زمین خاکی، تنها آغاز داستان ورزشکاران فوتبالیست نیست؛ بلکه هر ورزشکاری میتواند آغاز سختیهایش را یک زمین خاکی متصور شود با مختصاتی که خود میداند. برای نادیا عابدی که آذر امسال در مسابقات امارات، طلای بزرگسالان را به دست آورده و پیش از آن هم فهرست بلندی از عناوین ورزشی را کسب کرده است، این زمین خاکی، نماد مبارزه با محدودیتها و آغاز راهی دشوار بود.
زندگی او از جنس تلاش و اراده و علاقه به ورزش است. گرچه تحصیل را دوست دارد و همچنان به آن فکر میکند، انرژیاش را فعلا برای ورزش گذاشته و اکنون یکی از قهرمانان موفق کاراته کشور در سبک وادوریو است؛ کاراتهکاری که پادرعرصه مربیگری هم گذاشته و در موفقیت شاگردانش نقشآفرینی کرده است.
نادیا از ششسالگی با کلاسهای تفریحی کاراته شروع کرد و این علاقه کودکانه بهمرور به هدفی جدی تبدیل شد.
او که اکنون بازیکن تیم اوژن خراسان است، میگوید: از سیزدهچهاردهسالگی پافشاری کردم که در این رشته ورزشی بمانم. سال۹۷ شهریه کلاس ماهیانه ۶۰هزارتومان بود، اما تأمین همین مبلغ هم برایم دشوار بود؛ بااینحال میخواستم هدفم را دنبال کنم. با حمایت خانواده و مربیان دلسوزم در پنجسال و نیم از کمربند قهوهای به دان۳ رسیدم.
آن زمان خانوادههای پدری و مادری به او میگفتند این رشته ورزشی برای خانمها مناسب نیست و در آن به جایی نمیرسد، اما وقتی نادیا در مسابقات امسال در رشته کاتای تیمی و کاتای انفرادی برای چندمینبار طلا گرفت، همه گفتند باعث افتخارشان است. خودش میگوید: داییام همیشه پیگیر ورزش من است و آرزو دارد به تیم ملی برسم و میگوید، چون با سختی به این مرحله رسیدهام، لیاقتش را دارم.
او پس از قبولی در رشته شیمی دانشگاه فردوسی، بهدلیل نگرانیهای پدرش از کار با مواد شیمیایی، تصمیم میگیرد به خواسته پدرش احترام بگذارد و آن سال به دانشگاه رفتن «نه» بگوید. دوباره آزمون میدهد و اینبار در رشته مهندسی پزشکی دانشگاه پیام نور پذیرفته میشود، ولی ازدواجش در سال۱۴۰۰ او را به مسیر دیگری هدایت میکند.
این مربی و داور رسمی فدراسیون کاراته میگوید: علاقه به تحصیل هنوز در من زنده است و مایلم در رشته علوم آزمایشگاهی درس بخوانم. البته عجلهای ندارم و اکنون همه تمرکزم را روی ورزش، مربیگری و شاگردانم گذاشتهام. ادامه میدهد: این رشته حمایت زیاد خانواده را میخواهد، چه از نظر انگیزهدادن و چه صبوربودن. بهتر است خانوادهها در حد تلاش بچهها توقع داشته باشند.
درکنار ورزش حرفهای، مربیگری را بهطور جدی دنبال و با حضور پارهوقت در باشگاههای ورزشی طبرسیشمالی تلاش کرده است کودکان و نوجوانان مستعد را به مسیر موفقیت هدایت کند. او ۱۵۰شاگرد فعال دارد و توانسته استعدادهای فراوانی از محله پنجتن کشف کند و برخی از شاگردانش با وجود مشکلات مالی در مسابقات بینالمللی درخشیدهاند.
این رشته حمایت زیاد خانواده را میخواهد، چه از نظر انگیزهدادن و چه صبوربودن
این مربی جوان میگوید: بیشتر بچههای محله استعداد دارند و نیازمند حمایت مالی هستند؛ برای همین همه تلاشم این است تاجاییکه میتوانم به آنها کمک کنم.
نادیا در دوره کرونا در خانه تمرین و مسابقات مجازی برگزار میکرد. آن دوره توانست در مسابقه بینالمللی مجازی که از کشورهای هند، پاکستان، افغانستان و عراق در آن شرکت کرده بودند، مقام اول و دوم کاتا را به دست بیاورد؛ «در سه دوره انتخابی تیم ملی هم حضور داشتم، ولی، چون در آنجا رقابتها تنگاتنگ است، به نتیجه نرسیدم. برای رسیدن به تیم ملی تا بیستوپنجسالگی میتوانم تلاش کنم و سعی میکنم در دوسهسال آینده به تیم ملی برسم که البته تمرکز زیادی میخواهد.»
میافزاید: درکنار آن به مسابقات کاراته وان هم فکر میکنم. این مسابقات مثل لیگ برتر فوتبال است که درجه یکهای کشور در آن مسابقه میدهند و جایگاه و رتبهشان (رنک) در کشور مشخص میشود. با اینحال شاگردانم را هم فراموش نمیکنم؛ سهسال است که مربیگری میکنم و آنها خیلی پیشرفت کردهاند.
به گفته او، بسیاری از شاگردانش بهدلیل وضعیت مالی ضعیف خانوادههایشان، نیازمند حمایت مالی هستند. از این میگوید که قیمت لباس کاتای حرفهای برای مسابقات رسمی ۱۰ تا ۱۵میلیونتومان است و تأمین هزینههای زیاد لوازم ورزشی و شرکت در مسابقات از مشکلات پیش روی او و شاگردانش است.
اضافه میکند: تاجاییکه شاگردانم وفادار باشند، من هم هستم. من و شاگردانم به هم وابستهایم.
نادیا با اشاره به مسابقات امارات که همراه شاگردانش در آن شرکت کرد، میگوید: پدر و مادر نیلوفر غلامی، یکی از شاگردانم، برای شرکت او در این مسابقه، خودروشان را فروختند. عدهای هم قرض گرفتند و برخی از مادرها طلاهایشان را فروختند تا همه بهصورت شخصی اعزام شوند. یکی از شاگردانم مهاجر بود و، چون اقامت نداشت، از مسابقات جا ماند.
او که اکنون بازیکن تیم اوژن خراسان هم هست، میگوید: چهارپنجسال است که تیممان در سبک وادوریو مقام اول کشور را دارد. این کاراتهکار بیان میکند: برای شرکت در دورههای آموزشی باید دستکم ماهی یکبار به تهران بروم و بهجز آن، حضور در مسابقات هم هست؛ برای نمونه از کل ماه آذر، فقط ۶روز در خانه بودم و همسرم در این راه حمایتم میکند. هدف مشترک ما این است یک باشگاه راهاندازی کنیم و هردو برای آن میجنگیم.
* این گزارش یکشنبه ۲۳ دیماه ۱۴۰۳ در شماره ۶۰۰ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.