در دوران باستان -که علت امراض بر مردم ناشناخته است- بیماری را به عوامل فراطبیعی نسبت میدهند و از سحر و جادو برای درمان آن بهره میجویند. اگرچه بعدها یونانیان در پیشرفت علم پزشکی نقش بسزایی ایفا میکنند، به گواهی تاریخ، نخستین دانشگاه پزشکی جهان، در قلمروی امپراتوری ایران تأسیس میشود.
این دانشگاه یا فرهنگستان در «گُندی شاپور» (جُندی شاپور) و در زمان ساسانیان به سال۲۷۱ پس از میلاد تأسیس میشود و دارای یک بیمارستان آموزشی و یک کتابخانه است و در آن، دانشهای مربوط به فلسفه و پزشکی تدریس میشود.
این پیشینه البته باعث نمیشود که آموزش آکادمیک پزشکی در ایران رشد خوبی داشته باشد، بهعبارتدیگر حدود ۱۶۶۴ سال زمان لازم است تا از کلاسهای پزشکی گُندیشاپور به کلاسهای نخستین دانشکده پزشکی ایران در ۱۶بهمن۱۳۱۳ برسیم.
گندیشاپور که نامش در آغاز «گوند دزی شاپور» به معنی «دژ نظامی شاپور» بوده، یکی از هفت شهر اصلی خوزستان است که در زمان خسرو انوشیروان ساسانی دانشمندان زیادی را در دل خود دارد.
برزویه، پزشک بزرگ ایرانی، در همین زمان و به فرمان خسرو به هندوستان مسافرت میکند تا بهترینهای دانش هندی را گردآوری کند؛ ضمن اینکه همه کتابهای شناختهشده آن روزگار در زمینه پزشکی نیز در کتابخانه گندیشاپور گردآوری و ترجمه میشود.
فرهنگستان گندیشاپور و همچنین آموزشگاه «وانسیبین» که پیش از آن در دزفول امروزی بنیاد شد، تأثیر بزرگی در شکلگرفتن نهاد «بیمارستان» بهویژه کلینیک آموزشی در جهان داشت. در برخی منابع اشاراتی به انجام آزمون و امتحان برای اعطای اجازه طبابت به دانشآموختگان فرهنگستان گندیشاپور آمده است از جمله در کتاب «تاریخالحکمه» (سرگذشت فرزانگی) توصیف این مسئله درج شده است که نخستین آزمون دانشگاهی در جهان نیز باشد.
در دوره جدید و پس از تأسیس مدرسه دارالفنون توسط امیرکبیر، در سال۱۲۳۰ خورشیدی، طب نیز بهعنوان یکی از درسهای اصلی این مدرسه، چهار تا پنج اتاق مدرسه را به خود اختصاص میدهد که در سه شاخه طب ایرانی، طب اروپایی و طبیعیات و داروسازی تدریس میشود. نخستین دانشآموختگان طب ایران در همین سال از دارالفنون فارغالتحصیل میشوند و دانشنامه میگیرند.
رشته طب، اما در سال۱۲۹۷ خورشیدی از بدنه دارالفنون جدا میشود و بهصورت مدرسه مستقلی در میآید. این مدرسه که در عمارت مسعودیه واقع شده، در سال۱۳۰۳خورشیدی مدرسه دواسازی دارالفنون را که از سال۱۳۰۱ کارش را با استخدام یک معلم ارمنی تبعه ترکیه به نام «پاپاریان» شروع کرده است، به خود جذب میکند و بهعنوان «نخستین مدرسه عالی طب» ایران کار خودش را ادامه میدهد.
امیرخان-امیراعلم
مدرسه عالی طب چند سال بعد مدرسه دندانسازی را که از سال۱۳۰۸خورشیدی با مدیریت و تدریس یک استاد لهستانی به نام «فالک کوش ملچارسکی» حسابی معروف شده است، جذب میکند و چندی بعد هم به عمارتی در خیابان لالهزارنو و سپس به عمارت بیمارستان معتمد منتقل میشود. این مدرسه در نهایت اسفند۱۳۱۶ خورشیدی به محل فعلی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران منتقل میشود تا بهعنوان زیرمجموعه این دانشکده که بخشهایش به تازگی تکمیل شده، فعالیتش را ادامه بدهد.
اما داستان شکلگیری دانشکده پزشکی که نخستین دانشکده دانشگاه تهران است به سال۱۳۰۷خورشیدی برمیگردد که دکتر سیدمحمود حسابی، فیزیکدان و سناتور مجلس سنا به وزیر معارف وقت اعتمادالدوله قراگوزلو پیشنهاد احداث یک دانشگاه را میدهد.
