سیدابراهیم نجاتحسینی معتقد است یک انسان اگر کل ایران هم به نامش باشد، بعد هشتادسال همه اموالش را باید بگذارد و برود؛ پس چه بهتر که سهم فرزندانش را بدهد و در زمانی که در قید حیات است، به دیگران هم کمک کند.
معصومه جهانگیری میگوید: بعداز مشورت به این نتیجه رسیدیم که با نزدیکشدن فصل سرما و سردبودن هوای کشورهای فلسطین و لبنان، طرح تهیه لباس برای کودکان و زنان را اجرا کنیم.
اینجا در مسجد امامحسن (ع) محله زارعین، بانوان دور هم جمع شدهاند تا با شرکت در پویش پاککردن زعفران و جمعآوری کمکهای نقدی و غیرنقدی، به جبهه مقاومت و مردم ستمدیده لبنان و غزه کمک کنند.
علی دسترس میگوید: پویش «بافتنیهای گرهگشا» با حضور خانمهای محله در مساجد اجرا شد و تصور نمیکردیم تا این اندازه خانمها پای کار باشند. نیتمان در این پویش این بود هر گرهی که میزنیم، گرهی از مشکل مسلمانی باز شود.
آدمهای شهر ما که برای جبهه مقاومت در لبنان طلاهای خرد و کلانشان را جمع کرده اند، کم نیستند. غالبشان برای حرف زدن شرط میگذارند، این که نام و نشانشان پنهان باشد.
امیرحسین کشمیری، کارگردان جوان مشهدی میگوید: داستان «یک دو سه» درباره دختری پنج ساله به نام حنانه است که تحت تأثیر دیدن تصاویری از آزار دیدن کودکان غزه با اورژانس اجتماعی تماس میگیرد.
زهرا غلامیمقدم میگوید: وظیفه انسانی و اخلاقیمان ایجاب میکرد که کاری برای مردم جنگزده لبنان و فلسطین انجام دهیم. پخت آش و فروشش مطرح شد و همه بانوان به نوعی پای کار آمدند.