نمیتوان شکیباخانم و همسرش را بدون خوشرویی ذاتیشان تصور کرد؛ زن و شوهری که از کودکی با کار خیر خو گرفتهاند و حالا هم کمک به دیگران را رسالت زندگیشان میدانند. بهخاطر همین هرروز میتوان شکیباعباسی را در مسجد محله درحال انجام کارهای داوطلبانه دید و محمدرضا زینی را هم هر هفته در خیریهای پیداکرد.
آنها با همین روحیه که سالهاست در زندگیشان ریشه دوانده، اینبار کار متفاوتی در دستگیری از همنوعانشان کردند.
این زوج مهربان برای اینکه بتوانند قدمی برای فلسطینیان بردارند، در طرح «ایران همدل»، حلقههای ازدواجشان را به ارزش ۵۰ میلیونتومان اهدا کردند تا به قول آقامحمدرضا که کودکیاش در دل جنگ گذشته، قدم کوچکی برای جنگزدهها بردارند که بند دلشان به امید وصل است.
شکیباخانم در چهلویکسالگی همان شور جوانی را دارد. درکنار مادری برای سه دختر و پسر قدونیمقد، داوطلبانه کتابخانه مسجد جوادالائمه (ع) را اداره میکند. مسئول گروه سرود «دختران خورشید» است و دستی هم در آموزش و برگزاری تئاتر کودکان دارد.
او باوجود گذشت چهارسال از فوت مادربزرگش، فاطمه زندی که مدیریت حوزه علمیه را برعهده داشت، همچنان تحتتأثیر خلقوخوی او در دستگیری از مردم است و میگوید: مادربزرگم دلداده این راه بود و بعداز فوتش، از خدا خواستم کمکم کند که راهش را ادامه بدهم و اثر مثبت انجام کار خیر را در عمل وارد زندگیام کنم. با کارهای داوطلبانه در مسجد محل شروع کردم و حالا برای شصتدختر کودک و نوجوان کارهای فرهنگی و هنری انجام میدهم.
شکیباخانم درکنار این امور، از فعالان گروه «مدرسه فلسطین» است و سعی میکند با برگزاری تئاتر و دیگر کارهای هنری، از فلسطین و گذشتهاش و آنچه درحال رخدادن است، برای مردم بگوید؛ «در این مسیر برایم جبهه حق علیه باطل مشخص شد. تصمیم گرفتم تماشاچی نباشم و در این شرایط حساس، قدم خیری برای فلسطینیان که خیلی از آنها الان حتی جایی برای خواب ندارند، بردارم. این شد که با همفکری همسرم تصمیم گرفتیم حلقههای ازدواجمان را اهدا کنیم.»
محمدرضا زینی مهندس عمران است. با کار عمرانی، زندگی متوسطی برای خانوادهاش جمعوجور کرده است و خوشی این زندگی را حاصل دعای خیر کارگرانش میداند و نیازمندانی که قدمی برای آنها برداشته است.
کودکی او بهواسطه داشتن پدری ارتشی در میدان جنگ ایران و عراق گذشتهاست که به وقت روایت آن روزها میگوید: بهواسطه سالها زندگی در خرمآباد، آوارهشدن با جنگ را از نزدیک دیدم؛ حتی یکجورهایی مزه یتیمی با جنگ را چشیدم.
با همین تصویر و خلقوخوی گرهگشایی که در وجودش ریشه زده، تصمیم گرفته است کمکحال فلسطینیان درگیر جنگ باشد؛ «آن روزها خیلیها دعا میکردند و حضور پرشور رزمندگان، ما را درمقابل عراق به پیروزی رساند. این روزها هم برای فلسطینیان دعا کافی نیست و باید با کاری امیدوارشان کنیم. با همین اعتقاد، حلقههایمان را بخشیدیم تا وجدانمان راحتتر باشد.»
او معتقد است این بخششها که امیدی در دل فلسطینیان است، بیجواب نخواهد ماند و دعایشان شامل حال زندگی مردم خواهدشد.
* این گزارش پنجشنبه ۲۴ آبانماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.