این پیشنهاد، اما حرکتی را رقم نمیزند، تا سال ۱۳۱۲ خورشیدی که علیاصغر حکمت به کفالت وزارت معارف میرسد و به قول خودش «در یکی از شبهای فرخنده اواخر بهمن۱۳۱۲» که جلسه هیئت وزرا در حضور تشکیل شده، او پیشنهاد احداث دانشگاه را مطرح میکند و بهدنبال آن خیلی زود موضوع «طرح ایجاد دانشگاه تهران» به مجلس شورای ملی میرود و در نهایت در هشتم خرداد۱۳۱۳خورشیدی مصوبه میگیرد.
مجلسشورایملی پس از تصویب اساسنامه دانشگاه تهران، مدرسه عالی طب را نیز زیر مجموعه آن قرار میدهد؛ همچنین قرار میشود ساختمان دانشگاه از دانشکده پزشکی آغاز شود.
نخستین بنایی که از دانشگاه ساخته میشود «بنای تشریح» یا همان تالار کالبدشکافی است که ۳تیر۱۳۱۳ خورشیدی شروع میشود و پانزدهم بهمن همین سال گشایش مییابد و با نام «دستگاه ابنسینا» مشهور میشود. همزمان با گشایش رسمی این سالن که اولین بخش از دانشکده پزشکی است، نهتنها لوح یادبود تأسیس دانشگاه در محل پلکان جنوبی فعلی دانشکده جانمایی میشود که کلنگ ساخت دانشگاه تهران نیز رسما توسط رضاشاه بر زمین مینشیند.
در کتابی که «به مناسبت گشایش دانشکده طب در بنای جدید دانشگاه» در اسفند سال ۱۳۱۶ طبع و نشر شده، آمده «دانشکده طب را از میان دانشکدههای دیگر دانشگاه تهران موهبت و فخری خاص نصیب شده است.
زیرا در ۱٥بهمن سال۱۳۱۳ در حقیقت دانشکده طب را شالده بر زمین نهاده و یا بهعبارت دیگر دانشکده طب فاتحه مبارک دانشگاه تهران شد و امید است که این کانون فروغبخش حکمت خوشخاتمه نیز بوده باشد؛ بنابراین روز ۱۵بهمن برای دانشکده طب دو جشن و دو عید بهشمار آید؛ یکی شروع بنای دانشکده و دیگر اینکه دانشگاه تهران به نهادن نخستین سنگ آن آغاز شد.»
مشهد از دوره صفوی به اینسو یک مرکز درمانی با نام دارالشفا دارد، اما اگر به اسناد آن دوره نگاه کنیم، ردونشانی از آموزش و تدریس علم طبابت پیدا نمیکنیم. علم پزشکی در این دورهها بهصورت تجربی از پدر به فرزند منتقل میشود و درواقع فرزندانِ اطبا هستند که بیشتر درکنار پدر بهعنوان شاگرد حضور مییابند. این رویه تا اواخر دوره قاجار و هنگام حضور دکتر امیرخان امیراعلم در مشهد و تشکیلات بهداشتی آستان قدس ادامه دارد.
اوست که پزشکی نوین را در مشهد بنیان میگذارد و با توصیههایش در سال۱۲۹۵خورشیدی درباره راهاندازی یک بیمارستان بزرگ و مدرن، زمینه شکلگیری و ساخت بیمارستان شاهرضا (امامرضا (ع) فعلی) را بین سالهای ۱۳۰۵تا۱۳۱۳خورشیدی فراهم میکند.
نخستین پزشکان نوین مشهد، عموما خارجی هستند؛ میانشان البته تعدادی ایرانی فارغالتحصیل خارج یا دانشآموخته دارالفنون و مدرسهعالی طب و دواسازی تهران نیز حضور دارند، اما وجود مجهزترین و بزرگترین بیمارستان آن روزها، ایجاب میکند که اقداماتی نیز برای تأسیس دانشکده پزشکی و آموزش علم طب در مشهد انجام بگیرد.
نخستین تلاش برای ایجاد دانشکده طب در مشهد، یک ماه پس از آغاز به کار بیمارستان شاهرضا آغاز میشود.
