کد خبر: ۱۰۱۹۹
۱۸ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۰

کفش‌های اسکیت را از دختر همسایه قرض می‌کردم

نیناعادلی قهرمان کشوری اسکیت می‌گوید: اوایل کفش اسکیت نداشتم و از دختر همسایه‌مان قرض می‌گرفتم. آهسته‌آهسته آن‌قدر به این رشته علاقه پیدا کردم که دیگر نتوانستم آن را فقط به صورت یک تفریح دنبال کنم.

می‌گویند این هلندی‌ها بودند که اولین بار به کفش‌هایشان چرخ بستند و اسباب ایجاد رشته‌ای ورزشی به نام «اسکیت» را فراهم کردند. البته گویا همه این اتفاقات دستپخت فردی به نام «ژوزف مرلین» است که از قضا همین کفش‌های اسکیت کار دستش دادند و در مسیر رسیدن به یک میهمانی، او را با سر روانه یک آیینه بزرگ کردند.

خلاصه اینکه میراث مرلین خدابیامرز، این روز‌ها بهانه افتخارآفرینی بسیاری از جوان‌های کشورمان شده است. نیناعادلی ۲۵ ساله یکی از این جوان‌هاست. شاید اهالی محله سجاد ندانند که قهرمان کشوری رشته اسکیت، همسایه آنهاست.

 

پدرم دستم را می‌گرفت تا روی پای خودم بایستم

آن‌طور که نینا برایمان تعریف می‌کند، اسکیت‌سواری را از ۹ سالگی و در همین کوچه‌های محله سجاد آموخته است؛ «یادم است آن اوایل به سختی می‌توانستم تعادلم را نگه دارم و این پدرم بود که دستم را می‌گرفت و مرا آهسته راه می‌برد تا بتوانم روی پای خودم بایستم.»

او ادامه می‌دهد: آن موقع کفش اسکیت نداشتم و آنها را از دختر همسایه‌مان قرض می‌گرفتم. آهسته‌آهسته آن‌قدر به این رشته علاقه پیدا کردم که دیگر نتوانستم آن را فقط به صورت یک تفریح دنبال کنم. بنابراین مراحل جدی‌تر آن را با ثبت نام در مجتمع ورزشی ارمغان و کوثر دنبال کردم.

ماجرای اسکیت کردن برای نینا حسابی جدی می‌شود. آن‌قدر که پایش به رقابت‌های این رشته باز می‌شود و بالاخره هم موفق می‌شود مقام قهرمانی کشور را در سال ۱۳۸۱ در تهران به نام خود ثبت کند.

 

ورزش علاقه‌ام را به درس خواندن دو چندان کرد

این ورزشکار جوان در ادامه بیان می‌کند: یادم نمی‌رود که زمانی مجبور بودم هم سخت درس بخوانم و هم برای حضور در مسابقات تمرین کنم. جالب بود که ورزش نه تنها از رغبت من به درس نکاسته بود، بلکه میلم را به مشق و کتاب دوچندان کرده بود.

این همت او باعث می‌شود تا بالاخره بتواند در رشته علوم تربیتی از دانشگاه فردوسی مشهد، مدرک کارشناسی اخذ کند.  این روز‌ها هم در کنار تدریس در کلاس‌های خصوصی، از درس و کتاب جدا نشده و به دنبال گرفتن مدرک کارشناسی ارشد است.

 

کفش‌های اسکیت را از دختر همسایه قرض می‌کردم

 

اگر حمایت والدینم نبود، کم می‌آوردم

نینا گوشه چشمی‌هم دارد به روز‌های سخت آمادگی برای حضور در مسابقات استانی و کشوری و اضافه می‌کند: اگر حمایت پدر و مادرم نبود، حتما در نیمه راه کم می‌آوردم.

وی می‌افزاید: هر روز جدا از کار روزانه‌ام، باید مسیر بیش از ۱۵ کیلومتری را دور پارک ملت می‌دویدم. تمرینات سختم آن روز‌ها و در شرایطی که حمایت چندانی از اسکیت و از خانم‌های فعال در این رشته نبود، انرژی از دست رفته‌ام را به من باز می‌گرداند.

آن‌قدر به این رشته علاقه پیدا کردم که دیگر نتوانستم آن را فقط به صورت یک تفریح دنبال کنم


شهرداری به فکر کودکان آپارتمان‌نشین هم باشد

این جوان ورزشکار محله ما تاکید دارد که این روز‌ها فضای غربیلی آپارتمان‌ها، زندگی را برای بچه‌هایی که بمب انرژی هستند، دشوار کرده است.
به بیان او همین فضای فشرده و نبود فرصت‌ها برای تمرین و ورزش، خیلی از استعداد‌های ورزشی را از بین می‌برد.

نینا توضیح می‌دهد: اقدامات فعلی شهرداری در گسترش فضا‌های ورزشی در پارک‌ها خوب است، اما باید بیشتر بر امر فرهنگ‌سازی به ویژه برای آپارتمان‌نشین‌ها سرمایه‌گذاری کرد و اول کار هم سراغ مادرانی رفت که خودشان اهل ورزش نیستند؛ چرا که با تشویق آنها به ورزش، حتما سایر اعضای خانواده هم به آن گرایش پیدا می‌کنند.


* این گزارش شنبه ۱۷ تیر ۹۱ در شماره ۱۲  شهرآرامحله منطقه یک چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44