کد خبر: ۱۰۸۱۲
۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۰

مهارت‌آموزی نوجوانان در کارگاه مجتبی قالیشویان

این کارگاه تولیدی فقط جای نوجوانان است. کارگاهی که به دانش‌آموزان و دانشجویان علاقه‌مند فرصت می‌دهد در‌کنار یادگرفتن علم فیزیک، بتوانند دست‌سازه‌های علمی و حتی اسباب‌بازی بسازند.

کارگاه تولید لوازم آزمایشگاهی مجتبی قالیشویان در نگاه اول، یک کارگاه سرد و خشک است با کلی ابزار و دستگاه فلزی بی‌روح و خطرناک که به نظر می‌رسد فقط جای یک عده مهندس و تکنسین کارکشته است.

اما کافی است چند‌دقیقه زمان بگذرد تا شور و هیجان صدای بچه‌ها در‌میان قیژ‌قیژ دستگاه‌ها فضای ذهنی‌مان را عوض کند؛ کارگاهی که در محله کارمندان دوم به دانش‌آموزان و دانشجویان علاقه‌مند فرصت می‌دهد در‌کنار یادگرفتن علم فیزیک، بتوانند وسایل سرگرمی و تزئینی و دست‌سازه‌های علمی و حتی اسباب‌بازی بسازند. آقا مجتبی کارآفرین ساکن محله بالاخیابان است.

 

اگر حمایت می‌شدم، زمان را از دست نمی‌دادم

از بچگی دوست داشته است همه وسایل منزل را باز کند و دوباره ببندد. آن‌قدر وسایل خانه را خراب کرده است تا بالاخره موفق شده یکی‌دو تا وسیله را سر هم کند، آن هم با کلی پیچ و مهره اضافه. در دبیرستان ریاضی خوانده است و در دانشگاه رشته فیزیک. کارشناسی‌ارشدش را هم در رشته مدیریت گرفته است.

با اینکه از مسیری که پیموده راضی است، معتقد است که اگر در سن همین بچه‌هایی که در کارگاهش هستند، کسی بود که از او حمایت می‌کرد، زمان طلایی نوجوانی و جوانی‌اش را از دست نمی‌داد و خیلی زودتر و بهتر به نتیجه‌ای که می‌خواست، می‌رسید.

همه‌چیز برای او در فیزیک خلاصه شده است و می‌گوید: بچه که بودم، دوست داشتم وسیله تعمیر کنم، اما بیشتر خراب می‌کردم. اولین ترمی که به دانشگاه رفتم، به‌صورت نیمه‌وقت در شرکتی که کارش تولید لوازم آزمایشگاهی بود، مشغول به کار شدم. مسئول کنترل کیفی بودم. به آزمایش علاقه داشتم و وسایلی را که تولید می‌کردند، باید تست می‌کردم. بعد‌از مدتی کم‌کم خودم سفارش می‌گرفتم و چند‌ماه بعد هم برای خودم کار راه انداختم.

 

یک موفقیت شکست‌خورده

قبل‌از اینکه بخواهد به این مرحله برسد، خیلی خراب‌کاری کرده است. یاد بلایی که سر برادرش آورده است، می‌افتد. می‌خندد و می‌گوید: دوست داشتم وسایل را درست کنم، اما وقتی آنها را باز می‌کردم، دیگر نمی‌توانستم ببندم.

اولین چیزی که توانستم ببندم، جاروبرقی خانه‌مان بود، اما چند‌قطعه اضافه آوردم. جاروبرقی درست شد و کار هم می‌کرد. از این موفقیتم خیلی خوشحال بودم، اما یک دفعه که برادرم داشت جارو می‌کشید، برق او را گرفت. بعد متوجه شدم یکی از قطعاتی که اضافه آوردم و سر جایش نگذاشتم، قطعه‌ای بود که مانع‌از اتصال کوتاه بدنه می‌شد.