علیاصغر حکمت، کفیل وزارت فرهنگ، در ۲۱آبان۱۳۱۳ خورشیدی پیشنهاد ایجاد شاخهای از دانشکده طب را در مشهد مطرح میکند و مینویسد: «در این موقع که با توجهات مخصوصه بندگان و اعلیحضرت اقدس شاهنشاهی ارواحنافداه، مریضخانه شاهرضا در مشهد دایر گردیده و موجبات آسایش زائرین و مجاورین فراهم شده است، وزارت معارف نیز درنظر دارد که برای شرکت در اجرای منویات عالیه ملوکانه و ترفیه حال عامه جهت تکمیل آن مؤسسه، شعبه [ای]از دانشکده طب در مشهد تأسیس کند.»
این پیشنهاد به نتیجه نمیرسد، اما کلاسهای پرستاری از اول فروردین۱۳۱۴ خورشیدی در بیمارستان شاهرضا دایر میشود و متعاقب آن آموزشگاه پرستاری نیز از مهر ۱۳۱۵خورشیدی افتتاح میشود، اما خبری از دانشکده طب نیست.
همچنان که طرح تأسیس دانشکده طب، معطل مساعدت وزارت معارف است، در مشهد اقداماتی ویژه راهاندازی مرکزی برای تعلیم پزشکان انجام میگیرد تا داوطلبانی که گواهینامه سال سوم دبیرستان را دارند، در بیمارستان شاهرضا برای طبابت در شهرهای کوچک و مناطق محروم، تربیت شوند.
ماجرای دانشکده طب پس از کشوقوسهای فراوان به پاییز۱۳۱۸خورشیدی میرسد؛ جایی که پس از پیگیریهای پاکروان، رئیسدفتر مخصوص شاهنشاهی، در ۱۳آذر همین سال به نخستوزیر مینویسد: «از نایبالتولیه آستانقدسرضوی پیشنهادی رسیده است که نظر به فراهم بودن وسایل در بیمارستان شاهرضا، دانشکده پزشکی در آنجا تأسیس شود و در این باب، با وزارت فرهنگ و ادارهکل بهداری هم مکاتبه نمودهاند، ولی نتیجه حاصل نشده است.
حال رونوشت نامه رئیسکل بهداری را که اخیرا در مشهد بوده و مطالعات لازمه کرده، تقدیم داشتهاند که مهیا بودن وسایل تدریس و لزوم تأسیس دانشکده را تصدیق مینمایند. نایبالتولیه هم از لحاظ عمران کشور و زیاد شدن عده پزشکان در شهرها و دهات، تأسیس این آموزشگاه را ضروری میداند.
مراتب به عرض پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی رسید و موردتوجه و تصویب واقع شد و مقرر فرمودند تأسیس این قبیل بنگاهها در نقاط مهمه کشور برای توسعه بهداری و پیشرفت کار عمران، سودمند خواهد بود و نظر به استعداد بیمارستان شاهرضا، خوب است فعلا از مشهد شروع شود، لکن باید مقرراتی وضع شود که شاگردان پسر از ختم تحصیلات، مکلف و متعهد باشند به هرجا که دولت لازم بداند، برای امور بهداری و پزشکی بروند. مراتب به جنابعالی ابلاغ میگردد که بهوسیله وزارتخانههای مربوطه، اقدام در اجرای امر مطاع مبارک بفرمایید و نتیجه را به عرض برسانید.»
به نظر میرسد بعد از فرمان رضاشاه، خروجی کمیسیون نخستوزیری، مسیر تأسیس دانشکده پزشکی را بسیار هموار کرده است، کمااینکه در نامههای ۲۷آذر و ۴دی دفتر مخصوص شاهنشاهی تأیید شده است که «دانشکده پزشکی مشهد هرسال بهاندازه کفایت دانشجو خواهد داشت» و میتوان «برای اول سال تحصیلی آینده، شروع به کار نمود» و «فعلا باید این مورد در مشهد اقدام به عمل آید و شهرستانهای دیگر به بعد موکول گردد»؛ اما گزارش و نظر پروفسور شارل اُبرلن (به فرانسویCharles Oberling)، دومین رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، همهچیز را تغییر میدهد.
او در گزارشی به وزارت فرهنگ، از تجربه کشورش در تأسیس آموزشگاههای پزشکی میگوید و ایجاد دانشکده پزشکی را کارساز نمیداند. پیشنهاد ابرلن که ۵فروردین۱۳۱۹ به اطلاع نخستوزیر میرسد، این است: «فعلا در آنجا آموزشگاه مختصر پزشکی برای تربیت مأموران بهداشت دایر شود و مأمورینی تربیت شوند که فقط در دهات و نقاط کوچک به طبابت بپردازند.»
