بعضی آدمها متفاوتاند. انگار بیستوچهارساعت شبانهروزشان ۴۸ ساعت برکت دارد. فهیمه ایرجی یکی از همین افراد است. او درکنار نقش همسری و مادری روزهایش را صرف نوشتن و آموزش به نسل نوجوان و جوان کرده است. وقتش با دخترانی میگذرد که هزار سؤال توی ذهن دارند و دنبال پاسخی قانعکننده میگردند.
او از کودکی با عشق به قرآن و فرهنگ دینی رشد کرد. از دوران نوجوانی در بسیج و با فعالیتهای جهادی پرورش یافت و همین علاقهها او را به سمت تحصیل در رشته ادبیات عرب و فعالیت در حوزههای فرهنگی و دینی سوق داد. حالا او طلبهای جهادی است که سطح دو حوزه را به پایان رسانده، طبقه زیرزمین خانهاش را وقف امور فرهنگی دختران دهه ۸۰ و ۹۰ کرده است و هر هفته پنجشنبهها با آنها وقت میگذراند.
آنچه بیش از همه او را از دیگران متمایز کرده، تأثیرپذیری عمیق از توصیههای رهبر معظم انقلاب است. ایرجی نامهای به ایشان نوشت و پاسخ روشنگرانه رهبر معظم انقلاب، چراغ راهش شد. او براساس توصیههای پدرانه رهبری، بهسمت فعالیتهای فرهنگی و تألیف کتاب رفت و مسیری تازه را آغاز کرد. ایرجی توانست در این راه گامهای بلندی بردارد.
میخواهیم روایتگر زندگی بانویی باشیم که برای ساختن آیندهای بهتر برای نسل جدید از هیچ کوششی دریغ نمیکند.
فهیمه ایرجی که متولد سال ۱۳۶۴ است، نهتنها به آموزش نسل جدید ازطریق روشهای نوین میپردازد، بلکه سه جلد کتاب آموزشی و چهار جلد رمان مذهبی تألیف کرده است و تلاش میکند ارزشهای دینی را با زبانی جذاب و اثرگذار به نوجوانان و جوانان منتقل کند.
قرارمان با ایرجی روز پنجشنبه است. ظاهر خانهاش با دیگر خانههای کوچه فدائیان اسلام فرقی ندارد. خانه یکطبقه است و نمای سنگی سفیدی دارد. پشت در، کاغذی چسبانده شده است که در آن از دختران دهه هشتادی و نودی دعوت کرده است پنجشنبهها بهرایگان در کلاسهای تفریحیآموزشی خانه قرآن شرکت کنند. درِ حیاط نیمهباز است. وارد حیاط میشوم و با سه پله، به زیرزمین میروم. در زیرزمین حدود پنجاهمتری، سیدختر دههنودی همراه مادرانشان نشستهاند. امروز قرار است به اردوی سینما ویژه مادر و دختری بروند. گوشهای دور از هیاهوی دختران را برای گفتوگو انتخاب میکنیم.
فهیمهخانم ایرجی وقتی نُهساله بود وارد بسیج شد؛ البته، چون سنش کم بود، فرمانده پایگاه او را عضو نمیکرد.
فهیمه کوچک برای اینکه بتواند نظر مساعد او را جلب کند، هرروز به پایگاه میرفت تا علاقهاش را به آنها ثابت کند. خودش تعریف میکند: بالاخره موفق شدم و با عضویتم در بسیج مسجد امامرضا (ع) در خیابان شریف بولوار وکیلآباد موافقت شد. کار به جایی رسیده بود که اهالی خانه هروقت میخواستند بعداز ساعت مدرسه، من را پیدا کنند، به پایگاه بسیج مسجد محله میآمدند. واقعا عاشق بسیج و مسجد بودم، بهطوریکه در همه کلاسها شرکت میکردم و یادداشت برمیداشتم. تا سالها این دفترهای یادداشت را نگهداشته بودم و آنها را میخواندم.
اهالی خانه هروقت میخواستند بعداز ساعت مدرسه، من را پیدا کنند، به پایگاه بسیج مسجد محله میآمدند
فهیمهخانم در دوران نوجوانی وارد گروههای جهادی شد؛ بعدتر در کلاسهای مکتب نرجس پای درس استادان بزرگی نشست و آموخت. کلاسهای درس مرحوم استادطاهایی برایش بسیار آموزنده بوده است. در یکی از همین کلاسها مرحوم طاهایی به حاضران گفته طلبهای که کتاب ننوشته باشد، دین طلبگی را ادا نکرده است.