 

مهارت‌آموزی نوجوانان در کارگاه تولید لوازم آزمایشگاهی مجتبی قالیشویان

 

درس در‌کنار مهارت‌آموزی

مثل بچه‌درس‌خوان‌ها به نمرات خوب و زود‌پاس‌کردن واحد‌های درسی‌اش افتخار نمی‌کند. برعکس هرچه می‌گوید، از یادگیری مهارت و کار است. با خنده می‌گوید: دوره کارشناسی‌ام بیشتر از چهارسال طول کشید، چون کار می‌کردم و حداقل واحد‌ها را برمی‌داشتم. من کنار درس، مهارت‌آموزی نمی‌کردم، بلکه کنار کسب مهارت، درس هم می‌خواندم. همیشه مشغول کار بودم و زود وارد بازار کار شدم.

این جمله را با افتخار می‌گوید و بلند، تا بچه‌هایی که در کارگاهش مشغول هستند، بشنوند. می‌رود سراغ یک دستگاه قدیمی که جزو اولین وسایلی بوده که برای کارگاهش تهیه کرده است و می‌گوید: اینجا یک کارگاه تولیدی است و بخش اصلی‌اش، ساخت تجهیزات آزمایشگاهی است؛ جایی‌که بسیاری از دانشجویان برای ساخت اولین اختراعات و دست‌سازه‌هایشان روی امکانات و کمک‌های ما حساب می‌کنند، اما با کارگاه‌های دیگر تفاوت دارد.

ما در این کارگاه از نیرو‌های زبده دوره‌دیده و تکنسین‌های ماهر استفاده نمی‌کنیم، بلکه به نوجوان‌های علاقه‌مند به علم و مهارت فرصت می‌دهیم تا بتوانند از مسیر درست علمی وارد بازار کار شوند. اتفاقی که شاید اگر در سن کم برای خودم می‌افتاد، مسیر راحت‌تر و کوتاه‌تری را می‌پیمودم. به همین دلیل وقتی می‌بینم کسی واقعا علاقه‌مند است، حمایتش می‌کنم تا زودتر مسیرش را پیدا کند.

 

نوجوان‌ها بمب انرژی هستند

سختی کار با بچه‌ها آن هم در محیط خطرناک کارگاهی بر کسی پوشیده نیست. اما قالیشویان از شیرینی‌ها و مزیت‌های حضور نوجوان‌ها در کارگاهش می‌گوید: به چنددلیل ترجیح می‌دهم با بچه‌ها کار کنم.

اگر قرار باشد انرژی و انگیزه نداشته باشیم، خستگی بر ما غلبه می‌کند

بسیاری از کار‌های ما خاص است و به‌همین‌دلیل حتی اگر نیروی مهارت‌دیده هم باشد، باید از صفر آموزش ببیند. پس با خودم گفتم به‌جای اینکه یک آدم بزرگ بیاورم که دیر یاد می‌گیرد و بر آموزه‌های قبلی‌اش پافشاری می‌کند، از بچه‌ها کمک می‌گیرم که سرعت یادگیری‌شان از بزرگ‌تر‌ها بیشتر است.

ازطرفی نوجوان‌ها بمب انرژی هستند. در رفتارشان خبری از ناامیدی و خستگی روزمره و درگیری تأمین هزینه‌های زندگی نیست و سرشار از انگیزه هستند. ما در اینجا روزی دوازده‌ساعت کار می‌کنیم. اگر قرار باشد انرژی و انگیزه نداشته باشیم، خستگی بر ما غلبه می‌کند.

یک صفحه بزرگ با کلی طناب و سیم شبیه تار عنکبوت را نشان می‌دهد و می‌گوید: مثلا این تار عنکبوت یک تجهیز آزمایشگاهی است. اگر با هوش مصنوعی جایی را ارتعاش بدهید مانند عنکبوت درمیان تارهایش می‌تواند محل دقیق ارتعاش را پیدا کند. این وسیله کاملا علمی و کاربردی را که سفارش یک مرکز پژوهشی است، با کمک همین نوجوان‌هایی که در کارگاه هستند، ساخته‌ام.

