کد خبر: ۱۰۶۸۰
۰۹ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰

نائب قهرمانی آسمان علیزاده در مسابقات کشوری ژیمناستیک دختران

این قهرمان کشوری می‌گوید: مسابقات بعدی ما احتمالا حدود ۶ ماه دیگر باشد. البته آن موقع من ۱۱ ساله می‌شوم و رده سنی‌ام بالاتر می‌رود. مربی‌ام می‌گوید که باید قوی‌تر شوم.

همین چند روز پیش با مدال نقره از مسابقات کشوری برگشت. در مدرسه برایش فرش قرمز انداخته بودند و سر صف دانش‌آموزان یک‌صدا می‌گفتند «قهرمان خوش آمدی!»

آسمان علیزاده صابر، دانش‌آموز ۱۰‌ساله مدرسه شهید فرزین‌فر در محله شقایق یک است که دارد در رشته ژیمناستیک خوش می‌درخشد.

او پیش از این دو مدال طلا و یک مدال نقره استانی کسب کرده است و حالا با مقام نائب قهرمانی کشوری که به دست آورده، می‌خواهد خودش را برای مراتب بالاتر آماده کند.


- از کی ژیمناستیک را شروع کردی؟
مهدکودک که می‌رفتم قرار بود چند حرکت کششی‌-‌نمایشی اجرا کنیم. آنجا مربی‌ام دید استعداد دارم و این موضوع را به پدر و مادرم گفت. آنها هم من را در کلاس ژیمناستیک ثبت‌نام کردند. مدتی که رفتم علاقه‌مند شدم و ادامه دادم.

- اولین مسابقه‌ای که رفتی یادت هست؟
بله. مسابقات سطح‌بندی بود. به نظرم از مسابقات استانی مهم‌تر است. آن موقع تازه دو سال بود که ژیمناستیک کار می‌کردم. وقتی در آنجا طلا گرفتم خیلی روحیه‌ام بالا رفت و از آن موقع به بعد ژیمناستیک برایم جدی شد.

- چطور به مسابقات کشوری رسیدی؟
بعد از مسابقه سطح‌بندی، در مسابقات استانی شرکت کردم که دو طلا و یک نقره گرفتم. بعد از آن مربی‌ام من را به مسابقات کشوری معرفی کرد و به بندرعباس رفتم.

- رقبایت چطور بودند؟
شرکت‌کنندگان شیرازی و تبریزی از همه قوی‌تر بودند. لباس‌هایشان هم خیلی قشنگ بود. ولی من و یک نفر دیگر که از مشهد بودیم، تکنیکی‌تر بودیم. برای همین توانستیم از آنها ببریم.

- انجام دادن حرکات کششی ژیمناستیک برایت سخت نیست؟
اوایل کمی سخت بود، ولی من می‌توانستم انجام دهم. الان هم این‌قدر بدنم عادت کرده است که حتی بدون گرم کردن می‌توانم حرکات را انجام دهم.

- تا حالا آسیب هم دیده‌ای؟
نه. فقط قبل از همین مسابقات کشوری، یک روز شش‌و‌نیم ساعت تمرین کردم. بعدش حالم بد شد و از ضعف و خستگی حالت تهوع گرفتم. نباید این‌قدر پیوسته تمرین می‌کردم. ولی وقت
نبود.

- به هم‌سن‌و‌سال‌هایت حرکات ژیمناستیک را یاد می‌دهی؟
در سالن به بچه‌های کوچک‌تر از خودم یاد می‌دهم. مربی‌ام گاهی من را می‌فرستد تا بالای سر آنها باشم و در انجام حرکات کمکشان کنم. من هم که عاشق بچه‌ها هستم و حسابی با آنها دوست می‌شوم.

- برنامه غذایی هم داری؟
مادرم برایم سیب‌زمینی آب‌پز و تخم‌مرغ آب‌پز می‌گذارد که در تمریناتم بخورم.

- هله‌هوله هم می‌خوری؟
اوایل خیلی دوست داشتم، ولی از وقتی مربی‌هایم می‌گویند باید بدنم را قوی کنم و هله‌هوله نخورم، گوش کرده‌ام. یکی دو ماه که نخوردم ذائقه‌ام عادت کرد و الان خودم هم تمایلی به خوردن آنها ندارم. حالا که غذا‌های مفید می‌خورم متوجه می‌شوم که چیپس و پفک ارزش غذایی ندارند.

- برنامه‌ات برای آینده چیست؟
مسابقات بعدی ما احتمالا حدود ۶ ماه دیگر باشد. البته آن موقع من ۱۱ ساله می‌شوم و رده سنی‌ام بالاتر می‌رود. مربی‌ام می‌گوید که باید قوی‌تر شوم. من هم دارم تمرینات سخت‌تری را انجام می‌دهم.

* این گزارش چهارشنبه ۹ آبان‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۹۷ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44