این طلبه جهادی برایمان اینطور ماجرا را تعریف میکند: این صحبت مرحوم استادطاهایی برایم به یک دغدغه تبدیل شده بود. خودم را موظف میدانستم کتابی بنویسم. ازاینرو کتاب
«از قرآن بپرس» را در سال ۹۳ تألیف کردم و به چاپ رسید. در این کتاب ۱۱۰نکته قرآنی را به همراه ۱۱۰پرسش و پاسخ جمعآوری کردم.
با چاپ کتاب احساس کرده بود به وظیفهاش عمل کرده است تا اینکه موقعیتی برایش پیش آمد و بههمراه جمعی از طلبهها برای رهبر معظم انقلاب نامه نوشت. ایرجی از رهبری میخواهد او را نصیحت کند. خودش تعریف میکند: پیش خودم گفتم رهبر معظم انقلاب بهطور حتم میگویند حالا که کتابت را نوشتی، برو به وظیفه مادری و همسریات برس. اما برخلاف تصورم، ایشان در بخشی از نامهشان مرقوم کردند «وظیفه شما طلاب سنگین است. شما باید علما و عملا خودتان را رشد بدهید. شما باید صداقت و راستگویی را سرلوحه کارتان قرار بدهید.» بیانات رهبر معظم انقلاب برایم جرقه آغاز کار فرهنگی شد.
با خودش خلوت کرد تا ببیند بهعنوان سرباز امامزمان (عج) باید از چه حوزهای شروع کند. به این نتیجه رسید که مشکل بیشتر نوجوانان و جوانان، نداشتن اطلاعات و آگاهی کافی است؛ میگوید: آنچه این روزها به دغدغه فعالان فرهنگی تبدیل شده، استحکام رابطه بین نوجوانان و جوانان با پایگاههای بسیج و مسجد است. تصمیم گرفتم دراینزمینه فعالیت کنم. احساس کردم نوجوانان و جوانان دهه ۸۰ و ۹۰ نیاز دارند با روشی جدید، آموزشهای دینی را فراگیرند. دست به قلم شدم و بین سالهای ۹۳ تا ۹۷ سهکتاب به نامهای «آموزش احکام حجاب به روش سرگرمی»، «آموزش وضو به روش سرگرمی» و «آموزش نماز به روش سرگرمی» را تألیف کردم. این کتابها در مدارس کشور توزیع شد و مورداستقبال قرار گرفت؛ زیرا به روش جدیدی آموزشها را درقالب سرگرمی و بازی یاد میداد.
او یکی دیگر از تأثیراتی را که از سخنان رهبر معظم انقلاب گرفته است، اینطور توضیح میدهد: یکی از مواردی که با عمق وجود از صحبتهای رهبری درک کردم، این بود که یک مادر در لباس مادری و همسری و طلبگی نباید بیتفاوت بماند. در خانه تلاش کردم محیط امنی برای فرزندانم بهوجود بیاورم. ازآنجاکه مادر هستم، وظیفه خودم میدانم که همین محیط را برای دیگر بچههای این آب و خاک فراهم کنم، زیرا آنها هم مانند فرزندانم هستند و نمیخواهم به زندگیشان آسیبی برسد. بههمیندلیل نوشتن و گفتن از تجربیاتم را برای آگاهی نسل نوجوان و جوان انتخاب کردم، اما الان میفهمم که دیر متوجه استعدادم در این زمینه شدم.
وقتی نوشتن را راهی برای انتقال مفاهیم یافت، کتاب «آوارگی در پاریس» را در سال۹۹ به چاپ رساند
وقتی نوشتن را راهی برای انتقال مفاهیم یافت، کتابهای دیگری نوشت «آوارگی در پاریس» را در سال۹۹ به چاپ رساند که به چاپ دوم رسیده است. این کتاب ۲۵ شُبهه را با روایت داستانی و بهصورت تمثیل برای رده سنی نوجوانان بیان کرده و به آنها پاسخ داده است.
فهیمهخانم ایرجی درباره این کتاب توضیح میدهد: از موفقیتهای این کتاب میتوانم به این اشاره کنم که حوزه علمیه از آن حمایت کرد و از آن، مسابقه کتابخوانی برای طلاب برگزار کرد. برایم جالب بود که دختران طلبه میگفتند کتاب درعینحال که رمانی عاشقانه و مذهبی است، برایشان جذابیت خواندن داشته است. دو هزار جلد از این کتاب در عرض ششماه به فروش رسید.
