محمدرضا غیوری راد، طلبه جوانی است که مدتی پیش در مسابقات جهانی هاپکیدو در کره جنوبی موفق شد بر سکوی دوم بایستد و مدال نقره را به گردن بیاویزد.
دلم میخواهد شب و روز مبارزه کنم. وقتی رفتم باشگاه و مبارزه بچهها را دیدم، خیلی خوشحال شدم. از آن روز به بعد هر روز منتظر بودم که عصر شود و به باشگاه بیایم.
اگر در کنار تلاش و کوشش خودش حمایت خانواده را نداشت، یک جای کار میلنگید و به اینجا نمیرسید. آنها علاوه بر حمایت عاطفی، هزینه مسابقات او را هم تقبل میکنند.
ابوالفضل مقدسی شش سال پیش کاراته را شروع میکند و در حال حاضر به دان یک این رشته رسیده است. کاراته برای او به معنی نظم و پشتکار است.
فریبا نورزهی میگوید: زمانیکه فعالیت را در این رشته شروع کردم، درمیان دوستان و آشنایان، ورزش برای یک دختر زیاد موجه نبود، اما حالا خیلیها مشتاق شدهاند که به ورزش بپردازند.
با وجود مزاحمتهای پسر همسایه و دید بدی که به این ورزش داشتم، با خودم فکر میکردم که اگر من هم کاراته بلد بودم، میتوانستم از خودم دفاع کنم.
حسین علی وظیفه شناس که در نوجوانی عازم جبهه شد میگوید: شروع عملیات خیبر پرده بیتجربگی را پاره کرده بود و همین شد که هرازگاهی ترس به سراغمان میآمد.