کد خبر: ۱۰۹۱۸
۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۰

۳۰ سال قلمزنی حسن شکاری

حسن شکاری هنرمند قلم زنی مشهد است که ۳۰ سال دراین حرفه کار می‌کند. او از نوجوانی وقتی که فقط ۱۴ سالش بود و کنار پدر در مغازه مس‌فروشی کار می‌کرد، نخستین جرقه‌های هنر قلم‌زنی در ذهنش زده شد.

کیمیاگری را تبدیل مس به طلا معنا می‌کنند. کسانی هم بودند که همّ‌وغم خود را عمری برای تبدیل تکه‌های مس به فلزی دیگر با عیاری بالا به نام طلا به‌کار بستند. صد‌ها و هزاران سال می‌گذرد تا به‌جای دانشمندان، هنرمندان پا به این عرصه می‌گذارند و ورق‌های فلزی را با ضرب دست و ذوق و خلاقیتشان به چیزی هم‌طراز با طلا تبدیل می‌کنند.

این هم قصه یکی از همین هنرمندان محله ماست که قبل از شاگردی، استادی می‌کند و فلز سخت در زیر دستانش عیاری دوچندان می‌یابد.  

خنکای یک عصر بهاری، زیر سایه درخت مغازه قدیمی پدر، محلی است برای گفتگوی ما با حسن شکاری، هنرمند ۴۴ ساله محله کوشش مشهد تا ریز و درشت خاطرات زندگی هنری‌اش در قلم‌زنی را از ۳۰ سال پیش تاکنون برای ما بازگو کند.

 

زمزمه با ظروف قدیمی مغازه

از نوجوانی وقتی که فقط ۱۴ سالش بود و کنار پدر در مغازه مس‌فروشی کار می‌کرد، نخستین جرقه‌های هنر قلم‌زنی در ذهنش زده شد. از همان زمان که در میان ظروفی با جنس مس و برنج زندگی می‌کرد، تاکنون داستان آشنایی هنر را با آنان زمزه می‌کند. 

سماور‌های قدیمی، لیوان و بشقاب‌های منقش به مینیاتور‌ها حسن را به قلم‌زنی علاقه‌مند کرد

 و چهره‌های قدیمی، او را علاقه‌مند می‌کند تا خودش دست به کار شود. شکاری شروع زندگی هنری‌اش را داستانی  پرعشق می‌داند.

او نکته عجیب و شگفت‌آوری را در هنر قلم‌زنی‌اش بیان می‌کند و آن اینکه او فقط با ذوق و استعداد ذاتی‌اش در این رشته هنری، استاد شده و دستش از ذهن خلّاقش برای کسب روزی حلال فرمان می‌گیرد.  

شکاری درباره ورودش به این رشته هنری، به نقوش قدیمی که بر روی کاغذ کشیده است، اشاره می‌کند و می‌گوید: دیدن طرح‌های قلم‌زنی بر روی ظروف قدیمی، من را تشویق کرد تا خودم این طرح‌ها را روی قطعه‌ای فلزی پیاده کنم.

روز‌های ابتدایی، انجام این کار برایم خیلی دشوار بود، اما علاقه زیاد باعث شد روزبه‌روز در این کار پیشرفت کنم؛ البته لازمه این کار داشتن سعه‌صدر و شکیبایی است.

 

نخستین تلاش‌ها تا رسیدن به تجربه این روز‌ها

این روند ادامه پیدا می‌کند تا هنرمند خوش‌رو و کهنه‌کار محله ما به قول خودش می‌تواند بدون درس‌گرفتن از محضر هیچ استادی و فقط با قدرت خلّاقیت خود، این هنر را یاد بگیرد؛ تا امروز که سرش از سفارش‌هایی که دارد، حسابی شلوغ است.