کتاب دیگرش به نام «برج واحد ۳۱۲» را در سال۱۴۰۰ به چاپ رساند که درباره فلسفه حجاب و عواقب بدحجابی است. در حال حاضر هم کتاب «عروس ابلیس» زیر چاپ است.
تبلیغ بخشی از کار ایرجی است. او بهرایگان به مدارس میرود و به شبهات و سؤالات احکام دانشآموزان پاسخ میدهد. خودش میگوید: با مدیران مدارس در همه مقاطع صحبت میکنم تا ساعتی را با دانشآموزانشان دوستانه گپ بزنم. بهدلیل فعالیتهای گستردهام، سرمربی کودک و نوجوان هفت حوزه حضرت زهرا (س) شدم.
یکی دیگر از فعالیتهای این بانوی جهادی، تربیت ۲۵۰ مربی است. او توضیح میدهد: کمکحال یک نوجوان آگاه، یک مربی مطلع از اتفاقات است. بههمیندلیل وظیفهام دانستم که در این زمینه هم ورود پیدا کنم. برای توانمندسازی مربیها کلاسهای حضوری و غیرحضوری برگزار کردم. تفاوتی که این روش آموزش با سایر آموزشها دارد، این است که روشهای بازی، سرگرمی و... را به مربیان آموختم تا کلاسی جذاب و پرهیجان را برای گروه هدفشان برگزار کنند؛ حال میخواهد این کلاسها آموزش احکام باشد یا پاسخگویی به شبهات. او معتقد است: آموزشها باید بهروز باشد تا نسل دهه ۸۰ و ۹۰ آن را بپذیرند. دیگر، دوره آموزشهای سنتی احکام و قرآن گذشته و نیاز است در این زمینه نوآوری و خلاقیت داشته باشیم.
با همه فعالیتهای جهادی و فرهنگیای که دارد، باز هم آن را کافی نمیداند و میخواهد بیشتر در این حوزه فعالیت کند. بههمیندلیل خانهای ویلایی در خیابان فدائیان اسلام خریداری و طبقه زیرزمین آن را به خانه قرآن تبدیل کرد. او به این قسمت از صحبتهایش که میرسد، به حمایتهای همهجانبه همسر و پدر و مادرش اشاره میکند و میگوید: لطف خدا شاملم بود و حمایتهای همسرم مشوقی برای فعالیتهایم بوده است. هنگامیکه گفتم میخواهم زیرزمین خانه را به کار فرهنگی اختصاص دهم، همسرم استقبال کرد. او باعث شد با عزم جدیتر در این زمینه قدم بردارم.
او با هدف آگاهیبخشی به دختران، پاتوق دهههشتادیها و نودیها را کنار هم راهاندازی کرد تا این دو رده سنی بتوانند با هم ارتباط بگیرند. ایرجی درباره خانه قرآن که پاتوق نسل نوجوان و جوان است، میگوید: جا دارد از کمکها و حمایتهای مکتب نرجس، سازمان فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد، معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری منطقه ۷ و بسیاری از بانوانی که برای پاگرفتن خانه قرآن کمکم کردند، تشکر کنم. یکی از روشهایی که دختران با این پاتوق آشنا شدند، آشنایی مادرانشان با این مکان بود.
با برگزاری کلاسهای ورزش و طرحهای مختلف شهرداری، مادران با فعالیتهایم آشنا و دخترانشان از این طریق جذب خانه قرآن شدند. البته در حال حاضر هم اگر اردویی برگزار کنم، بهشکل مادردختری یا حتی خانوادگی است تا ارتباط بین والدین و فرزند قویتر شود. میخواهم خانه قرآن، پایگاهی امن و شاد برای مادران و دختران باشد.
از فعالیتهای ایرجی در پاتوقهای فرهنگیاش میتوان به تربیت مربی، برگزاری کلاسهای شبههشناسی، تشکیل هیئت دخترانه، آشنایی و فعالیت در مساجد محله، اقامه نماز در مساجد مختلف محله، آموزش مهارتهای زندگی، کنترل خشم، اخلاق قرآنی، روایتگری و... با روش بازی و سرگرمی اشاره کرد. طرح سفره کریمانه و شناسایی و کمک به سالمندان محله از دیگر کارهای اوست.
