درباره سمیرا منشادی

سمیرا منشادی خبرنگار شهرآرا محله ۷ و ۸ است. او از سال۱۳۹۵ خبرنگار شهرآرامحله ۵ و از سال ۱۴۰۰ خبرنگار شهرآرامحله ۷ و ۸ است و هر هفته ظرفیت‌های هویتی و فرهنگی محله‌های این مناطق را به مخاطبان معرفی می‌کند.

ورود منشادی به دنیای مطبوعات در سال۱۳۸۴ با خبرگزاری فارس بود و پس از آن با خبرگزاری مهر همکاری کرده است. او از سال ۱۳۸۸ در روزنامه شهرآرا مشغول به کار است.

سمیرا

نوشته های سمیرا منشادی در سایت مشهد چهره

داستانِ نوشتن سیده کیانا

«سیده کیانا موسوی» دختری است که از همان دوران کودکی استعداد داستان نوشتنش توسط خانواده‌اش کشف، شکوفا و در مسیر درست هدایت شده است. او نوشتن را از دوران کودکی زیر نظر پدرش شروع کرده و حالا با گذشت 4سال دو کتاب داستان کودکانه منتشر کرده است و بیش از 20داستان منتشر نشده هم دارد. او علاوه بر نوشتن، در ورزش تکواندو هم مقام دومی استانی را دارد و در زمینه موسیقی هم ویلون را به‌خوبی می‌نوزاد. به بهانه روز دختر با سیده کیانا هم‌محله‌‌ای‌مان در طرق هم‌کلام شدیم.
کد خبر : ۵۵۵
۱۴۰۰/۰۳/۱۸ - ۰۰:۰۰

با بازی و نقاشی خوانش شاهنامه را شروع کردم

پارسا مجیدی 8ساله درباره تأثیر شاهنامه در زندگی‌اش بیان می‌کند: داستان‌های شاهنامه برایم درس‌های بزرگی دارد به عنوان مثال می‌دانم کارهای نیک حالم را خوب می‌کند و دیوها انسان‌ها را به انجام کارهای بد تشویق می‌کنند. از هنگامی که این موضوع را متوجه شدم در مقابل دیوها مقاومت می‌کنم.
کد خبر : ۵۳۳
۱۴۰۰/۰۳/۱۷ - ۰۰:۰۰

موفقیت، یک راه ندارد

«رضا قدرت‌پناه» جوان موفق متولد1379در محله سیدی است. دانش‌‌آموخته برق صنعتی از هنرستان اسدا...زاده است و توانسته در مسابقات علمی‌کاربردی سال 1398مقام دوم کشوری را کسب کند. از همان ابتدای صحبتمان می‌گوید:«من راستش را می‌گویم و می‌خواهم که شما هم بدون کم و زیاد آن را بنویسید.» او به دانشگاه نرفته و بعد از پایان درسش وارد بازار کار شده است. علاقه‌اش به رشته برق به کودکی‌اش برمی‌گردد، اما هیچ دلیل خاصی هم برای آن ندارد به جز اینکه «برق برایم جذاب بوده و همواره به سمت این رشته علاقه خاصی داشته‌ام.»
کد خبر : ۵۰۹
۱۴۰۰/۰۳/۱۲ - ۰۰:۰۰

رفاقت، حلقه مفقوده تئاتر مشهد

رضا عرفانی متعلق به نسلی از هنرمندان تئاتر مشهد است که به گفته خودش در رخوت اواخر دهه70 و اوایل دهه80 در تئاتر پرافتخار خراسان شکل گرفت و در طول نزدیک به 20سال گذشته همواره در جریان تئاتر بوده و فعالیتش را ادامه داده است. او می‌گوید: مشهد برای زندگی یک هنرمند تئاتر شهر خوبی است. تئاتر مشهد از نظر تنوع، تکنیک و استعدادهای جوان در وضعیت خیلی خوبی قرار دارد، اما حلقه مفقوده آن، رفاقت است و شاید گره مشکلات تئاتری ما در این شهر با کمی نزدیک‌شدن هنرمندان به یکدیگر حل شود.
کد خبر : ۵۰۰
۱۴۰۰/۰۳/۱۱ - ۰۰:۰۰

