هیچچیز هم نداشته باشیم، ژن سرخوشی داریم! سعی میکنیم کیفمان همیشه کوک باشد و بخندیم. از همان بچگی خودمان به خودمان امید میدادیم. بچهها بد نگاهمان میکردند، دستمان میانداختند و متلک میگفتند، اما ماندن در خانه راضیمان نمیکرد. باید مثل دیگر بچهها پیشرفت میکردیم. من و رضا این قول را خیلی پیشترها به هم دادهایم و هنوز هم پای آن ماندهایم.
وقتی تیمور قصد لشکرکشی به جایی را داشته، عدهای را جلوتر و قبل از سپاه اصلی میفرستاده است تا آذوقه و وسایل لازم را آماده کنند و بعد از فتح، قصد جای دیگری را میکردند.آن زمان که تیمور به این نقطه آمده، کشفرود منطقهای خوشآبوهوا بوده است. به مرور محله از «آلتیمور» به «التیمور»تغییرنام داده است.
داخل پنجتن55 که میرویم، به خیابان شهید بایزدی میرسیم. بیشتر واحدهای مسکونی این خیابان مجتمع مسکونی است. یکی از مجموعههای معروف آن مجتمع محمدیه ویژه توانیابان و معلولان است. علاوه بر این پانصد واحد مسکونی دیگر در قالب طرح مسکن محرومان حاشیه شهر درحال ساخت است. همجواری با دو بوستان بزرگ لاله و نرگس از ویژگیهای این معبر است که فضای سبز و وسیع آن بر گرمی و خشکی هوا سایه انداخته است.
گرچه در خیلی از روایتها کشفرود منبع حیات و همچنین تفرجگاه مردم بوده است و خیلیها در آنجا به شکار مشغول بودهاند، اما اهمیت کشفرود بر وزن «نمکسود» به دلیل برخی اشعار حماسی فردوسی است که در آن، از این رود اسطورهای نام بردهشده است.
هنوز هم برخی از مردم به استناد برخی از منابع، علت نامگذاری کشف (لاکپشت) را لاکپشتهایی میدانند که در این رودخانه و حوالی آن میزیستهاند. متولیان ساماندهی «کشفرود» اگر به این موضوع بیشتر توجه کنند که بلندای عمر این رود به روایتهای اساطیری شاهنامه پهلو میزند و مایه حیات شهرتوس بوده است و هست، لحظهای از حیات دادن به آن غافل نمیشدند. هرچند وعدهوعیدها دراینباره کم نبوده است.
عشق و محبت همه زندگی زوج جوان محله پنجتن را پر کرده است و جایی برای دلگیری و ناراحتی نگذاشته است. یکسالوسهماه از آمدن سهقلوهها میگذرد و هربار پدر و مادر نگاهشان به بازیگوشی پسربچهها میافتد، قند در دلشان آب میشود. گاهی حرفهایشان آنقدر شبیه هم میشود که انگار یک نفر دارد حرف میزند و بعد هردو لبخند میزنند و خدا را برای این نعمت بزرگش شکر میگویند. سال سختی بر خانواده میانبندی گذشت و کرونا شدت آن را بیشتر کرد، اما با شیطنت پویان و ماهان و عرفان همهچیز شیرین و قشنگ است
اعظم یوسفزاده ساکن محله پنجتن آلعباست؛ به گفته خیلیها منطقهای پیرامونی، اما او یکی از استعدادهای ویژه در حوزه ادبیات است که آیندهای روشن پیش رو دارد. خیلی بالاوپایین کردیم تا توانستیم بخشی از عناوین و امتیازاتش را گلچین کنیم. برگزیده استان در جشنواره مشاعره رضوی، برگزیده مسابقه ادبی داستان پربرکت، نفر اول ناحیه یک آموزشوپرورش در بخش شعر سال، برگزیده استانی در پنجمین سوگواره روز واقعه و نفر اول بخش شعر در مقطع دوره اول متوسطه چهارمین جشنواره نویسندگان فردا که همه این رتبهها مربوط به سال1392 است.افتخارات او در سالهای بعد هم ادامه دارد و تکرار میشود.
مشهد و همه افراد ساکن در محلهها روزهای سختی را پشت سر میگذارند. محرم امسال با یک بحران بزرگ همراه است و یکهتازی ویروس منحوس و جانباختن شمار زیادی از افراد، برگزاری مراسم و برنامههای مذهبی و عزاداری را تحتتأثیر قرار داده است. برخی تلاش میکنند با رعایت دستورات بهداشتی و تغییر در شکل ظاهری مراسم، عزاداری را برپا کنند، اما برخی هم بر این باورند که هر خانه یک حسینیه است و مردم باید در خانههایشان عزاداری کنند. با این حال پرچم آزادیخواهی شهدای کربلا همیشه بلند است.
حاجی حسینزاده اولین شعبه نفت را در انتهاییترین نقطه پنجتن راهاندازی کرد. شعبهای که هنوز هم هست، اما کاربرد آن سالها را ندارد. فضا به همان شکل و شمایل مانده است؛ محوطهای بزرگ که بخشی از آن شنی است و کنارش مخازنی برای نگهداری سوخت گذاشته بودند و نفتها را داخل آن خالی میکردند. منبعی بزرگ وسط محوط بود که داخلش سوخت ذخیره میشد و کنارش کسانی بودند که نفت را به دست متقاضیان میدادند.