فهیمهخانم ایرجی درباره طرح سفره کریمانه میگوید: از دختران خواستم به اندازه یک مشت برنج و عدس بیاورند. البته که مادرها با دستودلبازی تمام، مقدار بیشتری برنج همراه دختران کرده بودند و بهجای یک دیگ، دو دیگ غذا با کمک دختران آماده شد. ابتدا دختران از دستپخت خودشان میل کردند و دیگ دوم را در ظروف یکبارمصرف بستهبندی کردند و آنها را در حاشیه شهر توزیع کردم. تصمیم دارم با اجازه خانوادهها، دختران را وقت توزیع غذا به حاشیه شهر ببرم.
او به مربیها و فعالان فرهنگی تأکید میکند: دشمن، هدف خود را مشخص کرده است. ابتدا دهه هفتادیها و بعد دهههشتادیها را برای اهدافش انتخاب کرد. با این حساب مشخص است که هدف حمله بعدی، دهه نودیها و هزاروچهارصدیها خواهند بود. معتقدم قبلاز اینکه با مشکل مواجه شویم، باید این قشر را توانمند و آگاه کنیم. به همین دلیل باید از حالا روی توانمندسازی نوجوانان و جوانانمان سرمایهگذاری کنیم.
«کار بدون چالش نیست.» این را ایرجی در پاسخ به پرسشم درباره چالشهای پیش رویش میگوید. هنگام فروش کتاب، پیداکردن منزلی برای اینکه مناسب کارش باشد؛ حتی دورانی که برای پاسخگویی در مدارس حضور پیدا میکرد، هیچوقت بدون چالش نبوده است، اما هیچکدام مانعی در کارش ایجاد نکرد. اتکایش به خداست و در صحبتهایش بارها به گرهگشاییهای خداوند در کارهایش اشاره میکند. صحبتش را اینگونه به پایان میبرد: هنگامیکه در راه خدا و امامعصر (عج) قدم برمیداریم، بدون شک آنها هم حمایت میکنند.
الهه صفارمشهدی یکی از مربیانی است که با ایرجی کار میکند. او حدود پنجسال قبل با شرکت در کلاسهای احکام با او آشنا شده است. صفار میگوید: اولینبار که سر کلاس احکام حاضر شدم، متوجه تفاوت کلاس و روشهای تدریس شدم. کلاس حتی برای ما مربیها هم جذاب و شاد بود تا با بازی و سرگرمی، احکام را یاد بگیریم. دوست داشتم این آشنایی از استاد و شاگردی فراتر برود.
او ادامه میدهد: خانم ایرجی رفتاری گرم و صمیمی دارد و همین موضوع باعث شده است دوستی بیشتری بینمان شکل بگیرد. در این مدت که کنارشان بودم، نکتههای اخلاقی و تربیتی زیادی از او یادگرفتهام.
این مربی احکام ادامه میدهد: هر زمان در کلاسهایم از این نکات استفاده میکنم، برایش از خدا دعای خیر میکنم. دختران ما نیاز دارند تا با خلاقیت و روشهای جدید احکام را یاد بگیرند، درغیراینصورت جذب مسائل مذهبی نمیشوند. خوشحالم که خداوند چنین استاد احکام و اخلاقی را سر راهم قرار داد.
آشنایی اعظم حسنخانی با ایرجی به شش سال قبل برمیگردد، وقتی با او همسایه شد. حسنخانی میگوید: وقتی همسایه قدیمیمان از کوچه رفت، دعا میکردم که همسایه خوبی نصیبمان شود. خدا هم دعایم را شنید.
او ادامه میدهد: خانم ایرجی تنها برای دختران نوجوان کلاس برگزار نمیکند؛ بلکه کلاسهای مشاورهاش برای مادران هم مفید و آموزنده است. بارها شده است برای مشاورهگرفتن به در خانهشان رفتهام. با روی باز استقبال کرده و ساعتها برایم وقت گذاشته و مشاوره داده است. به نظرم هر محله به خانه قرآن و امثال خانم ایرجی نیاز دارد. او با بیان گرم و دوستانهاش با دختران صحبت میکند و راه درست را نشانشان میدهد؛ بهطوریکه دختران محله درزمینه عقیدتی توانمند شدهاند.
* این گزارش سهشنبه ۴ دی ۱۴۰۳ در شماره ۵۹۵ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.