یک سال بعد سند برادری میان مشهد و یکی از شهرهای فلسطین در حرم مطهر امام رضا (ع) قرائت میشود. رویدادی که روایت آن در مطبوعات آن دوره ثبت شده، ولی از یادها رفته است.
تاریخ و سیاهه اسناد مکتوب می گویند اینجا روزگاری قسمتی از محله سراب بوده است. یکی از قدیمی ترین محلات مشهد که نامش را می توان در میان شش محله مهم مشهد در دوره قاجار و پیش از آن دید. در کتاب «مکتب شاپور» یا«مشهد در ابتدای قرن چهارده» که به بررسی مشهد1300 تا 1313 پرداخته، خیابان سعدی را که گویا یکی از کوچه های خیابان شاهرضا بوده، کوچه سراب نوشته که به خیابان پهلوی منتهی می شده است اما روزنامه «آزادی» در 19 خرداد 1319 با تیتر « اجازه گشایش خیابان سعدی» از این خیابان با عنوان امروزش، رو نمایی می کند.
سده هاست که در حرم مطهر رضوی هر مرتبه با رؤیت هلال ماه صیام، نقاره خوانی سحر و مناجات گویی افطار دم می گیرند تا تأکیدی باشند بر لحظه های عبودیت و بندگی. این نوا اما در سه شب خاموش است. در واقع با رسیدن ساعت شب قدر وهنگامه عزای امیر مومنان، خادمان به تکاپو می افتند تا نخستین رسم حرم را در این شب ها به جا آورند و آن تعویض پرچم بالای گنبد است.
این شهر افقی که همه راه ها و کوچه پس کوچه های تنگ و باریکش به سمت حرم مطهرختم می شده و مقصد همه گذرهایش، کوی رضا(ع) بوده، معماری بسیار زیبایی داشته که ساباط ها یکی از نمونه های آن است. از ساباط های مشهد که نام و نشانشان در متون و اسناد تاریخی اندک است، حالا دو ساباط باقی مانده که نخستین آن ها در کوچه آیت الله سیستانی قرار دارد که مثل پیری دیرسال، خاطرات جوانی اش را دوره می کند؛ دقیق تر که بخواهید، در خیابان اندرزگوی۱۷، از کوچه پنجه به سمت کوچه آیت الله قمی را که قدم بگیرید، بعد از گذر از خانه تاریخی کوزه کنانی در امتداد حسینیه قماش فروشان، کوچه ای قرار دارد که مردم مشهد آن را با نام سیدجواد سیستانی می شناسند؛ زیرا منزلش در این محدوده است و تا هنوز یکی از قدیمی ترین روضه های مشهد در آن برگزار می شود.
باغ حمید بن قحطبه که اکنون حرم مطهر امام رضا(ع) در آن قرار دارد، در واقع یک ارگ حکومتی و محل اجتماع و اسکان حکما و خلفا در دوران مختلف بوده که قدمت آن به پیش از ایجاد مشهد می رسیده است. این کاخ در دل باغی در قریه سناباد و در واقع در یک میلی قراء نوغان توس بوده است.
وقتی در سال 95، خبر تبدیل خانه مرحوم محمودفرخ که روزگاری، مکان برگزاری یکی از مهم ترین انجمن های ادبی ایران و پاتوق بسیاری از نامداران عصر بود، با هدف تبدیل آن به خانه ادبیات مشهد، روی میز مسئولان قرار گرفت، نور امیدی در دل فرهنگ دوستان روشن شد که آن هم گویا پت پت چراغ نفتی بوده و حالا رو به خاموشی است؛ زیرا این خانه تملک نشد که هیچ، این پا و آن پا کردن داعیه داران فرهنگ، وارثان را خسته کرد.
«فلکه» جایگزین «میدان»، اصطلاحی است که بیشتر در مشهد و خراسان رواج دارد تا دیگر شهرهای ایران. پس از شهریور1320 و اشغال مشهد به دست روس ها، تعدادی از سربازان و افسران روس گل وگیاه یکی از میدان های مشهد را شخم می زنند و در خاکش برای مصرف روزانه گوجه فرنگی، بادمجان و سبزیجات می کارند. نیاز به آب برای این گیاهان در ادامه سبب می شود آنان چاهی بکنند و موتور و شیرفلکه ای هم برای برداشت آب روی آن تعبیه کنند. وجود این شیرفلکه بعدها نام این میدان را به «فلکه آب» تغییر داده و اصطلاح فلکه را در مکالمه مشهدی ها جایگزین میدان میکند، اما این همه ماجرا نیست. درواقع این اصطلاح پیش از این و در زمان ایجاد فلکه حضرت که در ابتدا به آن «خیابان فلکه» می گفتند هم وجود داشته است.