براساس این پیشنهاد، مأموران پس از سه سال این امکان را مییابند و وزارت فرهنگ که با پیشنهاد پروفسور موافق است، از نخستوزیری میخواهد: «اجازه فرمایید از تأسیس دانشکده پزشکی در مشهد که تهیه وسایل آن ازقبیل آزمایشگاه و تالار تشریح با اوضاع فعلی غیرمقدور است، صرفنظر و بهجای آن یک آموزشگاه پزشکی دایر شود.»
وزارت فرهنگ ۱۵اردیبهشت در یک نامه دیگر و در مقام مقایسه بین شهرهای تبریز، اصفهان، شیراز و کرمان به نخستوزیر مینویسد: «شهر مشهد بهعلت دارا بودن بیمارستانهای کافی در درجه اول برای این منظور مناسب است و برای سال تحصیلی آینده، میتوان به تأسیس نخستین آموزشگاه پزشکی برای این منظور در آن شهر اقدام کرد.»
درنهایت این پیشنهاد را دربار نیز میپذیرد و دانشکده پزشکی در مشهد، جای خود را به «آموزشگاه عالی بهداشت» میدهد.
دارالفنون نخستین مدرسه طب در ایران
تأسیس دانشکده طب بهدلیل «کمبود پزشک و وفور بیماریها در نقاط دور» مشهد، بار دیگر ۱۸آبان۱۳۱۶ در دوره ریاست دکترمحمدمعاضد بر بیمارستان شاهرضا، مطرح میشود.
او در نامهای به همین تاریخ به پاکروان، استاندار خراسان که نایبالتولیه آستان قدسرضوی نیز هست، طرح تأسیس دانشکده طب را در بیمارستان شاهرضا پیشنهاد میدهد. دوازده روز بعد، پاکروان همین پیشنهاد را به علیاصغر حکمت، وزیر فرهنگ، میدهد.
پاسخ این درخواست، مشخص میکند که چرا ایجاد دانشکده طب در سال۱۳۱۳ به نتیجه نرسیده است؛ «وسایل تأسیس دانشکده طب در مشهد فراهم نیست؛ زیرا دانشکده طب تهران که چندین سال است تأسیس شده و با آنکه یکی از قدیمیترین دانشکدههای ایران است و همهروزه وزارت معارف در رفع نقص آن میکوشد، هنوز کامل نشده است، چگونه ممکن است در مدت قلیلی در مشهد، وسایل تأسیس دانشکده طب را بهخصوص از حیث تالار تشریح و لابراتوار فراهم نمود؟
بهعلاوه داوطلب بهاندازه کافی وجود نخواهد داشت، بنابراین به عقیده این وزارتخانه، تأسیس دانشکده طب فعلا در مشهد غیرعملی به نظر میرسد. بهتر است هرقدر ممکن است، دانشجویان را تشویق و ترغیب کنید که برای تکمیل تحصیلات عالیه به تهران بیایند.»
اگرچه وزارت فرهنگ که خود نخستینبار پیشنهاد راهاندازی دانشکده طب را مطرح کرده است، حالا با دایر کردن آن مخالف است، خیلیهای دیگر همچون دکتر ابوالقاسمبهرامی، رئیسکل بهداری کشور، با پاکروان همنظر هستند.
دکتر بهرامی که بهدلیل شکستگی بازوی چپش در جریان بازدیدی، بهناچار حدود پانزده روز در بیمارستان شاهرضا بستری میشود، به استناد سند شماره۹۱/۹۰۴۴۵ موجود در مدیریت اسنادومطبوعات آستانقدسرضوی، شرایط مشهد و بیمارستان شاهرضا را برای داشتن دانشکده طب، مطلوب میداند و تأیید میکند: «این بیمارستان واجد تمام شرایط و لوازم برای تربیت پزشکان ورزیده مناسب با شئون امروزی کشور میباشد؛ بهخصوص احتیاج مبرمی که به پزشک داریم، از این نقطهنظر مورداستفاده واقع شود.»
پس از فرمان رضاشاه است که کمیسیونی در روزهای ۱۸ و ۲۱ و ۲۲آذر۱۳۱۸ با مشارکت دکتر بهرامی، رئیس ادارهکل بهداری کشور و دکتر ادیب، معاون دانشکده پزشکی تهران، به نمایندگی از طرف وزارت فرهنگ در دفتر معاونت نخستوزیری تشکیل میشود و موضوع تأسیس دانشکده پزشکی در مشهد را بررسی میکند.