او خاطرات ساخت نخستین آثار خود را با شوق عجیبی این‌گونه بیان می‌کند: در ابتدا سعی می‌کردم به کمک قطعه فلز تیزی، نقوش را حکاکی کنم، اما بعد‌ها که تجربه بیشتری در این کار پیدا کردم، از یک تیغ تیز فلزی برای این کار استفاده کردم و حالا هم روی انواع سماور، سینی، بشقاب و لیوان‌هایی از جنس مس و برنج این کار را به‌راحتی انجام می‌دهم.

او ادامه می‌دهد: خدا را شکر که امروز روزی خود را از هنر، خلّاقیت و سختی‌هایی که برای یادگیری این کار کشیده‌ام، به دست می‌آورم.

 

حسن شکاری ۳۰ سال از عمرش را در حرفه قلم‌زنی سپری کرده است.

 

دستانی که سختی مس را به ظرافت تبدیل می‌کند

شاید هنگامی‌که سینی‌هایی با نقوش مختلف مینیاتوری را در گوشه‌وکنار مغاره قدیمی پدر شکاری ببینیم، این فکر به ذهنمان خطور کند که کار چنان سختی نیست. اما وقتی هنرمند محله ما توضیح بیشتری می‌دهد، متوجه می‌شویم که رسیدن به این جایگاه، نیاز به تخصصی ویژه دارد و البته هنری که با تمرین و تلاش می‌توان به آن رسید.

به‌ویژه با درنظرگرفتن اینکه رسیدن به این جایگاه هنری، بدون بهره‌گیری از راهنمایی‌های یک استاد و فقط براساس تجربه‌ای ۳۰ ساله است.  

وقتی از شکاری که نان خلّاقیت فراوان و اراده والایش را می‌خورد، درمورد شیوه کار در قلم‌زنی یک نقش بر روی ظروف می‌پرسم، سینی مسی خوش‌رنگی را نشانم می‌دهد که نقشی مینیاتوری و قدیمی را بر روی آن قلم‌زنی کرده است.

بعد نقوشی را که با خودکار کشیده است، نشانم می‌دهد و از کارش می‌گوید: معمولا ظروفی همچون سینی و بشقاب‌های قدیمی مس را خود مشتریان برایم می‌آورند. آنها یا طرح خاصی را سفارش می‌دهند یا طراحی آن را به خودم واگذار می‌کنند.

من نقش‌ها را با استفاده از کاربُن بر روی ظرف مسی چاپ می‌کنم. پس از آن مرحله اصلی کارم با تیغ فولادی (قلم) شروع می‌شود که باید نقوش را بر روی ظرف موردنظر درآوردم؛ این کار معمولا حدود ۱۵ ساعت وقت می‌برد.

برای این کلاس عشق، شاگرد نمی‌پذیرم!

قلم یا تیغ فولادی و چکش، تمام سرمایه هنرمند قلم‌زن محله ماست. او در سکوت و خلوت کوچه‌پس‌کوچه‌های محله با صدای چکشش، ترانه‌ای از هنری رو به‌فراموشی را حکایت می‌کند.

هنری که به گفته خودش تنها چند نفر دیگر در شهر مشهد به آن اشتغال دارند. 

به اینجای صحبت‌هایش که می‌رسد و سکوت مغازه‌اش را که می‌بینم، از او می‌پرسم: تاکنون این هنر را به فرد دیگری هم آموزش داده‌ای؟

در پاسخ می‌گوید: خیر. علتش را که جویا می‌شوم، می‌خندد و این‌گونه پاسخ می‌دهد: سبک کار من، ابداعی و مخصوص خودم است. 

حتی به بعضی از اصطلاحات و تکنیک‌هایی که دیگر استادان این رشته اشاره می‌کنند، آشنایی ندارم.

گرچه چند نفری هم برای آموزش آمده‌اند، اما قبول نکرده‌ام. بیشتر کسانی هم که برای آموزش این هنر می‌روند، معمولا به این دلیل که این کار حوصله و صبر زیادی می‌خواهد، پس از مدت کوتاهی خسته می‌شوند و آن را رها می‌کنند.


* این گزارش سه شنبه، ۴ تیر ۹۲ در شماره ۵۸ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.  

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44