قدیمی مسجد که از ابتدای تاسیس تاکنون بوده، اشاره میکند و میگوید: حاج آقا واعظی از سال ۶۳ که مسجد ساخته شد تاکنون، پیشنماز مسجد بوده و مردم هم او را میشناسند.
حاج آقا پرویزی از راهاندازی پایگاه بسیج مسجد میگوید که در همان سال تاسیس مسجد فعال شد. خودش نیز بهعنوان فرمانده پایگاه شروع بهجذب نیروهای محلی کرد. او تا همین سه سال پیش هم پایگاه بسیج را میچرخانده تا اینکه بالاخره مسئولیت را به دست جوانترها میدهد تا فکرها و ایدههای جوانتری اجرایی شود.
قدیمی و معتمد محله ابوذر همچنین از برنامههای مختلف مسجد همچون مراسم مذهبی، وفاتها و جشنها که با برگزاری آن در مسجد حال و هوای دیگری به محله میبخشد، میگوید:« این برنامهها همیشه برقراره»
سینه حاج آقا پرویزی مملو از خاطراتی است که از دوندگیها و تلاشهای او و دیگر اهالی در سالهای گذشته برجای مانده است، وقتی میخواهیم آنها را برایمان بازگو کند، خندهای بر لبانش مینشیند تا یکی از آنها را که تلخی و شیرینیاش بههمآمیخته برایمان بازگو کند.
تعریف میکند: عاشورای سال ۶۹-۶۸ قرار بود خرج بدهیم، اما هیچ ظرفی در آشپزخانه مسجد نداشتیم. یک کرایهچی بود توی خیابان دریا که ما قبل از ماه محرم رفتیم و سفارش ظرف دادیم و روی قولش برای سفارشمان حساب کردیم، اما وقتی شب تاسوعا برای تحویل ظرفها رفتیم، گفت ظرفی ندارد و پسرش در زمانی که او نبوده به فرد دیگری داده است. بعد رفتیم بولوار ابوریحان نزد آقای درویشنامی که کرایهچی داشت. گفتیم برای ۵۰۰ نفر ظرف میخواهیم.
توی فاکتور برایمان چنگال هم اضافه کرد که ما اصلا لازم نداشتیم، اما زیربار نرفت و گفت باید چنگال هم همراه ظرفها بردارید ما هم ناراحت شدیم و گفتیم نه ظرف برمیداریم و نه چنگالش را. بعد از آن رفتیم بولوار طبرسی و سراغ یک کرایهچی دیگر و ظرفها را تحویل گرفتیم. بعد یادمان آمد پایه دیگ نداریم.
رفتیم سراغ کرایهچی اولی و گفتیم لااقل بهجای ظرف، پایه دیگ به ما بده که گفت فردا در کوی آب و برق شله دارند و ما هم برویم، هم شله بخوریم، هم پایه دیگها را بیاوریم. جای شما خالی نهارمان را که خوردیم، پایه دیگها را برداشتیم بگذاریم داخل ماشین که صاحب مجلس جلویمان را گرفت و همین شد که دست خالی برگشتیم و با آجر هشتپایه دیگ را درست کردیم. روز عاشورا که مردم برای نذری آمده بودند به اهالی گفتیم برای مسجد مقداری ظرف بیاورند تا دوباره به مشکل برنخوریم. حالا هم خدا را شکر آشپزخانه مسجد ابوذر غفاری امکانات خوبی دارد.
حاج آقا پرویزی خاطره دیگری از نخستین روزهای ساخت مسجد برایمان تعریف میکند: زمین مسجد در ابتدا چاه و قنات بود و راننده بیل مکانیکی درحال صافکردن زمین برای ساخت مسجد بود که یکی از اهالی که پدر شهید هم بودند در یکی از چاهها سقوط میکند و کمرش بهشدت آسیب میبیند. آن روز، روز تلخی بود. پدر شهید را به بیمارستان بردیم و با کمک اهالی هزینههای درمان را پرداختیم.
* این گزارش یکشنبه، ۶ مهر ۹۳ در شماره ۱۲۲ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.