دوره پهلوی

5 سال زندان به جرم دیوارنویسی
«قنبر راسخ» از جمله فعالان و آزادگان سیاسی ارتش است که به جرم دیوارنویسی و فعالیت‌های مذهبی در نوزدهم تیر ماه1353 دستگیر و به مدت 5سال به حبس محکوم شد. در نامه کمیته مشترک خراب‌کاری رژیم شاهنشاهی، علت بازداشت وی این‌چنین آمده است: «اقدام علیه امنیت کشور شاهنشاهی پخش اعلامیه، توهین به مقام سلطنت و شعارنویسی بر روی دیوار فرماندهی لجستیکی و تنظیم شعارهایی با چنین مضامینی علیه شاه و اربابانش.» او در سال 1352 به استخدام ارتش شاهنشاهی در آمد و در فرماندهی لجستیکی نیروی زمینی شاغل شد. کارشان تعمیرات، بازسازی و نوسازی توپ، تانک و ابزار زرهی بود که به نظر راسخ عملا یک اسم را یدک می‌کشید.
جهان بینی حسنی؛ واکاوی فعالیت‌های سیاسی یک طلبه در اواخر دوران پهلوی
محمدحسن حسنی، متولد روستای «حسن آباد بلهر» در میان‌جلگه نیشابور است و بعد از کلاس ششم به مشهد آمده و شروع به خواندن دروس طلبگی کرده است. او در مدرسه‌ای تحصیل می‌کرده که برخی از استادانش از مخالفان رژیم پهلوی بوده‌اند و در حاشیه درس‌های رسمی نکاتی مطرح می‌کردند تا طلاب جوان را ترغیب به مبارزه کنند... ماجرا آن‌قدر پیش می‌رود که طلبه تازه آمده از روستا به دام مأموران ساواک می‌افتد و به بهانه نوشتن نامه‌ای به طلبه‌ای دیگر که او هم از نظر دستگاه، «سابقه‌دار و ناراحت» تلقی می‌شد به زندان می‌افتد. جمله طلایی این گفتگو آنجاست که وقتی انگیزه‌اش را می‌پرسم یک کلمه پاسخ می‌دهد: جهان‌بینی؛ یعنی که جهان‌بینی خاصم باعث شده بود که از حاکمان دیکتاتور زمانه‌ام نترسم و پای کار بمانم.
قیام زنان مشهد، نخستین حرکت انقلابی این شهر بود
ماجرا از این قرار است که 17دی را تا سال‌56 به‌خاطر کشف حجاب رضاخانی، روز «آزادی زن» می‌خوانده‌اند اما از این سال به بعد، ورق برگشت.
موزه صد ساله‌های حسین حسن‌پور
حسین حسن‌پور 4دهه بیشتر از عمرش نگذشته است. او کارش تحقیق پیرامون سال‌های گذشته است که نیاکان و اجدادمان زندگی می‌کرده‌اند. جمع‌آوری اشیای قدیمی و عتیقه که در منزلش نگهداری می‌کند به همین علاقه و کار برمی‌گردد. می‌گوید: «کار نمایشگاهی زیاد نداشته‌ام و منزل شخصی خودم را برای این کار گذاشته‌ام و معمولا کسانی که بدانند، طالب تماشا می‌شوند و این فرصت را برایشان آماده می‌کنم و این تقریبا اولین کار رسمی و نمایشگاهی من است. البته اشتیاق و استقبال آن‌قدر بوده است که مشتاقم دوباره آن را تکرار کنم.»