 

علاقه که باشد، کار تفریح است

قالیشویان تنها شرط موفق‌بودن در کارگاه را علاقه می‌داند. به بچه‌هایی که با لب خندان و اشتیاق زیاد پای دستگاه ایستاده‌اند، نگاهی می‌اندازد و می‌گوید: از هفت‌سال قبل که اولین دوره کلاس دست‌سازه‌های علمی با وسایل ساده و کاربردی را برای بچه‌ها برگزار کردم، آنهایی که علاقه‌مند بودند مسیرشان را پیدا کردند و ادامه دادند.

در کارگاه ما شش‌نوجوان موفق شده‌اند سال‌ها آموزش ببینند و حتی به درآمدزایی هم برسند. خیلی پیش آمده است که استادان دانشگاه یا مهندسان عالی‌رتبه وقتی محیط کارگاه را دیده‌اند، فرزندانشان را به اینجا فرستاده‌اند، اما مهم‌ترین شرط برای ماندگار‌شدن، علاقه است. اگر به کار سخت و فشرده در کارگاه علاقه نداشته باشند، زود خسته می‌شوند. اگر هم مثل من و این بچه‌ها عاشق کار در آزمایشگاه و تولید محصولات علمی باشند، نه‌تن‌ها خسته نمی‌شوند، بلکه حضور در کارگاه برایشان تفریح است.

مهارت‌آموزی نوجوانان در کارگاه تولید لوازم آزمایشگاهی مجتبی قالیشویان


خراب‌کاری هم بخشی از کار با نوجوان‌هاست

رفاقتی که مجتبی درباره آن صحبت می‌کند، در کارگاه به‌خوبی دیده می‌شود. بچه‌ها حین انجام کار می‌خندند، شوخی می‌کنند، حتی خراب‌کاری می‌کنند، اما کار را سرسری نمی‌گیرند و به نکاتی که استاد می‌گوید، دقت می‌کنند. آقا‌مجتبی می‌گوید: خیلی وقت‌ها مادر‌ها و پدر‌ها از من می‌خواهند که مواردی را به بچه‌ها بگویم؛ چون از من حرف‌شنوی دارند و با هر‌کدام از بچه‌ها با زبان خودش حرف می‌زنم.

در‌میان صحبت‌هایمان صدای بچه‌ها از پای دستگاه لیزر می‌آید که قالیشویان را صدا می‌زنند. با عجله می‌رود و می‌بیند که یکی از ورق‌های چوبی تکان خورده و خراب شده است. با آرامش، لبخند و جدیت، نکاتی را که لازم است، به بچه‌ها می‌گوید تا این اشتباه تکرار نشود.

او خراب‌کردن را هم جزئی از کار می‌داند و می‌گوید: اگر بچه‌ها اشتباهی داشته باشند، چیزی نمی‌گویم ولی تکرار اشتباه را تذکر می‌دهم. پیش آمده است که هیتر دستگاه روشن مانده و بخار کرده و لوله‌ها را ترکانده که هزینه سنگینی در پی داشته است. اما همیشه می‌گویم این هزینه برای یادگیری بچه‌هاست، چون بی‌تجربه‌اند و تا یاد بگیرند حواسشان را جمع کنند، زمان می‌برد.

یکی از نکاتی که بچه‌ها از او یاد می‌گیرند، مسئولیت‌پذیری است. او مسئولیت خودش را در‌برابر بچه‌ها سنگین می‌داند و می‌گوید: این وظیفه من است که کم‌کم بچه‌ها را پای دستگاه‌ها و وسایل گران‌قیمت ببرم و بدانم چه کاری را به چه آدمی بسپارم. نکته مهم‌تر، جان خود بچه‌هاست؛ پس اول نکات ایمنی را می‌گویم، بار‌ها یادآوری می‌کنم و کار‌هایی را که خطرناک است، خودم انجام می‌دهم.


* این گزارش پنج‌شنبه ۲۴ آبان‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۰ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44