غلامعلی خایقانی جانباز محله بهمن است. او با چشمی که بر اثر آلودگیهای روزگار جنگ، کاملا نابینا شده است و چشمی دیگر که تنها ۱۰ درصد بینایی دارد، سالهاست که گوشهنشینی را پیشه کرده است.
یکی از نوستالژیهای دهه ۶۰، شنیدن صوت دلنشین قاریای است که آوازهاش در نیمه دوم آن دهه در سراسر کشور پیچیده بود. جواد فروغی آن موقعها فقط هفت، هشتسال داشت.
نینجاهای باشگاه قصر به ۳۰۰ تکنیک رزمی مسلط هستند. مربی آنها سیدحسین هاشمی است که دو نشان طلای کشوری دارد و نشان برنز مسابقاتت آسیایی را هم کسب کرده است.
«حسین ماهر» که به «ماهری» شهرت دارد، در مغازه قدیمیاش کت و شلوار میدوزد و میفروشد؛ هرچند که میگوید خیاط باید بتواند همهچیز بدوزد و او هم دوختن هرگونه جامهای را آموخته است.
رضا عبدی ۸۳ سال عمر دارد، او تجربههای متفاوتی دارد از سفر به هند و آموختن شگردهای تردستی گرفته تا حضور در سالنهای ورزشی برای تشویق قهرمانان کشتی یا حمله انگلیسیها که با قحطی همراه شد.
هنر حسین اصغری «حجاری سنتی» است. او سنگ مرمر و سیاه و زرد و سبز و... را به کاسه و بشقاب و دیگ(هرکاره) و سماور و سرمهدان و کشکول و جز اینها تبدیل میکند.
شهیدقدسیه بجستانیمقدم که صبح روز ۲۳ بهمن ۱۳۶۵ در بمباران تهران به شهادت رسید، شیرزنی مدبر و فداکار بود، یک روز وقتی متوجه شد بچههای مدرسه از سرما میلرزند نفت خانه را به مدرسه بخشید.
الهه پژوهي، بازيگر و دوبلور محله شفا میگوید: با وجود فضای سنتی محله، خانوادهام حساسیتهای مرسوم را نشان ندادند؛ مرحوم پدرم که از خیاطهای معروف مشهد بود، مشوق اصلی من برای ورود به عرصه تئاتر بود.
یکی از موقوفههای منطقه سه که کمتر کسی از اهالی از آن خبر دارد، متعلق به زندهیاد حسین فروردین است. این موقوفه، دبستان هفتادسالهای است که چند نسل از فرزندان مشهدی در پشت نیمکتهای آن نشستهاند.