بین چند انبار ضایعاتی، پلاک ۷۷ دنیای دیگری است. دیدن آن همه گل و گلدان که رنگ سبز روستا را روی آن پاشیدهاند، رؤیایی مبهوتکننده است و پایمان را سست میکند.
وقتی تیمور قصد لشکرکشی به جایی را داشته، عدهای را جلوتر و قبل از سپاه اصلی میفرستاده است تا آذوقه و وسایل لازم را آماده کنند و بعد از فتح، قصد جای دیگری را میکردند.آن زمان که تیمور به این نقطه آمده، کشفرود منطقهای خوشآبوهوا بوده است. به مرور محله از «آلتیمور» به «التیمور»تغییرنام داده است.

تلخی ماجرا این است برخی از اتباع به عهدی و پیوندی که بستهاند پایبند نمیمانند و ایران را ترک میکنند، آن وقت زن بیپناه میماند و فرزندانی قد و نیم قد بدون شناسنامه و هویت.
آقای ساغری و خانم منتظری که دو فرزند معلول دارند، نهتنها از فعالان فرهنگی محله پنجتن و تقریبا همهکاره مجتمع هستند بلکه از زمان افتتاح مسجد کمالی عهدهدار کارهای آن هم شدهاند.
نوکاریز کمبودهای بسیاری همچون نداشتن فضای سبز و مرکز درمانی دارد. بلاتکلیفی اراضی بایر و وجود انبارهای ضایعات هم بلای جان مردم شده است.
برخی از اهالی معتقدند در گذشته نام مزرعه «آلتیمور» بوده و دلیل آن هم سکونت لشکریان تیمور در این حوالی بوده است.
ساکنان، کوچه شهیدآوینی۴۰ را به «نوکاریز» میشناسند. کوچه بافت سنتی و قدیمی دارد و انتهای آن به زمینهای کشاورزی منتهی میشود.
دوسهساله بودم که بهخاطر تزریق واکسن معیوب فلج اطفال، فلج شدم. حالا ۳۷ سال از عمرم میگذرد و در هر مرحلهای از زندگی سعی کردهام بهترین باشم.