فریدون حاجیزاده آزاد، پس از سالها خوشنویسی شروع میکند به تحقیق و تفحص در خطوط مختلف و مبانی نظری هنرهای تجسمی. خطی ابداع میکند که در ظرافت و لطافت و دقت بیمانند است.
مسجد ابوالفضلی محله مهرآباد قدیمیترین مسجد محله که اهالی خیلی دوستش دارند و همهجوره هم پایکارند. همه نمازهای یومیه به جماعت خوانده میشود و مردم از راه دور و نزدیک خود را به صفوف نماز آن میرسانند.
علیاحمد محسنی میگوید: جمعهها دعای ندبه خانوادگی داریم. بعداز هر جلسه دعا، دهدوازدهنوجوان و جوان میرفتیم سمت زمین چمن قدس در خیابان المهدی بولوار طبرسی. دروازهبانی من از همان دوره شروع شد.
این نوجوان با تشویق خانواده و مسئولان مدرسه گزارشگر برنامههای مختلف شده است. میگوید: بین خانواده و اطرافیانم و حتی در مدرسه، همه از بیان و روابطعمومی من تعریف میکردند.
اولین علاقهمندی حمیدرضا ربانی، خبرنگاری است؛ او یکسالونیم پیش، کارش را با تهیه گزارش برای کانال مسجد محله شهیدآوینی آغاز کرد و حالا خبرنگار کانال خبرگزاری محلی «بسیج گلشهر» است.
محسن پورنامدار میگوید: ۴آذر سال۱۳۴۴ بابا شدم و درست سهروز بعد به شکرانه این اتفاق، هیئت را تأسیس کردم. آن زمان هیئت به نام امامهادی (ع) خیلی کم بود و نام ایشان غریب بود.
علیرضا اکرامی از شروع خدمتش تا یک سال بعد را در بخش آرایشگری حرم میگذراند و همزمان برای کمک به افراد ناتوان و دارای مشکل جسمی محله که مشتاق زیارت هستند، پیشقدم میشود.
سید حجت حسینی میگوید: تا الان بیشتر از ۱۰ مدل تفنگ، آرپیجی و دیگر وسایل را فقط با تازدن کاغذ درست کردهام. این تجربهها کمک کرده است که بتوانم ماکتهای مقوایی خوبی بسازم.
تینا خودی، میگوید: مدرسه در آستانه افتتاح است و قصد داشتیم برای بچهها حسینیه کودک راهاندازی کنیم. میخواستیم همین ابتدای کار، فضای مدرسه برای حضور بچهها درکنار خانوادههایشان معنوی شود.
بهجت بهرمان تعریف میکند: «به شهردار وقت منطقه ۵ گفتم نمیخواهم مدرسه بسازم. یکی از فرزندانم ۱۸۰۰ جلد کتاب ادبیات دارد میخواهم کتابخانه بسازم و همه کتابهای پسرم را ببخشم.»