پنج سالی میشود که ورزش کاراته را شروع کرده است و توانسته مقام سوم استانی مسابقات نوجوانان هیئت کاراته را کسب کند. یونس یوسفی ساکن محله کوشش 19سال دارد و هدفش را مربیگری در کاراته تعیین کرده است. او که مشوق بسیاری از دوستان و هممحلهایهایش برای پرکردن اوقات فراغتشان با ورزش بوده است از انتخاب رشته کاراته میگوید.
شیهانعلی ملانوروزی میگوید: مسابقه جهانی کیوکوشین در سطح بالا در کشورمان برگزار شد، بزرگترین استادان جهان در تهران حضور یافتند، اما صدا و سیما در حد چند دقیقه کوتاه در اخبار فقط مقامها را اعلام کرد!
ورزش حرفهای را از سنین نوجوانی شروع میکند. مشوق اصلی او در این راه پدرش است؛ پدری که خود در روزگار جوانی به ورزش جودو و کشتی پهلوانی میپرداخت و در این راه مقامهایی نیز کسب کرده، بزرگترین حامی فاطمه در عرصه ورزش قهرمانی است. فاطمه شبانی با تلاش و تمرینات شبانهروزی خود پلههای ترقی و موفقیت در عرصههای ورزشی را پشت سر گذاشته و خیلی زود به عضویت تیم ملی بانوان (در رده نوجوانان و جوانان) درمیآید و در مدت بیش از 10سال ورزش حرفهای، در رشتههای رزمی رتبههای مختلفی را کسب میکند.
از سال سوم دبستان، ورزش را در رشته ووشو بهطور حرفهای دنبال میکند. زینب عباسزاده متولد سال1384 است و در محله هدایت به دنیا آمده است. خودش میگوید: یکی از خوشبختیهایم این است که پدر و مادرم هر دو درکار ورزش و باشگاهداری بودند. کلاس سوم که ورزش ووشو را در باشگاه محله شروع کردم مادرم توران یعقوبی سرپرست باشگاه بود و مدیریت بخش خانمها را برعهده داشت من هم بیشتر اوقات فراغتم را به همراه مادرم در باشگاه میگذراندم و تمرینات ورزشی ووشو را انجام میدادم.
عبدالله محمدزاده از هشت سالگی کاراته را شروع کرده است. میگوید: خیلی اتفاقی به دنیای کاراته پا گذاشتم و حالا شیفته این ورزشم. برگه تبلیغ کلاسها را روی در خانه زده بودند. آن را به پدر نشان دادم و از او خواستم من را در این کلاسها ثبتنام کند.
عبدالله برخلاف همسن و سالهایش فوتبال و ورزشهای توپی را دوست ندارد. اما ورزشهای رزمی و مبارزهای مورد علاقهاش هستند.
برادرم که سه سال از من بزرگتر است، به ورزش ووشو علاقهمند شده بود اما برای اینکه پدرم ناراحت نشود پنهانی به باشگاه میرفت. من نیز ششساله بودم که همراه برادرم میرفتم. آنجا مجذوب حرکات نرم، هماهنگ و منظم ورزش ووشو شدم. برای مدتی بدون اینکه پدرم متوجه شود باشگاه میرفتیم. اما بالأخره پدرم با دیدن لباسهای رزمی ما در منزل متوجه ماجرا شد. همان شب من و برادرم را صدا کرد و از ما خواست که درباره ورزشی که انجام میدهیم توضیح دهیم. راستش اول کمی ترسیده بودیم. بعد از دقایقی سکوت، برادرم گفت: من و عزیزالله مثل شما قویجثه و تنومند نیستیم که بتوانیم کشتی بگیرم. اما قد و قواره کشیده و چابکی داریم و فرم بدنمان برای ورزشهای رزمی مناسب است.
سراج شکری از سختیها و ناملایمات زندگی اینطور میگوید: بارها شده که به خاطر کار و مسائل اقتصادی زندگی مجبور شدم ورزش را در برههای کنار بگذارم. من به عنوان یک انسان متأهل، مسائل زندگی مشترک را در اولویت قرار دادهام. در مبارزات ما بحث آمادگی جسمانی و نوع تغذیه حرف اول را میزند. گاهی پیش آمده با وجود اینکه حریف خود را به خوبی میشناختم و میدانستم که قطعا در مبارزه با او پیروز میشوم اما به دلیل مسائل اقتصادیای که وجود داشته است از مبارزه انصراف دادهام.