گذر از سد معلولیت

از روزی می‌گوید که دخترش بر اثر کمبود اکسیژن حتی قدرت شیر خوردن هم نداشته، اما او با تقویت عضلات دخترش همه پزشکان را متعجب کرد. همان‌هایی که گفته بودند امکان زنده ماندن دختر50درصد بیشتر نیست، اما او توانسته بود معجزه کند و دخترش را سرپا نگه‌دارد.
کد خبر : ۴۷۶
۱۴۰۰/۰۳/۱۰ - ۰۰:۰۰

با ورزش، به جسم شیمیایی‌شده‌ام جان بخشیدم

در علمیاتی پلاکم گم شد.به تعاون مراجعه کردم و دوباره پلاک گرفتم و مسئول تعاون روی اسمم خط کشید و در آخر دفتر یادداشت کرد که دوباره پلاک گرفته‌ام. هنگامی که پدرم شهید می‌شود، دفتر را نگاه می‌کنند و می‌گویند خبری از بهدگانی نداریم، روی اسمش خط قرمز کشیده شده. این خبر را به مادرم می‌دهند. آن‌ها هم تصور می‌کنند که شهید یا مفقودالأثر شده‌ام.
کد خبر : ۴۷۳
۱۴۰۰/۰۳/۱۰ - ۰۰:۰۰

سلام به تئاتر با «مادرجان سلام»

منیره امیریوسفی سال56 قدم به دنیا می‌گذارد و از همان کودکی به هنر علاقه‌مند می‌شود. ریشه این عشق و علاقه را می‌توان در خانواده هنرمندش جست‌وجو کرد. خانواده‌ای که از یک طراح، یک نوازنده گیتار و جواهرساز، یک خیاط و یک هنرمند تئاتر تشکیل می‌شود.
کد خبر : ۳۷۵
۱۴۰۰/۰۳/۰۴ - ۰۰:۰۰

زبان مادری من زبان اشاره است

مادرم با زبان اشاره خودش با من و خواهرم ارتباط برقرار می‌کند. این همان زبان مادری ماست. هنگامی که به دنیا آمدم مادربزرگم (مادر مادرم) بیشتر زمان‌ها برای نگهداری‌ام به مادرم کمک می‌کرد. پدرم هم با گذاشتن سمعک می‌تواند صداها را بشنود. هنگامی که گریه می‌کردم او مادرم را بیدار می‌کرده تا مرا ساکت کند.
کد خبر : ۳۷۴
۱۴۰۰/۰۳/۰۴ - ۰۰:۰۰

قلب‌های مهربان فرهنگیان

خیریه دانش‌آموزی آموزش و پرورش ناحیه3 از سال 1383به همت «شعبان‌زاده» ریاست آموزش پرورش وقت افتتاح شده است. این خیریه مجوز لازم را از اداره بهزیستی گرفته و تاکنون زیر نظر این اداره و در قالب و چارچوب‌های آن فعالیت خود را ادامه داده است.
کد خبر : ۳۶۳
۱۴۰۰/۰۳/۰۴ - ۰۰:۰۰

روایت این فتح کهنه نمی‌شود

سردار اکبر نجاتی از همان روزهای نخست جنگ به جبهه رفته و با آنکه پای راستش را از دست داده، تا آخر کارزار، لحظه‌ای سنگر را خالی نکرده است. این روایت از لحظه‌ بعد از فتح خرمشهر است که سردار وارد شهر شده است. آن‌قدر از دیدن شهر یا به قول خودش آن «ویرانه‌» شوکه شده بودند که تا ساعت‌ها در گوشه و کنار می‌گشتند و به حال شهری که روزی عروس شهرهای ایران بود افسوس می‌خوردند.
کد خبر : ۳۶۰
۱۴۰۰/۰۳/۰۴ - ۰۰:۰۰