در صورتمجلس این جلسات آمده است: «چون از سال۱۳۰۷تا۱۳۱۸ مجموعا ۱۶۹تن در مشهد، تحصیلات دوره علمی دبیرستان را به پایان رساندهاند و همهساله نیز به شمار آنها افزوده میگردد، لذا میتوان با درنظرگرفتن نکات زیر، دانشکده پزشکی را در آن نقطه تأسیس نمود. ۱- برنامه و سایر مقررات دانشکده پزشکی مشهد طبق مقررات دانشکده پزشکی تهران خواهد بود. ۲-، چون چند نفر پزشک دیپلمه در مشهد و در بیمارستان شاهرضا مشغول انجاموظیفه هستند، در درجه اول طبق مقررات از وجود آنها استفاده شده و درصورت لزوم، دانشیاران دیگری هم از مرکز توسط وزارت فرهنگ اعزام شوند. ۳- استادان و دانشیاران دانشگاه که در بیمارستان هم مشغول انجاموظیفه هستند، تعلیمات بالینی را در بیمارستان و تعلیمات نظری را در دانشکده تأمین نمایند.»
طبق این صورتمجلس، پیشنهاد شده است که «نظر به اینکه فعلا سه ماه از سال تحصیلی گذشته و تأسیس دانشکده پزشکی محتاج به مقدمات دیگری ازقبیل تهیه محل و اثاثیه و... میباشد، درصورتیکه از حالا اقدام شود، برای اول سال تحصیلی آینده، میتوان شروعبهکار نمود.»
در سال۱۳۱۹ پروفسور ابرلن مأموریت پیدا میکند ضمن بازدید از بیمارستان شاهرضا و بررسی امکانات موجود آن، برای تأسیس اولین آموزشگاه عالی بهداشت در مشهد تصمیمگیری کند. با موافقت او و نامهای که وزیر فرهنگ در ۲۶خرداد۱۳۱۹ به نایبالتولیه آستانقدس مینویسد، تأسیس آموزشگاه عالی بهداشت در مشهد و پذیرش دانشجو اعلام میشود.
اینگونه است که در مهر۱۳۱۹ آموزشگاه عالی بهداشت در دبیرستان فردوسی تشکیل میشود و در نخستین روز ثبتنام آن حدود ۷۲پسر ثبتنام میکنند که البته بیش از نیمی از دانشآموزان در نخستین جلسه با دیدن جسد، حالشان بد میشود و انصراف میدهند؛ بنابراین فقط ۳۲دانشآموز برای نخستین آموزشگاه عالی بهداشت کشور باقی میمانند.
بناست پس از چهار سال، از دانشجویان این آموزشگاه امتحان نهایی گرفته و درصورت پذیرفته شدن، دانشنامه مخصوص به آنها اهدا شود. فارغالتحصیلان آموزشگاه عالی بهداشت در نقاطی که بیش از ۱۰هزار تن جمعیت دارد، حق طبابت ندارند و تازه پس از هشت سال کار، مجازند به سال چهارم دانشکده پزشکی راه یابند و پس از سه سال، فارغالتحصیل دکتری پزشکی شوند.
اینگونه است که در مهر۱۳۱۹ با حضور رؤسای ادارات مشهد، آموزشگاه عالی بهداشت عملا افتتاح و کلاسهای آن در دبیرستان فردوسی برگزار میشود. این آموزشگاه اگرچه در سال۱۳۲۸ به سومین دانشکده پزشکی کشور تبدیل میشود و روز ۲۷شهریور همین سال، نخستین آگهی پذیرش دانشجو را برای سال اول دانشکده پزشکی مشهد انتشار میدهد، ناچار است تا سال۱۳۳۳ فعال بماند تا آخرین دانشآموزان دوره آخرش نیز فارغالتحصیل شوند.
درمجموع حدود ۱۶۱نفر از این آموزشگاه فارغالتحصیل میشوند و باقی پزشکان، از دانشکده پزشکی مشهد مدرک میگیرند.
منبع:
اسناد کتابخانه دیجیتال سازمان اسناد و کتابخانه ملی.
اسناد مرکز اسناد آستان قدس رضوی.
کتاب «شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد». تألیف غلامرضا آذری خاکستر.
بخشی از متن نیز از گزارش «دکتر فرانسوی دانشگاه مشهد را پراند» روزنامه شهرآرا چاپ ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ نوشته خود نگارنده وام گرفته شده است.
* این گزارش سهشنبه ۱۶ بهمنماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۴۲۵ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.